مسیر جاری :
#10 1507822 #مناجات نامه در راسخون
#10 1507822 #مناجات نامه در مقالات
#10 1507822 #مناجات نامه در فیلم و صوت
#10 1507822 #مناجات نامه پرسش و پاسخ
#10 1507822 #مناجات نامه در مشاوره
#10 1507822 #مناجات نامه در خبر
#10 1507822 #مناجات نامه در سبک زندگی
#10 1507822 #مناجات نامه در مشاهیر
#10 1507822 #مناجات نامه در احادیث
#10 1507822 #مناجات نامه در ویژه نامه
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 193
الهی مرا دردی است که بهی مباد پس این درد مرا صواب است، با خرسندی دردمندی به درد خود کسی را چه حساب است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 192
الهی آنچه نا خواسته یافتنی است، خواهندهٔ آن کیست ؟ و آنچه از پاداش بر تر است پرسش در جنب آن چیست ؟ پس هر چه از باران منّت است بهار آن دمی است و دانش و کوشش محنت آدمی است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 191
الهی تو در ازل ما را بر گرفتی و کسی نگفت که بردار، اکنون که بر گرفتی نه بگذار، و در سایهٔ لطف تو خود میدار.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 190
الهی گاه گریم که در اختیار دیوم از بس تاریکی بینم، باز ناگاه نوری تابد که جملهٔ بشریت در جنب آن ناپدید بود. خدایا از تو می گفتم و گاه از تو می نیوشیدم میان جُرم خود و لطف تو می اندیشیدم، کشیدا آنچه کشیدم...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 189
الهی به عنایت ازلی تخم هدایت کاشتی، به رسالت پیامبران آب دادی، به یاری و توفیق پروردی بنظر خود بار آوردی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 188
الهی یافته می جویم، با دیده در میگویم که دارم چه جویم، که می بینم چه گویم ؟ شیفتهٔ این جُست و جویم گرفتار این گفت و گویم، ای پیش از هر روز و جدا از هر کس مرا درین سوز هزار مطرف نه بس. خداوندا سزد که اکنون...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 187
<br />
الهی روزگاری تو را می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را می جویم تو را می یابم ای محب را یاد و انس را یادگار، چون حاضری این جستن بچه کار ؟
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 186
الهی این بوده و هست و بودنی، من بقدر شآن تو نادانم و سزای تو را نتوانم در بیچارگی خود گردانم، روز– بروز بر زیانم، چون منی چون بود ار نگریستن در تاریکی بفغانم که خود بر هیچ چیز هست ماندنم ندانم، چشم بر...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 185
الهی چند نهان باشی و چند پیدا ؟ که دلم حیران گشت و جان شیدا، تا کی در استتار و تجلی کیبود آن تجلی جاودانی. خداوندا چند خوانی ورانی، بگداختم در آرزوی روزی که در آن روز تو مانی، تا کی افگنی و بر گیری، این...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 184
الهی اگر تو فضل کنی، دیگران چه داد و چه بیداد، و اگر تو عدل کنی فضل دیگرا چون باد. خداوندا گفتار تو راحت دل است و دیدار تو زندگی جان، زبان بیاد تو نازد و دل بهر جان به عیان.