مسیر جاری :
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
ذکر من، تسبيح من، ورد زبان من علي است
جان من، جانان من، روح و روان من...
دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی...
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
علی از دست داده کوثرش را
علی از دست داده کوثرش را
شکسته سنگ کین بال و پرش را
درون خانه بی زهرا نشسته
به روی خود در کاشانه بسته
بسان...
نه تنها داغ پیغمبر مرا کشت
نه تنها داغ پیغمبر مرا کشت
نه سیلی نه فشار درد مرا کشت
به جان محسن شش ماهه سوگند
غم مظلومی حیدر مرا کشت
شهادت...
ای ماه متاب امشب بر انجمن خوبان
ای ماه متاب امشب بر انجمن خوبان
چون ماه علی امشب در خاک شود پنهان
ای ماه به هجر شمس همواره گرفتاری
از درد دلم ای ماه امشب تو...
چهار تن دارند تابوتی به دوش
چهار تن دارند تابوتی به دوش
دیده گریان سینه سوزان لب خموش
در دل تابوت جان حیدر است
هستی و تاب و توان حیدر است<br...
بنال ای دل که اینجا ناله دارد
بنال ای دل که اینجا ناله دارد
درون سینه داغ لاله دارد
به ماه آسمان برگو متابد
که اینجا ماه هجده ساله دارد
شهادت...
مادر امشب زینبت را ناز کن
مادر امشب زینبت را ناز کن
چشمهای بسته ات را باز من
یا مکن مادر از این خانه سفر
یا که زینب را به همراهت ببر
شهادت حضرت فاطمه زهرا...
در اوج گرفتاری و غم بیم نداریم
در اوج گرفتاری و غم بیم نداریم
در سینه ی خود روح دعا فاطمه داریم
تاآمدن منتقم سیلی مادر
ما سینه زنان ناله ی یا فاطمه داریم<br...
ای شیعه غم و درد چرا ، فاطمه داریم
ای شیعه غم و درد چرا ، فاطمه داریم
در مهلکه و موج بلا فاطمه داریم
آن روز که پرونده ی اعمال بخوانند
ما چشم به در یای سخا فاطمه داریم
شهادت...
به روی قبر زهرای مطهر
به روی قبر زهرای مطهر
بگفتا مرتضی با دیده ی تر
عزیزم از چه گردیدی تو خاموش
چرا کردی علی را تو فراموش<br...
افسوس پس از وفات احمد
افسوس پس از وفات احمد
از جور و جفا و ظلم بی حد
پهلوش ز ضرب بر شکستند
بازوش ز تازیانه خستند
برروی چو...