0
مسیر جاری :
وداع با ماه رمضان

فرصت گذشت و خوشه ی عمرم تمام شد

فرصت گذشت و خوشه ی عمرم تمام شد یادش به خیر ... سوز مناجات نیمه شب وقتی که با خدا دل ما هم کلام شد یادش به خیر ... لحظه ی افطار ... تشنگی
وداع با ماه رمضان

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان پی نبردیم به زیبایی راز رمضان هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان
وداع با ماه رمضان

دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم

دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم من پُست غلامیِ تو احراز نکردم
وداع با ماه رمضان

خداحافظ مه رحمت، بدون تو چه دلسردم

خداحافظ مه رحمت، بدون تو چه دلسردم چه شبهایی که می گفتم غلط کردم غلط کردم خداحافظ ابوحمزه که حال خوب ما بودی خداحافظ سحرهایی که ذکر ربّنا بودی
وداع با ماه رمضان

رسیده آخر ماه خدا و آمده بنده

دوباره گریه می بارد، دو چشم خیس و شرمنده رسیده آخر ماه خدا و آمده بنده اگرچه دیر می آیم ولی تو زود می بخشی به چشمان پریشانم دوباره رود می بخشی
وداع با ماه رمضان

الوداع ای ماه قرآن و ثنا

ذکر اقراء در دلت معنا گرفت الوداع ای ماه قرآن و ثنا باز طی شد ماه خوب بندگی ماه ضربت خوردن شیر خدا
وداع با ماه رمضان

الوداع ای ماه نور فوق نور

الوداع ای ماه محبوب نبی ماه محبوب همه آل عبا الوداع ای ماه نور فوق نور ماه عفو بنده و ماه عطا
وداع با ماه رمضان

الوداع ای ماه عبد پر خطا

با تو ذکر جوشنم الغوث بود الوداع ای ربنا اغفرلنا نیمه ی شب توبه بود و گریه بود الوداع ای ماه عبد پر خطا
وداع با ماه رمضان

دل بیمار ما دادی شفایی

سحرهایت چه زیبا بود و بودیم به افطارت همه غرق صفایی جلا دادی قلوب بندگان را دل بیمار ما دادی شفایی
وداع با ماه رمضان

ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت

شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شیرازه جمعیت بیداردلان رفت بی قدری ما چون نشود فاش به عالم ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت