با نام شهر کوفه جانم پر از شرر شد نایبِ پورِ زهرا در کوفه خون جگر شد مسلم به رسم دعوت رو سوی کوفه آورد با جور ساکنانش احوال او دگر شد شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد

در کوفه تنها مانده ام بی یار و یاور پشت سرم خالی و دشمن در برابر هستم سفیر زاده زهرا (س) بر آنها درها برویم بسته، هر خانه زنم در شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد

در بند دشمن روی دارالاماره دارم به سوی مدینه من اشاره با چشم گریانم بنالم ای حسین جان کوفه میا کوفه میا ای جان جانان شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد

ای وای از این کوفی و مهمانوازی از بی وفایی این خلق مجازی در روز اول با من آنها عهد بستند حالا رها کرده مرا پیمان شکستند شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد

در شهر کوفه منم تنهای تنها حیران بماندم میان موج غمها هر خانه در کوبم نمی آید جوابم بنشسته روی خاک با حالی خرابم شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد

من سفیر حسینم کوفه شد قتلگاهم بین ‌این‌ شهر غربت داده‌ یک‌ زن‌ پناهم من به عشقت حسین جان بر سر دارم امشب همچو سقای طفلان من علمدارم امشب دامن از اشک دیده پر شده از ستاره<br...

راهپیمای طریق عشق از صدق و یقین کان مردیّ و مروّت، معدن شرم و حیا در مه ذیحجّه آن مهر سپهر عاطفت کرد جان خویشتن را در ره جانان فدا شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد

عشق را مخزن، جوانمردیّ و ایمان را نشان یاور فرزند زهرا بنده خاص خدا حضرت مسلم نخستین جانفشان شاه دین رهسپار راه حق حامیّ شرع مصطفی شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد

نایب سبط پیمبر، مظهر مهر و وفا پشتبان دین و ایمان، منبع صدق و صفا گوهر دریای قدرت، قلزم موّاج حق لنگر کشتیّ غیرت، بحر مجد و اعتلا شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد

مسلم سفیر پور زهرا گشته اسیر دست اعدا آمد به کوفه سفیر مولا گشته اسیر ظلم و ستم ها شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد