0
مسیر جاری :
حضرت فاطمه علیهاالسلام

سهم علی و فاطمه هر یک جدا جدا

سهم علی و فاطمه هر یک جدا جدا یک پهلوی شکسته و یک آسمان غم است باز این چه شورش است دوباره به پا کنید قامت دو تا شد است و قیامت همین دم است شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
حضرت فاطمه علیهاالسلام

در میان مصحفش نام مرا هم او نوشت

در میان مصحفش نام مرا هم او نوشت روزی ام شد نوکری آستان فاطمه با همه روی سیاهم آبرویم را نبرد شد نصیبم موج عفو بی کران فاطمه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
حضرت فاطمه علیهاالسلام

نفرین به آن مسمار و هرکس که لگد زد

نفرین به آن مسمار و هرکس که لگد زد بنگر چگونه مادر ما بی قرار است سادات خون گریند تا روز قیامت زین گفته ام سری نهفته آشکار است شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
حضرت فاطمه علیهاالسلام

خاک دو عالم بر سر اهل مدینه

خاک دو عالم بر سر اهل مدینه زهرا به امداد علی مرکب سوار است هر کس که می خواهد بداند فاطمه کیست خون در و دیوار نقش اقتدار است شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
حضرت فاطمه علیهاالسلام

هرا که رفت از خانه اِبْکِ لِلیَتامَی

هرا که رفت از خانه اِبْکِ لِلیَتامَی با اشک دانه دانه اِبْکِ لِلیَتامَی تابوت من را نیمه‌ی شب مخفیانه بردی به روی شانه اِبْکِ لِلیَتامَی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
حضرت فاطمه علیهاالسلام

ای آسمان عاطفه؛ پرواز بی کران

ای آسمان عاطفه؛ پرواز بی کران بعد از تو ناتوان شده بال کبوتران  خیر النسایی و به خودت می شناسمت دنیا نداشت غیر خودت از تو بهتران شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
حضرت فاطمه علیهاالسلام

حالا نفس نفس زدنت کُند تر شده

حالا نفس نفس زدنت کُند تر شده دارد شکستگی تو درد سر این چنین چندین شب است دست تو بالا نیامده شانه نخورده است موی دختر این چنین معلوم می شود تو مداوا نمی شوی زانو بغل...
حضرت فاطمه علیهاالسلام

مُزد رسالتِ پدرت دست کوچه بود

مُزد رسالتِ پدرت دست کوچه بود اجرت کسی نداد به پیغمبر این چنین از جای جای پیرهنت تکه ای کم است شاید گرفته است به میخ در این چنین شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
حضرت فاطمه علیهاالسلام

هرگز ندیده است کسی مادر این چنین

هرگز ندیده است کسی مادر این چنین یک بستری چنین و شکسته پر این چنین  شهر مدینه هیچ کسی را چنین نزد جز تو نداشت شاخه ی نیلوفر این چنین  شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
حضرت فاطمه علیهاالسلام

چشم من از ازل شده وقف گریستن

چشم من از ازل شده وقف گریستن بر غصه های مادر قامت خمیده ام اینکه غلام و سائل این خانه ام هنوز یعنی که دور غیر تو را خط کشیده ام کی می شود مرا ببری تا حریم خود من صحن...