مسیر جاری :
آخرین جشن تولد
نفسم به شماره افتاده است. ار صبح تا به حال خودم را پیش بقال و چغال و صدتایی مرد و نامرد دیگر کوچک کردم تا توانستم چند قلم نسیه بگیرم. چوب خطم پیش اکثرشان پر است. آنقدر برایم اخم و تخم کردند و زیر لب غرغر...