0
مسیر جاری :
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا حافظ

ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا

ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا<br /> گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی حافظ

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی<br /> مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر
شب وصل است و طی شد نامه هجر حافظ

شب وصل است و طی شد نامه هجر

شب وصل است و طی شد نامه هجر<br /> سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش حافظ

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

دلا در عاشقی ثابت قدم باش<br /> که در این ره نباشد کار بی اجر
برآی ای صبح روشن دل خدا را حافظ

برآی ای صبح روشن دل خدا را

برآی ای صبح روشن دل خدا را<br /> که بس تاریک می بینم شب هجر
هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت حافظ

هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت

هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت<br /> کندم قصد دل ریش به آزار دگر
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر حافظ

ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر

ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر<br /> بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد حافظ

دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد

دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد<br /> بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر
از دست غیبت تو شکایت نمی کنم حافظ

از دست غیبت تو شکایت نمی کنم

از دست غیبت تو شکایت نمی کنم<br /> تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
حافظ شکایت از غم هجران چه می کنی حافظ

حافظ شکایت از غم هجران چه می کنی

حافظ شکایت از غم هجران چه می کنی<br /> در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور