مسیر جاری :
بهر وجود آمده بیرون ز نهفت
بهر وجود آمده بیرون ز نهفت
چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
من ظاهر نیستی و هستی دانم
من ظاهر نیستی و هستی دانم
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی متفکرند اندر ره دین
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
گویند که دوزخی بود عاشق و مست
گویند که دوزخی بود عاشق و مست
ساقی گل و سبزه بس طرب ناک شدست
ساقی گل و سبزه بس طرب ناک شدست
ساقی غم من بلند آوازه شدست
ساقی غم من بلند آوازه شدست
یاران به مرافقت چو دیدار کنی
یاران به مرافقت چو دیدار کنی