مسیر جاری :
علامت عاقل تمام و علامت نيم عاقل_دفتر چهارم
علامت عاقل تمام و علامت نيم عاقل و مرد تمام و نيم مرد و علامت شقى مغرور لاشى
قصهى آن آبگير و صيادان و آن سه ماهى_دفتر چهارم
قصهى آن آبگير و صيادان و آن سه ماهى يكى عاقل و يكى نيم عاقل و آن ديگر مغرور و ابله
سر خواندن وضو كننده اوراد وضو را_دفتر چهارم
سر خواندن وضو كننده اوراد وضو را / دفتر چهارم مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی
شخصى به وقت استنجا مىگفت اللَّهم ارحنى رايحه الجنة_
شخصى به وقت استنجا مىگفت اللَّهم ارحنى رايحه الجنة بجاى آن كه اللَّهم اجعلنى من التوابين ...
قصهى آن مرغ گرفته كه وصيت كرد ...دفتر چهارم
قصهى آن مرغ گرفته كه وصيت كرد كه بر گذشته پشيمانى مخور تدارك وقت انديش و روزگار مبر در پشيمانى
چاره انديشيدن آن ماهى نيم عاقل_دفتر چهارم
چاره انديشيدن آن ماهى نيم عاقل و خود را مرده كردن / دفتر چهارم مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی
بيان آن كه عهد كردن احمق وقت گرفتارى هيچ وفايى ندارد_دفتر چهارم
بيان آن كه عهد كردن احمق وقت گرفتارى و ندم هيچ وفايى ندارد كه وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ ...
بيان آن كه عمارت در ويرانى است ...دفتر چهارم
بيان آن كه عمارت در ويرانى است و جمعيت در پراكندگى است و درستى در شكستگى است و ...
بيان آن كه هر حس مدركى را از آدمى نيز مدركاتى ديگر است _دفتر چهارم
بيان آن كه هر حس مدركى را از آدمى نيز مدركاتى ديگر است كه از مدركات
حمله بردن اين جهانيان بر آن جهانيان_ دفتر چهارم
حمله بردن اين جهانيان بر آن جهانيان و تاختن بردن تا سينور ذر و نسل كه سر حد غيب است و غفلت ايشان از كمين كه چون غازى به غزا نرود كافر تاختن آورد