مسیر جاری :
دل بردی از من به یغما
( دل بـردی از مـن به يغـما)۲ ، ( ای ترك غارتگر من ) ۲
( ديدی چه آوردی ای دوسـت )۲ ، (از دسـت دل بر سـر من )۲
عشـق تو در دل نـهان شد ، ( دل زار و تن ناتوان شد) ۲ ، رفتی چو تير و كمان شد ( از بـارِ غــم...
هرچه كنی بكن
هرچه كني بكن ، مكن ترك من اي نگار من هرچه بري ، ببر ، مبر سنگدلي به كار من هرچه بري ، ببر، مبر رشته الفت مرا
هرچه كني ، بكن ، مكن خانه اختيار من
ادامه ساز و آواز عراق
آتش سودای تو عالم جان در گرفت سوز دل عاشقانت هر دو جهان در گرفت جان كه فروشد به عشق زنده جاوید گشت دل كه بدانست حال ماتم جان در گرفت
از پس چندین هزار پرده كه در پیش بود روی تو یك شعله زد كون و مكان در...
چهار مضراب همراه آواز
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمیبینم دلی بیغم كجا جویم كه در عالم نمیبینم دمی با همدمی خرّم ز جانم بر نمیآید
دمم با جان برآید چون كه یك همدم نمیبینم خوشا و خرّما آن دل كه هست از عشق بیگانه كه من...
ساز و آواز درآمد نهفت
بی همگان به سرشود بی توبه سرنمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگرنمی شود
جان زتوجوش می کند دل زتو نوش می کند vعقل خروش می کند بی توبه سر نمشود
جاه وجلال من تویی ملکت ومال من تویی آب زلال من تویی بی توبه...
مثنوی نوا
چون تو جانان منی جان بی تو خرم کی شود چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود
گر جمال جانفزای خویش بنمایی به ما جان ما گر در فزاید حسن تو کم کی شود
دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کردهای این چنین...
آواز بر روی قطعه ضربی نجوا
دو چشم مست میگونت ببرد آرام هوشیاران دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران الا ای باد شبگیری بگوی آن ماه مجلس را
تو آزادی و خلقی در غم رویت گرفتاران گر آن عیار شهر آشوب روزی حال من پرسد بگو خوابش نمی...