0
مسیر جاری :
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 133 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 133

الهی ای حجت را یاد و انس را یادگار، خود حاضری ما را جُستن چه کار ؟!
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 132 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 132

الهی ای نزدیکتر به ما از ما، مهربانتر از ما بمه ما، نوازندهٔ ما بی ما، بَکَرم خویش نه بسزای ما، هر چه کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی بجای ما، بخود کردی نه سزای ما.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 131 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 131

الهی ای مهیمن اکرم، ای محتجب معظًم، ای متجلی به کرم، ای قسّام پیش از لوح و قلم، بادا روزی که باز رهم از زحمت حوا و آدم، آزاد شوم از بند وجود عدم. از دل بیرون کنم این حسرت و ندم و با دوست بیاسایم یکدم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 130 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 130

الهی اگر کسی تو را به جُستن یافت من ترا بگریختن یافتم، اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت من تو را بخودفراموش کردن یافتم، اگر کسی ترا بطلب یافت من خود طلب از تو یافتم، خدایا وسیلت به تو هم تویی،اول تو بودی...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 129 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 129

الهی مرکب وا ایستاد و قدرم بفرسود، همراهان برفتند و این بیچاره را جُز حیرت نیفزود.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 128 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 128

الهی پیوسته در گفت و گویم، تا وا ننمایی در جست و جویم از بیقراری در میدان بیطاقتی می پویم، در میان کارم اما نمی پویم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 127 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 127

الهی همه از حیرت بفریادند و من از حیرت شادم، به یک لبقیک درب همه ناکامی بر خود بگشادم، دریغا روزگاری که نمیدانستم تا لطف تو را دریازم. خداوندا در آتش حیرت آویختم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج طپش دیده...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 126 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 126

الهی نظر خود بر ما مدام کن و این شادی خود بر ما تمام کن، ما مرا بر داشتهٔ خود نام کن بوقت رفتن بر جان ما سلام کن، صدیقان از گناه پشیمانند واز طاعت خجل، عذر بر زبان دارند و تشویر در دل.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 125 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 125

الهی فراق کوه را هامون کند، هامون را جیحون کند، حیحون را پر خون کند، دانی که با این دل ضعیف چون کند.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 124 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 124

الهی شراب شوق در جان منصور حلاّج افزون شد، آن شراب در آن نگنجید سر بیرون شد، ابلیس جرعهٔ نیافت جاوید ملعون شد، بجرعهٔ از آن شراب اویس قرنی میمون شد.