به کربلای تو یک کاروان دل آوردم<br /> امانتی که تو دادی به منزل آوردم<br /> هزار بار به دریای غم فرو رفتم<br /> که چند درّ غنیمت به ساحل آوردم<br /> اربعین حسینی تسلیت باد

من که مأموریت خود را به سر آورده ام<br /> خاطراتی تلخ از داغ سحر آورده ام<br /> گوئیا یک عمر بود این اربعینی که گذشت<br /> از شب مرگ یتیم تو خبر آورده ام<br /> اربعین حسینی تسلیت باد

ای همسفر قرار تو باورنکردنیست<br /> من ، اربعین ، کنارتو ، باورنکردنیست<br /> با نیمه جان مانده خودم را رسانده ام<br /> اینجا ، سر مزار تو ، باورنکردنیست<br /> اربعین حسینی تسلیت باد

ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت<br /> زینب نشسته بر سر قبر مطهرت<br /> یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز<br /> قامت خمیده آمده سرو صنوبرت<br /> اربعین حسینی تسلیت باد

باور نمی کنم که رسیدم کنار تو<br /> باور نمی کنم من و خاک دیار تو<br /> یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم<br /> یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو<br /> یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق<br /> یک اربعین دچار...

یک اربعین گذشته و زینب رسیده است<br /> بالای تربتی که خودش آرمیده است<br /> یا ایها الغریب سلام ای برادرم<br /> ای یوسفی که گرگ تنت را دریده است<br /> اربعین حسینی تسلیت باد

چهل روز شکستن چهل روز بریدن چهل روز پی ناقه دویدن<br /> چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چه بگویم؟<br /> چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت<br /> چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت...

نگاه گریه داری داشت زینب<br /> چه گام استواری داشت زینب<br /> دل با اقتداری داشت زینب<br /> مگر چه اعتباری داشت زینب<br /> چهل منزل حسین منجلی شد<br /> گهی زهرا شد و گاهی علی شد<br /> اربعین حسینی...

اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است<br /> خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است<br /> زینب از وادی شام آمده چشمت روشن<br /> از کجا تا به کجا آمده ؟ چشمت روشن<br /> اربعین حسینی تسلیت باد<br />

اربعین آمد  چشم ها باز گریان می شود<br /> کربلا ماتم سرای اهل ایمـان می شود<br /> غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام<br /> یاد شام تارشان در کنج ویران می شود<br /> اربعین حسینی تسلیت باد