كجايند مردان و زنان رجب
زمان را چه امري موهوم بدانيم و چه امري حقيقي، ترديدي نيست كه تنظيمات و تقسيمات آن اعتباري است. از ثانيه گرفته تا سال، تا سال هاي جهاني كه مورد باور قايلان به ادوار و اكوار است همه متكي به لحاظ و اعتبار آدميان هستند. امّا همين وجه اعتباري اگر با يكي از حقايق هستي پيوند بخورد؛ عمق و معنايي الهام بخش خواهد يافت. سال 1385 اين افتخار را دارد كه به زيب و زيور حقيقت محمديّه آراسته شده و نام پيامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به خود گرفته است.
نام پيامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به رغم همه ي تبليغات منفيِ دشمنان و به رغم بد مسلمانيِ ما پيروان آن حضرت همواره خطور دهنده و تداعي بخش اخلاق كريمه يا همان مكارم اخلاق است، همچنان كه آن گرامي پس از قرآن كريم، برترين محور يگانگي و همبستگي امت واحده ي اسلام است. رحمت و رأفت نبوي در كنار وحدت و ألفت اسلامي از بزرگ ترين سرمايه هاي اسلامي است كه امروزه بيش از هر زمان ديگري مورد تهديد قرار گرفته است.
دشمنان قسم خورده ي اسلام و متحجران تكفيريِ به ظاهر مسلمان همه در يك نقطه تلاقي كرده و به تفاهم رسيده اند و آن مشوّه ساختن چهره ي رحمانيِ اسلام و متزلزل كردن اركان همبستگيِ مسلمانان است. تأسي به پيامبر اعظم(ص) مي طلبد كه ما مسلمانان هم در رفتارهاي فردي و هم در كنش هاي اجتماعي به اخلاق نبوي كه همان اخلاق الهي و قرآني است آراسته شويم و از هر حركتي كه به مرزبندي هاي دروغين ميان امت يگانه ي اسلامي دامن مي زند بپرهيزيم.
و البته روشن است كه هم تخلّق به آرايه هاي اخلاقي و هم تعلّق خاطر به پايه هاي همبستگي اجتماعي بدون توفيق الهي و بدون ريشه هاي عميق و پاياي دروني و ايماني ممكن نيست. بايد از عمق جان به مبدأ هستي كه منشأ رواييِ اخلاق است باورداشت وگرنه بدون ايمان نمي توان اخلاق شايسته و پايدار را انتظار كشيد و نيز بدون رقّت قلبِ ناشي از توجه دايمي به خدا كه انانيت آدمي را از بُن مي سوزاند نمي توان گرايش هاي همگرايانه و جمع گرايانه ي جدّي و عميق را به انتظار نشست.
آدمي اگر به جاي فرو رفتن در خود و در بسته هاي فكريِ خود ساخته در حقيقت الاهي و در ارزش هاي ديني و معنوي ذوب شود مي-تواند به ديگران نگاهي رحماني داشته باشد. اين نگاه نه تنها به همدليِ ما با عموم مسلمانان كه به پاس داشتن كرامت انسانيِ همه ي انسان ها مي انجامد. به تعبير امير مؤمنان7: مردمان دو گروهند يا برادر ديني تو يا همتاي تو در آفرينش([1]) و طبعاً همه داراي حرمت و كرامت انساني.
براي درآمدن در جرگه ي اهل ايمان و براي تقرب جستن به يقين مؤمنانه هيچ راهي چون ياجز عبادت نيست: و پروردگارت را عبادت كن تا تو را يقين در رسد.([2]) و ماه رجب آغاز دوره ي ويژه ي عبادت و عبوديت است. نداي اين الرّجبيون متوجه كساني است كه اين روزها را به جدّ مي گيرند و به عبادت مي گذرانند و قدم به قدم آماده ي مناجات با پروردگار خويش آن هم از نوع مناجات شعبانيه و سرانجام ورود در ضيافت الهي در ماه مبارك رمضان مي شوند.
در ميان نسخه هاي متعددي كه اديان و مكاتب گوناگون براي رهايي آدمي از ضعف ها، كاستي ها، سستي ها و آشفتگي ها مي پيچند نسخه ي اسلامي، نيل به ايمانِ توأم با بصيرت است كه براي احراز و تثبيت آن بايد به عبادت با همه ي ابعاد و انواعش روآورد. كمال اخلاقي و همبستگيِ اجتماعي از كمترين دستاوردهاي ايمان و عبادت است. بنگريم سخن دل انگيز الهي را در وصف ياران پيامبر كه در كنار مهرورزي متقابل ميان ايشان به عبادت پيشگي آنان اشارتي بليغ نموده است:
محمد پيامبر خداست و كساني كه با اويند نسبت به كافران [= معاندان] سخت گير و با همديگر مهربانند. ايشان را در حال ركوع و سجود مي بيني، در حالي كه جوياي لطف و خشنودي خدا هستند. نشان اينان در چهره هايشان بر اثر سجود [نمايان] است. اين مَثل ايشان است در تورات، و مَثل آنان در انجيل چون كِشته اي است كه جوانه ي خود را برآورده و آن را مايه داده است تا ستبر شود. پس بر ساقه هاي خود استوار گردد.([3])
/خ
نام پيامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به رغم همه ي تبليغات منفيِ دشمنان و به رغم بد مسلمانيِ ما پيروان آن حضرت همواره خطور دهنده و تداعي بخش اخلاق كريمه يا همان مكارم اخلاق است، همچنان كه آن گرامي پس از قرآن كريم، برترين محور يگانگي و همبستگي امت واحده ي اسلام است. رحمت و رأفت نبوي در كنار وحدت و ألفت اسلامي از بزرگ ترين سرمايه هاي اسلامي است كه امروزه بيش از هر زمان ديگري مورد تهديد قرار گرفته است.
دشمنان قسم خورده ي اسلام و متحجران تكفيريِ به ظاهر مسلمان همه در يك نقطه تلاقي كرده و به تفاهم رسيده اند و آن مشوّه ساختن چهره ي رحمانيِ اسلام و متزلزل كردن اركان همبستگيِ مسلمانان است. تأسي به پيامبر اعظم(ص) مي طلبد كه ما مسلمانان هم در رفتارهاي فردي و هم در كنش هاي اجتماعي به اخلاق نبوي كه همان اخلاق الهي و قرآني است آراسته شويم و از هر حركتي كه به مرزبندي هاي دروغين ميان امت يگانه ي اسلامي دامن مي زند بپرهيزيم.
و البته روشن است كه هم تخلّق به آرايه هاي اخلاقي و هم تعلّق خاطر به پايه هاي همبستگي اجتماعي بدون توفيق الهي و بدون ريشه هاي عميق و پاياي دروني و ايماني ممكن نيست. بايد از عمق جان به مبدأ هستي كه منشأ رواييِ اخلاق است باورداشت وگرنه بدون ايمان نمي توان اخلاق شايسته و پايدار را انتظار كشيد و نيز بدون رقّت قلبِ ناشي از توجه دايمي به خدا كه انانيت آدمي را از بُن مي سوزاند نمي توان گرايش هاي همگرايانه و جمع گرايانه ي جدّي و عميق را به انتظار نشست.
آدمي اگر به جاي فرو رفتن در خود و در بسته هاي فكريِ خود ساخته در حقيقت الاهي و در ارزش هاي ديني و معنوي ذوب شود مي-تواند به ديگران نگاهي رحماني داشته باشد. اين نگاه نه تنها به همدليِ ما با عموم مسلمانان كه به پاس داشتن كرامت انسانيِ همه ي انسان ها مي انجامد. به تعبير امير مؤمنان7: مردمان دو گروهند يا برادر ديني تو يا همتاي تو در آفرينش([1]) و طبعاً همه داراي حرمت و كرامت انساني.
براي درآمدن در جرگه ي اهل ايمان و براي تقرب جستن به يقين مؤمنانه هيچ راهي چون ياجز عبادت نيست: و پروردگارت را عبادت كن تا تو را يقين در رسد.([2]) و ماه رجب آغاز دوره ي ويژه ي عبادت و عبوديت است. نداي اين الرّجبيون متوجه كساني است كه اين روزها را به جدّ مي گيرند و به عبادت مي گذرانند و قدم به قدم آماده ي مناجات با پروردگار خويش آن هم از نوع مناجات شعبانيه و سرانجام ورود در ضيافت الهي در ماه مبارك رمضان مي شوند.
در ميان نسخه هاي متعددي كه اديان و مكاتب گوناگون براي رهايي آدمي از ضعف ها، كاستي ها، سستي ها و آشفتگي ها مي پيچند نسخه ي اسلامي، نيل به ايمانِ توأم با بصيرت است كه براي احراز و تثبيت آن بايد به عبادت با همه ي ابعاد و انواعش روآورد. كمال اخلاقي و همبستگيِ اجتماعي از كمترين دستاوردهاي ايمان و عبادت است. بنگريم سخن دل انگيز الهي را در وصف ياران پيامبر كه در كنار مهرورزي متقابل ميان ايشان به عبادت پيشگي آنان اشارتي بليغ نموده است:
محمد پيامبر خداست و كساني كه با اويند نسبت به كافران [= معاندان] سخت گير و با همديگر مهربانند. ايشان را در حال ركوع و سجود مي بيني، در حالي كه جوياي لطف و خشنودي خدا هستند. نشان اينان در چهره هايشان بر اثر سجود [نمايان] است. اين مَثل ايشان است در تورات، و مَثل آنان در انجيل چون كِشته اي است كه جوانه ي خود را برآورده و آن را مايه داده است تا ستبر شود. پس بر ساقه هاي خود استوار گردد.([3])
پینوشتها:
[1]. نهج البلاغه، نامه ي 53.
[2]. حجر 15 : 99.
[3]. الفتح 48 : 29.
/خ