گزیده گفتاری از استاد اصغر طاهرزاده درباره جبهه امام و دشمنانش
پیامبر آمد، راه توحید را روشن کرد. حالا اگر توحیدی مناسب این زمان میخواهید، خط امام، همان توحید است. بعد از هر مشکلی، خدا ملتها را تنها نمیگذارد و یک رهبر که خط توحید را مناسب زمان به آنها نشان دهد، برایشان میآورد.
جبهه توحیدی قرن بیستم، امام(ره) است. امام نقشاش نجات ملتهاست از سرنوشت اسفبار این قرن. قرن بیستم قرن تحرکهاست؛ قرن سرنوشتهاست؛ تعیین سرنوشت ملتها. قرن بیستم، قرنی است که جبههها مشخص شده است و خط توحید از طریق امام، از خط شرک توحیدنما، متمایز شده است. خط امام، نمایش توحید در قرن بیستم است. امام عزیز فرمودند: این قرن به خواست خدا، قرن نابودی مستکبرین است. جبهههایی که امام گشودند:
جبهه فقر در مقابل زراندوزی
امام میفرمایند: فریاد ما فریاد فقر و تهیدستی گرسنگان و محرومان و پابرهنههایی است که حاصل عرق جبین و زحمات شبانهروزی آنان را زراندوزان و دزدان بینالمللی به یغما بردهاند.
امام میفرمایند: «جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست. جنگ ما، جنگ فقر و غنا بود. جنگ ما، جنگ ایمان و رذالت بود.» یعنی جبههای گشوده شد که یک طرفش غنا و استکبار و رذالت و کفر است و طرف دیگر آن استضعاف و ایمان و فقر. جبهه سرمایهدار و مرفه، از جبهه مستضعف جداست و اگر خط امام، جبهه طرفداری از مستضعفین است، دیگر با آن جبهه قاطی نمیشود.
جبهه زجرکشیده ها و پابرهنگان، در مقابل مرفهین بیدرد
کلام امام این است: «نباید مصلحت پابرهنهها و گودنشینها و مستضعفین بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد».
آیا نباید این خط را به عنوان یکی از اصول تعیین حق و باطل به کار ببریم و در ارزیابیهایمان حسابش کنیم؟ میفرماید: «خود این، دو نوع تحرک، یکی مستضعف گرایی و دیگری مرفه گرایی، دو خط متمایزند، به تمایز شرک و توحید».
جبهه روحانیت متعهد در مقابل روحانیت رفاه طلب
یک خطری که الان هست که همه روحانیون را به یک نظر و با یک بینش و عملکرد میبینند تا مطلقاً همه را رد کنند و این یک خطر است که یا مطلقاً رد میکنند و یا همه را تأیید میکنند. امام میفرمایند: «آمریکا و استکبار در تمام جبههها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند؛ در حوزهها و دانشگاهها مقدس نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کردهام، اینان به قیافهای حق به جانب و طرفداری دین و ولایت، همه را بیدین معرفی میکنند. باید از شر اینها به خدا پناه ببریم. همچنین کسانی دیگر که بدون استثنا به هر چه روحانی و عالم است، حمله میکنند و اسلام آنها را اسلام آمریکایی مینمایند. هر وقت نام روحاینت را به میان آوردند و از آنان قدردانی نمودم، مقصود علمای پاک و متعهد و مبارز است».
جبهه مبارزه با مرفهان بیدرد
شاید برایتان عجیب باشد که آیا نمیشود به یک سرمایهدار نصیحت کرد که بیا با ما بساز. امام میگوید این بیراهه رفتن است. اصلاً با الفبای مبارزه آشنا نیستی. متوجه نیستی که شرایط قرن بیستم یعنی چه. نمیدانی در شرایط جدید با این جبهه، نصیحت کردن نتیجه ندارد. امام میفرمایند: «ملت عزیز ما مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند! و به خوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانهاند».
آیا میشود هم مبارزه نکرد و هم مؤمن بود؟ خط توحیدی قرن بیستم میگوید، نمیشود قرن، قرن مبارزه با ستم است؛ یا باید مبارزه کنیم و یا باید بنشینیم. اولین شرط مبارزه این است «مبارزه با رفاه، سازگار نیست».
امام میفرمایند: «آنها که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند، آب در هاون میکوبند.»
منبع:نشریه امتداد- ش 48
/ن