سینمای دینی؛ در هاله ای از ابهام!

سینمای دینی ما نیاز به یک تحول اساسی دارد. عده کثیری از کارگردانان و نویسندگان ما سردرگم هستند، نمی دانند برای ارائه و تولید یک فیلم دینی و دارای مضامین الهی چه باید بکنند. نمی دانند و شاید هم نمی توانند از این حجم عظیم مفاهیم عمیق دینی بهره گیرند و آن را در قالب درام بیاورند، حال آن که بسیاری از این مفاهیم خود درام هستند و نیازی به تبدیل ندارند.
يکشنبه، 10 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سینمای دینی؛ در هاله ای از ابهام!
سینمای دینی؛ در هاله ای از ابهام!
سینمای دینی؛ در هاله ای از ابهام!

نويسنده: عرفان هدایت پور
سینمای دینی ما نیاز به یک تحول اساسی دارد. عده کثیری از کارگردانان و نویسندگان ما سردرگم هستند، نمی دانند برای ارائه و تولید یک فیلم دینی و دارای مضامین الهی چه باید بکنند. نمی دانند و شاید هم نمی توانند از این حجم عظیم مفاهیم عمیق دینی بهره گیرند و آن را در قالب درام بیاورند، حال آن که بسیاری از این مفاهیم خود درام هستند و نیازی به تبدیل ندارند.
در حال حاضر نیاز شدیدی احساس می شود که عده ای از پژوهشگران هنری و دینی بنشینند روزها و حتی سال ها فکر کنند، پژوهش کنند و با یکدیگر مباحثه داشته باشند تا این نیاز جامعه بر طرف گردد. ما منابعی خوب و متعالی برای محتوا و حتی قالب فیلم هایمان داریم. قرآن، منبع خوبی می تواند برای ما مسلمانان باشد تا از دل آن علاوه بر محتوا، قالبی برای نگارش فیلمنامه بیرون آوریم و حتی به دنیا عرضه کنیم. ما می توانیم این کار را انجام دهیم و خود را بی نیاز کنیم از قالب های وارداتی غربی ...
البته این گفته بیانگر این نیست که نویسندگان و صاحبنظران غرب، ایده ها و آراء شان پیرامون هنر و به خصوص سینما به درد ما نمی خورد و اصولا بدون تکنیک است و مغایر با ارزش های ماست. نه هرگز اینطور نیست. اتفاقا الگو های خوبی دارند. مثلا الگوی سید فیلد که عمدتا بر مبنای آن در جهان فیلم ساخته می شود. ولی این را باید دانست که مطمئنا الگویی که از منبع وحی استخراج شده باشد، زیبا ، لطیف و دلنشین تر خواهد بود و بیشتر بر دل انسان ها نفوذ خواهد کرد.
ما در حال حاضر در فیلم هایی که منتسب به دین ساخته می شوند، ایرادات عمده ای می بینیم . ایرادات و نقایصی که این نیاز را ضروری می سازد تا چاره ای بیاندیشیم و برای رساندن ندای حق، ترویج اخلاق دینی و بیان شریعت به بشریت به بهترین نحو عمل کنیم. در اینجا به چند ایراد عمده اشاره می کنم:
1. معمولا مفاهیم دینی را در یک قالب دینی نمی بینیم. نه تنها قالب بلکه ابزارها و عناصر به کار گرفته در فیلم نیز عمدتا ظاهر و باطن دینی ندارند. ظرف و مظروف باید با هم سنخیت داشته باشند و گرنه مظروف در ظرف نمی گنجد.
2. محتوا غالبا خوب پرداخت نمی شود و این عمدتا به دلیل همان سردرگمی و ابهام و یا برداشتی نادرست و نامتعادل از مقوله دین و شریعت است.
کسی که خود مفاهیم دینی را درک نکرده مطمئنا نمی تواند آن را به دیگران ارائه نماید. درک معانی باید برای نویسنده حاصل شود و گرنه آن فیلمنامه و در نهایت آن فیلم تبدیل به یک آش خوش آب و رنگ ولی بدمزه و گاهی مسموم کننده می شود.
فیلمنامه عمق پیدا نمی کند و بیشتر به شعار نزدیک می شود. هر چند معتقدم گاهی اوقات و به فراخور زمانی و مکانی لازم است شعار دهیم. اما تا کی باید فقط شعار دهیم و شعار بشنویم. چرا خودمان را متوقف بر شعار کرده ایم. شعار، محرک برای حرکت، تحول و تاثیر است. یک مفهوم با شعار شروع می شود ولی باید عمق پیدا کند، پرداخت شود و در قالب درام در آید.
سخنران و سینماگر دو وظیفه کاملا متفاوت دارند. سخنران وظیفه اش وعظ و خطابه در قالب سخنرانیست و وظیفه سینماگر دینی به کار گیری محتوای مفاهیم آن سخنرانیست نه قالب و شکل آن . زمانی یک فیلم دینی می تواند پیام خود را به مخاطب برساند، او را با خود همراه کند و رویش تاثیر بگذارد که آن مفاهیمی که در یک وعظ و سخنرانیست، شکل و فرم درام به خود بگیرد.
«خانه ای روی آب» اثر بهمن فرمان آرا، «خیلی دور خیلی نزدیک» اثر سید رضا میرکریمی و «آواز گنجشک ها» اثر مجید مجیدی از جمله آثار معدودی از سینمای دینی (یا همان معناگرا) هستند که توانسته اند به خوبی مواعظ و مفاهیم دینی را از آن حالت صرفا شعاری خارج سازند و عمیق تر به آن نگاه کنند و رنگ و لعاب دراماتیک به آن ببخشند. در واقع آنچه این فیلم ها را برجسته و تاثیر گذار می کند، صحت نسبی در شکل گیری این فرآیند است.
3. معمولا موضوعات خوب و ضروری رها شده و به موضوعات نه چندان ضروری و پر اهمیت و تنها صرف جذابیت انتخاب می شوند.
به عنوان مثال من تا به حال ندیده ام که به مساله ازدواج و اهمیت آن، آنگونه که قرآن کریم به آن اشاره می کند و مثلا در آیه 32 سوره نور می فرماید: «مردان و زنان بي همسر را همسر دهید ... اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بي نياز مي‏سازد» و یا آن چه در احادیث و روایات اهل بیت علیهم السلام بیان شده پرداخته شود و این یک موضوع برای یک فیلم سینمایی شود. تا به حال مساله ازدواج در فیلم های ما یک مساله حاشیه ای و ابزاری به دست کارگردانان ما بوده تا، آنجایی که در روایت قصه خود دچار مشکل و کمبود ماجرا می شوند ازدواج و یا ارتباط دو جنس مخالف را به میان آورند و ... .
موضوعات زیادی داریم که به آن ها اصلا توجهی نشده، موضوعاتی که بسیار ضروری برای جوامع بشری هستند. دین به ما خوش خلقی و خوش رویی، مثبت اندیشی و حسن ظن به دیگران، آرامش روانی و عوامل گرفتار نشدن در بند افسردگی و کسالت، صداقت و راستگویی، ذمّ غیبت کردن و غیبت شنیدن، دوست داشتن دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا، مهربانی و عطوفت، دوری از استفاده های شخصی از بیت المال در ادارات و ارگان های دولتی و ...، رعایت حق و حقوق انسان ها و ... می آموزد و ما موظفیم این تعالیم را به جامعه خود عرضه کنیم. این ها همه نمونه ای از آن چیزیست که باید به آن پرداخت. این ها همگی در سیره پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام موجودند که متاسفانه کمتر به صورت جدی و دراماتیک به آن پرداخته شده است. و چه بسیار ماجراها و داستان های شیرین و درامی که پیرامون این موضوعات در اخلاق و منش زندگی این بزرگواران دیده نمی شود.
همان گونه که دین و مفاهیم آن گسترده است، هنر نیز جایگاهی گسترده برای دریافت این مفاهیم دارد. و این تنها خلاقیت، تخصص و تعهد و تقوای نویسنده، کارگردان و حتی سایر عوامل سازنده را طلب می نماید. بنابراین باید گفت که سینمای دینی ما از ظرفیت های بالای خود استفاده لازم و کافی را نبرده است و همچنان سردرگم و در هاله ای از ابهام بسر می برد.

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط