كار از ديدگاه حضرت على (علیه السلام)
چكيده
در اين مقاله سعى شده استبا بهرهگيرى از نهجالبلاغه و كتب مرتبط با آن و استفاده از انديشههاى برخى از متفكران، كار بررسى شود و با ديدگاه جامعهشناختى مقارنه و مقايسه گردد .
واژههاى كليدى: كار، تقسيم كار، كار آزادانه و اجبارى، بيكارى، كارهاى شايسته، كارهاى ناشايست
1 . مقدمه
به عقيدهى بسيارى از متفكران اجتماعى و انديشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسانها قسمت اعظم نيازها و احتياجات خود را از طريق كار گروهى و اجتماعى تامين مىكنند . حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام، انديشمند و پيشواى برجسته شيعيان و امت اسلامى كار و تلاش را با درايتى واقعبينانه بيان نموده است .
كار از مفاهيم مهم علم جامعهشناسى است . كار سرمايه و ذخيرهى ملى است و مىتواند به رشد تمدن كمك كند . اگر افراد جامعهاى به طور نسبى بتوانند كار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانايىها و علائق آنها باشد، زمينه براى نوآورى، ابتكار، رشد و پيشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مىآيد . برعكس اگر زمينههاى اشتغال و كار در جامعه محدود و تقاضا براى كار بسيار باشد، به تدريجبيكارى افزايش مىيابد . گسترش بيكارى منجر به آسيبها و پيامدهاى ناگوار در جامعه مىشود .
2 . تعريف كار
به عقيدهى بعضى از صاحبنظران در تعريف كار به نوع خاصى از كار توجه نشده است; بلكه كار را در مفهوم عام سرچشمهى انباشت ثروت و سرمايه و نهايتا رشد و شكوفايى جوامع تلقى كردهاند . پولكس فن (1) مىگويد:
مردم سرچشمه ثروتهاى منقول بوده و افزايش ثروت از كار و زحمت آنها ناشى مىشود . (2)
از نظر برخى از اقتصاددانان ليبرال از جمله كلسن كار عبارت است از:
استفادهاى كه انسان از نيروهاى مادى و معنوى خود در راه توليد ثروت يا ايجاد خدمات مىكند . (3)
بر اساس اين تعريف فعاليت و كار به طور عمده از طريق هدفها و ارزش محصولى كه توليد شده معين مىگردد; به عبارت ديگر كار زمينه را براى توليد و افزايش خدمات ايجاد مىكند .
به طور كلى كار عبارت است از:
مجموعه عملياتى كه انسان با استفاده از مغز، دستها، ابزار و ماشينها براى استفادهى عملى از ماده روى آن انجام مىدهد و اين اعمال نيز متقابلا بر انسان اثر مىگذارد و او را تغيير مىدهد . (4)
بر اساس تعريف مذكور كار داراى سه خصوصيت است:
نخست، كار مبتنى بر فعاليت فكرى و بدنى است;
دوم، از طريق كار، كالايى توليد مىشود يا خدمتى عرضه مىگردد;
سوم، در قبال انجام كار، دستمزدى پرداخت مىگردد .
در انديشهى حضرت على عليه السلام مىتوان به صورت استنباطى كار را چنين بيان نمود: كار عبارت است از تلاش و كوشش انسانها براى آماده كردن زاد و توشهى آخرت در دوران زندگى در دنياى مادى .
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: فعليكم بالجد و الاجتهاد، و التاهب، و الاستعداد، و التزود فى منزل الزاد; (5) بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگى و آماده شدن و جمع آورى زاد و توشهى آخرت در دوران زندگى .
از ديدگاه على عليه السلام در جامعه يكى از حقوق اوليهى مردم اين است كه همه حق دارند، شاغل باشند . كار كوچكى و بزرگى ندارد; مگر با توجه به كارى كه انجام مىدهند و هركس اعم از مرد و زن پاداش كار خود را خواهد ديد .
3 . ارزش و اهميت كار
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مىكرد و با مال و سرمايهى خديجه عليها السلام تجارت مىنمود . حضرت موسى عليه السلام نيز گوسفند چرانى مىنمود . حضرت ابراهيم عليه السلام به كارهاى چوپانى و بنايى اشتغال داشت و حضرت ادريس عليه السلام خياط و حضرت نوح عليه السلام نجار بوده است . (7)
در زمينهى احترام و بزرگداشت كار و تلاش مفيد و سودمند حضرت رسول صلى الله عليه و آله صرفا به تمجيد و تعريف نپرداخته است . بلكه دستى را مىبوسد كه از كار ورم كرده و پينه بسته است و مىفرمايد:
اين دستى است كه خدا و پيامبرش آن را دوست دارند . (8)
حضرت محمد صلى الله عليه و آله باز مىفرمايد: خداوند بندهى باايمان پيشهور را دوست دارد و هيچيك از شما غذايى گواراتر از دسترنجخود نخورده است . (9)
علاوه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ائمهى اطهار عليهم السلام هر كدام به كار و فعاليت مىپرداختند . پس از رسول اسلام، اميرالمؤمنين عليه السلام از هركس متواضعتر بود . در امور خانه به همسر خويش كمك مىكرد و شخصا به كار و تلاش در مزرعه مىپرداخت .
با كلنگ زمين را مىكند و آن را شيار و آبيارى مىكرد و بارهاى هستهى خرما را روى شانه مىگذاشت و به صحرا مىبرد و بر زمين مىفشاند و اگر يك دانهاى از آن بر زمين مىافتاد، خم مىشد و آن را بر مىداشت و مىفرمود: امروز هسته است و فردا خرما . (10)
حضرت على عليه السلام در طول عمر خويش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامتبه كارهاى زراعت و باغبانى مىپرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و يتيمان و اقشار پايين جامعه مىنمود . در مورد اهميت و ارزش كار و تلاش مىگويد:
كشيدن سنگهاى گران از قلههاى كوه، نزد من از منت ديگران كشيدن محبوبتر است . مردم به من مىگويند: كار براى تو عيب است و حال آن كه عيب آن است كه انسان دستسئوال نزد مردم دراز كند . (11)
در انديشه و مرام امام على عليه السلام كار از تقدس و احترام خاص برخوردار است; به همين رو مقرر داشت كه برترى بعضى از مردم بر برخى ديگر صرفا بر اساس كار و فعاليتباشد; نه حسب و نسب موروثى و امتيازات قبيلهاى و عشيرهاى ، چنان كه گفت: «پاداش هركس در قبال هر كارى است كه انجام مىدهد .»
و در اينباره چنان سخت گرفت كه معروف شد، على ياور هر كسى است كه كار مىكند و دشمن آن كسى است كه به گدايى مىپردازد . (12)
4 . ملاكها و معيارها در انتخاب شغل و كار
آيا انتخاب شغل و كار بر اساس جبر استيا اختيار؟
آيا انتخاب شغل تصادفى استيا نه؟
آيا انتخاب شغل آگانهاستيا ناآگاهانه؟
آيا انتخاب شغل عقلانى استيا بر اساس عواطف و احساسات؟
از ديدگاه برخى از محققان انتخاب شغل امرى تصادفى است و افراد بهصورت شانسى شغلى را انتخاب مىكنند; در مقابل عدهاى عامل اراده را در اين امر مهم مىدانند .
بعضى از صاحبنظران از جمله آدامس (13) 1957م اظهار مىدارد:
انتخاب شغل افراد بر اساس آگاهى و تامل صورت مىگيرد; در حالى كه به نظر فرويد (14) كار و فعاليت و انتخاب شغل به طور ناآگاهانه انجام مىشود بهعبارت ديگر عامل اجبار و فشار و اضطراب باعث مىشود تا افراد هركدام كارى را انتخاب كنند . (15)
يكى از ملاكها و معيارهاى حضرت على عليه السلام پيرامون كار و انتخاب شغل آگاهى داشتن و شناخت لازم به كار است; زيرا كار توام با آگاهى در مسير زندگى و ترقى افراد نقش مؤثر دارد; چنان كه ايشان مىفرمايد:
فان العامل بغير علم كالسائر على غير طريق فلايزيده بعده عن الطريق الواضح الا بعدا من حاجته و العامل بالعلم كالسائر على الطريق الواضح; (16) عمل كننده بدون آگاهى چون روندهاى است كه بيراهه مىرود . پس هرچه شتاب كند، از هدفش دورتر مىشود و عمل كننده از روى آگاهى، چون روندهاى بر راه راست است .
هم چنين على عليه السلام مىفرمايد: اذا ارتايت فافعل; (17) هر گاه نظر و تامل كردى، عمل كن (يعنى در هر كارى نخستبايد فكر كرد; آنگاه انجام داد).
از نظر على عليه السلام اخلاص از ملاكها و معيارهاى ديگر در كارها و فعاليتها است . على عليه السلام فرمود:
خير العمل ما صحبه الاخلاص; (18) بهترين عمل آن است كه با اخلاص همراه باشد .
باز مىفرمايد: صلاح العمل بصلاح النية; (19) صلاح و درستى عمل به خالص بودن نيت است .
از اين سخنان چنين استنباط مىشود كه اخلاص در عمل يكى از شرايط مهم در زندگى انسانها بهويژه در زمينهى كار و فعاليت است; زيرا عمل خالص علاوه بر نفع شخصى و مادى براى افراد، داراى منافع اخروى است; هم چنين در اصلاح و گرايش مردم و جامعه به سوى كمال و سعادت دنيوى و اخروى نقش ارزنده دارد .
5 . كار از ديدگاههاى فيزيولوژى و روانشناسى
1- تاثير محيط كار بر قواى انسانى;
2- توانايى ارگانيسم انسان بر محيط كار;
3- توانايىهاى بدنى انسان .
در اين زمينه كه چه عاملى باعثخستگى در محيط كار مىشود و با چه راهكارهايى مىتوان خستگى را در محيط كار كاهش داد، على عليه السلام مىفرمايد:
قليل مدوم عليه خير من كثير مملول منه; (20) كار اندك كه به آن ادامه داده شود، بهتر از كار بسيار است كه خستگى آورد (از كار زياد و خستگىآور پرهيز كنيد كه نشاط و نوآورى را سلب مىكند).
باز مىفرمايد: دلها همانند بدنها، خسته و افسرده مىشوند; پس براى آنها لطايف حكمتآميز و جالب برگزينيد . (21) از اين مطلب استنباط مىشود كه با ايجاد تنوع و نوآورى در محيط كار مىتوان از ملامت و خستگى جلوگيرى كرد و زمينههاى رضايت را فراهم نمود .
6 . كار آزدانه و غير آزادانه (اجبارى)
اگر انتخاب كار، ناصحيح و با فرد ناسازگار باشد، آثار مضرى خواهد داشت . چنانچه كار براى فردى كه آن را انجام مىدهد، امرى خارجى تلقى شود، در معناى خاص كلمه، از خود بيگانهكننده است .
برخى از كارهاى از خود بيگانهكننده عبارتند از:
1- كارها و فعاليتهايى كه به نوعى سلبكنندهى شخصيت افراد باشد;
2- كارى كه فرد علاقهمند به آن نباشد;
3- كارى كه فرد از روى اختيار و آزادى انجام ندهد;
4- كارهايى كه فرد در پايان روز بهمانند برده از آن فرار مىكند و براى وى مفيد نباشد;
5- كارهايى كه خم و راستشدنى بيش نيستند .
از نظر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر پايه دو عامل آبادى و عمران زمين و پاداش عادلانه براى كار مىتوان جامعهاى سالم بنا نهاد . ايشان از كار فاقد اختيار و رضايت نهى مىكرد و به مسئولان و زمامداران توصيه مىكرد، در امور و فعاليتها مردم را مجبور نسازند .
يكبار مردم يكى از ايالات به نزد وى آمده، گفتند: در سرزمين آنها نهرى بوده كه گذشت روزگار مجراى آن را خراب كرده و اگر از نو حفر و ترميم گردد، براى آنها درآمد و سود زيادى خواهد داشت . آنان از على عليه السلام خواستند كه به فرماندار خود در آن سرزمين دستور دهد كه مردم آنجا را براى كمك در ترميم و نوسازى نهر تخريب شده مجبور سازد . ايشان حفر مجدد نهر را پذيرفتند; ولى با مجبور ساختن مردم براى چنين امرى مخالفت كردند .
امام على عليه السلام به عامل خود به نام قرظة بن كعب چنين نوشت:
. . . از من خواستند كه به تو بنويسم كه آنان را به كار وادار كنى و مردم را براى حفر نهر گردآورى . . . . به نظر من كسى را نبايد به كارى كه نمىخواهد مجبور ساخت . آنان را به نزد خود بخوان، اگر نهر آن چنان باشد كه تعريف كردهاند، هركسى كه بخواهد كار كند، او را به كار بخوان و نهر بايد از آن كسانى باشد كه كار كردهاند; نه كسانى كه در آن شركت نجستهاند . . . . (23)
مجبور ساختن افراد براى انجام كارها امرى ناشايست است . آن كارى صحيح است كه افراد با ميل و علاقه انجام دهند .
چنان كه آمد، على عليه السلام كار اندكى را كه با اشتياق تداوم يابد، بهتر از كار فراوانى شمردهاست كه رنج آور باشد .
كار بايد بر اساس آزادى و ميل باشد، نه اجبارى و حتى نبايد در كارى سودمند، مردم را اجبار كرد . فعاليتها و كارهاى اجبارى پيامدهاى ذيل را به همراه دارد:
نخست، كارهاى غير آزادانه از شكوفايى استعدادها و توانايىهاى انسان جلوگيرى مىكند و زمينهى رشد، نوآورى، ابداع و ابتكار افراد را تقليل مىدهد .
دوم، ارزش انسانى افراد را كاهش مىدهد;
سوم، كارهاى اجبارى نوعى توهين به آزادى انسانى است;
چهارم، فعاليتهاى تحميلى توهين و اهانتبه خود كار و عمل مىباشد .
امام على عليه السلام آزادى و اجبار در كار را از دو منظر مورد توجه قرار داده است:
اولا، كار اجبارى را حتى در امور عام المنفعه و سودمند مقبول ندانسته است; زيرا فعاليتهاى اجبارى به فقدان شكوفايى، نزول ارزش انسانيت و اهانتبه آزادى و كار منجر مىگردد;
ثانيا، منافع و درآمد و سودى را كه به دست مىآيد، سهم آنانى مىداند كه به كار و فعاليت پرداختهاند .
از نگاه على عليه السلام افرادى كه در عمل و كار كوتاهى و سستى كنند، پيامدهاى سوئى برايشان است . آن حضرت فرمود: من قصر فى العمل ابتلى بالهم; (24) كسى كه در عمل كوتاهى كند، به غم و اندوه دچار شود .
كار آزادانه شامل فعاليتهايى است كه:
اولا بر استعدادها و توانايىهاى انسان مبتنى باشد;
ثانيا فرد به آن علاقهمند باشد;
ثالثا به شخصيت انسان خدشه وارد نكند;
رابعا به شكوفايى و ابتكار فرد منجر شود .
7 . كارهاى شايسته
ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات كانت لهم جنات الفردوس نزلا; (25) كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردهاند، در بهشت فردوس منزل خواهند يافت .
ان هذا القران يهدى للتى هى اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجرا كبيرا; (26) اين قرآن خلق را به راستترين و استوارترين طريق هدايت مىكند و مومنان را كه كارهاى شايسته مىكنند، به اجر و ثواب عظيم بشارت مىدهد .
در دين مبين اسلام كار و شغل به انواع ذيل تقسيمبندى شده است:
1- كارهاى واجب: شامل كار كردن به منظور تامين احتياجات شخصى و خانواده و كارهايى كه در صورت قصور و انجام ندادن، وقفه در فرايند زندگى اجتماعى و جامعه ايجاد مىكند;
2- كارهاى حرام: كارهايى كه شارع مقدس آن را براى جامعه مضر و زيانآور مىداند; مانند خمرسازى;
3- كارهاى مستحب: شامل فعاليتهايى كه به خير و عمران جامعه منجر مىشود; مانند كمك به محرومان;
4- كارهاى مكروه: فعاليتهايى كه در اسلام نهى نشده و انجام دهندهى آن مورد عقوبت قرار نمىگيرد; اما بهتر است كه انجام نگيرد; مانند قصابى;
5- كارهاى مباح: كارهايى كه انجام دادن و ندادن آن تفاوتى نمىكند .
در انديشه مولاى متقيان كارها و فعاليتها به دو نوع عمده تقسيم مىشود:
1- كارهاى شايسته; 2- كارهاى ناشايست .
كارهاى شايسته شامل فعاليتهايى است كه داراى خصوصيات ذيل باشد:
نخست، اين كه افراد با انجام آن به حق و خداوند نزديك شوند; به عبارت ديگر كار زمينهاى براى ايجاد ارتباط بين مخلوق و خالق گردد . در اين مورد امام على عليه السلام مىفرمايد: افضل العمل ما اريد به وجه الله; (27) برترين عمل آن است كه به قصد نزديكى به خدا انجام شود .
دوم، اين كه كارها منطبق و مبتنى بر موازين الهى و اسلامى باشد و شارع مقدس آن را براى سلامتى جامعه زيانآور ندانسته باشد . در اين مورد على عليه السلام مىگويد: احسن الافعال ما وافق الحق; (28) نيكوترين كارها آن است كه موافق با حق باشد .
سوم، كارى در جامعه شايسته است كه انجام دادن آن آسيب و انحراف فردى و اجتماعى به همراه نداشته باشد; به عبارت ديگر نهتنها به فساد و انحراف در جامعه منجر نشود; بلكه انسان را از خطا و اشتباه مصون نگه دارد و زمينهاى براى انجام صالحات و نيكىها در فرد و جامعه گردد .
على عليه السلام فرمود: احسن الافعال الكف عن القبيح; (29) نيكوترين كار باز ايستادن از كار زشت است .
چهارم، از خصوصيات كارهاى شايسته آن است كه علاوه بر دارا بودن ويژگىهاى مذكور نيت و قصد انجامدهنده، خير و براى صلاح و آبادانى جامعه باشد; زيرا هدفدار (نيتدار) بودن كار و تلاش باعث مىشود كه مسير و فرايند كار مشخص باشد و فرد و به تبع آن جامعه دچار سرگردانى و انحراف نگردد . على عليه السلام فرمود:
لايكمل صالح العمل الا بصالح النية; (30) شايستگى عمل كامل نمىگردد، مگر به شايستگى نيت .
پنجم، از مهمترين ويژگىهاى كارهاى شايسته آن است كه مناسب و حلال باشد . دين اسلام چنين كارهايى را براى فرد و جامعه مفيد دانسته و برخوردار از آثار دنيوى و اخروى مطلوبى شمرده است . على عليه السلام فرمود:
الحرفة مع العفة خير من الغنى مع الفجور; (31) شغل همراه با پاكدامنى از ثروت فراوانى كه با گناهان بهدست آيد، بهتراست .
از اين حديث مىتوان استنباط كرد كه كار و فعاليت نبايد به گناه و ستم و ضايع شدن حقى از كسى منجر گردد .
8 . كارهاى ناشايست
نخست، از ويژگىهاى كارهاى ناپسند و ناشايست آن است كه انجام آن براى انسان، شرمندگى به همراه داشته باشد على عليه السلام فرمود: احذر كل عمل يعمل به فى السر و يستحى منه فى العلانية; (32) بپرهيز از هر كارى كه در نهان انجام گيرد و در آشكار شرمندگى آورد .
از اين حديث اين نكته استنباط مىگردد كه آدمى بايد از انجام دادن كارى كه از علنى شدن آن شرم دارد، پرهيز كند .
كارى ناشايست است كه وقتى از عامل آن سئوال شود، نهتنها فخر و مباهات نكند، بلكه احساس شرم و انكار نمايد . امام على عليه السلام فرمود: احذر كل عمل اذا سئل عنه صاحبه، استحيى منه و انكره; (33) از هر عملى كه وقتى از صاحبش پرسيده شود، از آن شرم نموده، انكارش كند، دورى كنيد .
دوم، خصوصيت ديگر كارهاى ناشايست اين است كه براى فرد و جامعه مضر و زيان آور باشد و پيامدهاى ناگوارى به بار آورد . اين گونه كارها اگر گسترش يابد به تدريج كل نظام اجتماعى را از حيات متعادل خود خارج مىكند .
9 . تقسيم كار
ارسطو شاگرد افلاطون اظهار داشته است كه تقسيم كار براى حيات جامعه لازم است . وى افراد جوامع را به سه طبقه تقسيم مىكند كه هريك كار و فعاليتخاصى را انجام مىدهند .
از نظر فارابى انسان موجودى اجتماعى است . انسانها بسيارى از نيازهاى خود را به تنهايى و بدون تقسيم كار نمىتوانند، برآورده سازند . تقسيم كار علت عمدهى پيدايش اجتماعات و جوامع است و در پرتو تقسيم كار، جوامع پيشرفت مىكنند .
از ديدگاه امام على عليه السلام انسان موجودى اجتماعى است و براى حيات و استمرار و ثبات جامعه لازم است كه هر فرد متناسب با استعداد و توانايى و مهارت خويش به كارى مشغول باشد; زيرا بسيارى از احتياجات و نيازهاى مردم از طريق تقسيم كار و كار جمعى و گروهى بهتر و سهلتر برطرف مىگردد .
امام على عليه السلام فرمود: يرجع اصحاب المهن الى مهنتهم، فينتفع الناس بهم كرجوع البناء الى بنائه، و النساج الى منسجه، و الخباز الى مخبزه; (34) صاحبان كسب و كار و پيشهوران به كارهاى خود باز مىگردند و مردم از تلاش آنان سود مىبرند: بنا به ساختن ساختمان و بافنده به بافندگى و نانوا به نانوايى روى مىآورد .
ابن خلدون همانند فارابى تقسيم كار را علت عمدهى پيدايش جوامع دانسته است . وى مىگويد:
تقسيم كار اين آثار را به بار مىآورد:
1- باعث افزايش مهارت افراد مىگردد;
2- از اتلاف وقت و منابع مىكاهد;
3- سبب ابداع، نوآورى و اختراع مىشود .
از منظر اميرالمؤمنين على عليه السلام تقسيم كار آثار مفيد و مناسبى در جامعه ايجاد مىكند كه به شرح ذيل است:
1- همان طورى كه اشاره شد، تقسيم كار سبب مىشود كه بسيارى از احتياجات و ضروريات زندگى افراد تامين گردد (35) .
2- با تخصصى شدن كارها و تقسيم كار زمينه براى موفقيت و شكوفايى افراد و جامعه فراهم مىگردد; در صورتى كه اگر افراد به كارهاى گوناگون بپردازند، ممكن است نه تنها موفقيتى كسب نكنند; بلكه ضمن اتلاف منابع و امكانات و به هدر دادن وقت از كارايى لازم برخوردار نگردند .
امام على عليه السلام فرمود: من اوما الى متفاوت خذلته الحيل; (36) كسى كه به كارهاى گوناگون بپردازد، خوار شده و پيروز نمىشود .
3- يكى از وجوه تقسيم كار در جوامع تفكيك كار بين زنان و مردان است كه ترن والد (37) آن را «تقسيم كار اوليه» ناميده است .
حضرت على عليه السلام در زمينهى تقسيم كار به تفكيك كار بين زن و مرد توجه داشته، امور خانه را به عهدهى زن و كارهاى خارج از منزل را به عهدهى مرد مىداند . هم چنين معتقد است كه بايد كارهايى به زنان واگذار شود كه با روحيه و جسم آنها انطباق و سازگارى داشته باشد .
امام على عليه السلام فرمود: لاتملك المراة من امرها ما جاوز نفسها، فان المراة ريحانة و ليستبقهرمانة; (38) كارى را كه برتر از توانايى زن است، به او وا مگذار، كه زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت كوش .
4- يكى از آثار تقسيم كار جلوگيرى از اتلاف وقت و منابع و انجام امور براساس مديريت و برنامهريزى است . تقسيم كار به سرعت در فعاليتها و افزايش كارايى مىانجامد .
در اين مورد على عليه السلام طى نامهاى به حضرت امام حسن عليه السلام مىفرمايد:
اجعل لكل انسان من خدمك عملا تاخذه به، فانه احرى الايتوالكوا فى خدمتك; (39) كار هر كدام از خدمتكارانت را معين كن كه او را در برابر آن كار مسئول بدانى . تقسيم درست كار سبب مىشود كارها را به يكديگر وانگذارند و در خدمتسستى نكنند .
از اين مطلب استنباط مىشود:
اولا تقسيم كار سبب مشخص شدن مسئوليتهاى افراد مىگردد و هر فرد به انجام كار بر اساس مسؤوليت و سمتخويش موظف است;
ثانيا تقسيم كار صحيح به بهبود امور و فعاليتها و افزايش توليد مىانجامد;
ثالثا تقسيم كار از سستى و تنبلى افراد در كارها جلوگيرى مىكند و وجدان كارى را افزايش مىدهد .
5- مطالب مذكور توجه امام على عليه السلام را به تقسيم كار در معناى كلى و در سطح جامعه نشان مىدهد . آن حضرت به تقسيم كار از نظر فردى و تاثير آن بر زندگى خانوادگى و شخصى افراد نيز سفارش كرده است . مسلمان واقعى لازم است كه ساعات شبانه روز زندگى خويش را به سه قسم طبقهبندى كند: يك قسم به عبادت و امور معنوى، قسمتى براى كار و فعاليت و كسب درآمد و قسمتى ديگر را براى استراحت و امور منزل .
امام على عليه السلام فرمود: للمؤمن ثلاث ساعات: فساعة يناجي فيها ربه، و ساعة يرم معاشه، و ساعة يخلي بين نفسه و بين لذتها فيما يحل و يجمل و ليس للعاقل ان يكون شاخصا الا فى ثلاث: مرمة لمعاش، او خطوة فى معاد، او لذة فى غير محرم; (40)
مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسمت تقسيم كند: زمانى را براى نيايش و عبادت پروردگار و زمانى را براى تامين هزينهى زندگى، و زمانى را براى خود و لذتهايى كه حلال و زيباست . خردمند را نشايد جز آن كه در پى سه چيز برود: كسب حلال براى تامين زندگى، يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذتهاى حلال .
مولاى متقيان سفارش مىكردند كه كار و تلاش بر طبق برنامهريزى و روزانه صورت گيرد:
امض لك يوم عمله، فان لكل يوم ما فيه; (41) كار هر روز را در همان روز انجام ده; زيرا هر روزى، كار مخصوص به خود دارد .
10 . رابطهى طبقات و اقشار با تقسيم كار
امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايدارى سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيت انجام نمىشود . با آن براى جهاد با دشمن تقويت گردند و براى اصلاح امور خويش به آن تكيه كنند و نيازمندىهاى خود را برطرف سازند . سپس سپاهيان و مردم، جز با گروه سوم نمىتوانند پايدار باشند و آن قضات و كارگزاران دولت، و نويسندگان حكومتاند، كه قراردادها و معاملات را استوار مىكنند و آنچه به سود مسلمانان است ، فراهم مىآورند و در كارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند و گروههاى ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمىتوانند ، دوام بياورند; زيرا آنان وسايل زندگى را فراهم مىآورند و در بازارها عرضه مىكنند و بسيارى از وسايل زندگى را با دست مىسازند كه از توان ديگران خارج است . قشر ديگر، طبقهى پايين از نيازمندان و مستمنداناند كه بايد به آنها بخشش و يارى كرد . (42)
وجود نيازها و احتياجات مختلف در طول زندگى افراد در جامعه ايجاب مىكند كه طبقات و اقشار متعددى وجود داشته باشد تا بر اساس همكارى و تعاون نيازها برطرف شود . اين تعاون و همكارى به گسترش «تقسيم كار» مىانجامد . هريك از انسانها بر اساس استعدادها، توانايىها، خصوصيات جسمانى و روحى و علائق به كارى مشغول مىگردند . طبقات و اقشار در تعارض و تضاد با يكديگر نيستند; بلكه به تداوم و بقاى حيات اجتماعى و افزايش انسجام اجتماعى كمك مىكنند .
نيازهاى مختلف انسان از طرفى و عجز و ناتوانى آدمى در برآوردن همهى آنها از طرف ديگر، همكارى مشترك انسانها را موجب مىشود و عوامل مختلف مانند استعدادهاى مختلف انسانها تقسيم كار را ايجاب مىكند و تقسيم كار به تشكيل طبقات اجتماعى مىانجامد و از رهگذر آن، نيازهاى انسان بر طرف و جامعههاى انسانى از نابودى حفظ مىگردد . (43)
على عليه السلام معتقد است كه علاوه بر تقسيم كار در جامعه، انجام كارها و فعاليتها و توليدات زمانى مىتواند به طور مطلوب انجام شود كه امنيت نسبى در جامعه به وجود آيد و خلافكاران و اوباش در جامعه توانايى انجام اعمال خلاف را نداشته باشند .
11 . بيكارى و كم كارى
در دورهى زندگى حضرت على عليه السلام و صدر اسلام گرچه پديدهى مذكور متداول و حاد نبوده، ولى ايشان به اين امر توجه كرده است . آن حضرت فرمود:
آفة العمل البطالة; (44) آفت عمل بيكارى است (يعنى هركه عادت به آن كرد هرگز كار نمىكند يا اگر كار كند، ناقص انجام مىدهد) .
باز فرمود: من اطاع التوانى ضيع الحقوق; (45) كسى كه تنبلى و سستى پيشه كند، حقوق خويش و ديگران را ضايع مىكند .
بيكارى تحت تاثير عوامل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در جامعه افزايش مىيابد . اين عوامل عبارتند از: فقر، كمبود سرمايه و اندك بودن سرمايهگذارى در بخشهاى مختلف اقتصادى، فقدان آموزش، نبودن فرهنگ كار، فقدان تقاضا براى توليد كالاها، سستى و تنبلى افراد، فقدان مشاركت اجتماعى و . . .
گسترش بيكارى و كمكارى به تدريج آسيبها و مشكلات اقتصادى و اجتماعى ديگرى را به همراه دارد كه برخى از آنها عبارتند از: افزايش فقر و تهيدستى، گسترش انحرافاتى نظير اعتياد، فساد، تبعيض، تكدىگرى و جز اينها .
على عليه السلام از كسالت و تنبلى دورى مىجست و مرد عمل و كار بود و مردم را به كار و كوشش دعوت مىكرد و آنها را از بىحوصلگى و تنآسايى كه موجب فقر و تهيدستى است، بر حذر مىداشت . (46)
آن حضرت مىفرمود: هرگاه كسالت و ناتوانى با هم همراه شدند، از آنها فقر و تهيدستى متولد مىشود . (47)
يكى از سفارشهاى مولاى متقيان به مردم كار كردن در زمان جوانى و ميانسالى و قبل از پيرى و كهولت است; زيرا عمر انسان كوتاه و دوران جوانى و تحرك و فعاليت محدود است; لذا بايستى در دوران جوانى و ميانسالى به كار و كوشش صحيح و شايسته پرداخت تا در دنياى فانى توشهاى براى آخرت فراهم آيد .
اميرالمؤمنين عليه السلام در اين مورد مىفرمايد: پيش از كشيدن بار سنگين حيات در ساليان پايانى زندگى و ورود به دار مشاهدهى نتايج عمر و قبل از دست دادن همهى مشاعر و نيروهاى خود ، كار و تكاپو كنيد . (48)
اى كه دستت مىرسد كارى بكن
پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار
سال ديگر را چه مىداند حيات
با كجا رفت آن كه با ما بود يار
دير و زود اين شكل و شخص نازنين
خاك خواهد گشتن و خاكش غبار (49)
12 . نظارت در كار
نظارت در كار اقشار مختلف، مهم تلقى مىشود; اما به نظر مىرسد كه نظارت بر فعاليتها و كارهاى دو قشر بازرگانان و مديران (زمامداران) ضرورىتر است .
چنان كه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: اى گروه بازرگانان از خدا بترسيد، به خريداران نزديك شويد، با بردبارى و حوصله خود را از سوگند خوردن دور كنيد و از دروغ بپرهيزيد و از ستم بر كنار باشيد و ستمديدگان را يارى كنيد و پيمانه و ترازو را به صلاح آوريد ، در كار مردم تقلب نكنيد و در روى زمين فساد برپا ننماييد و تبهكارانه زندگى نكنيد . (50)
در مورد مديران امام على عليه السلام مىفرمايد:
به سبب ماليات، لباس تابستانى و زمستانى مردم و رزقى را كه مىخورند نفروشيد و چهارپايى را كه با آن به كار مشغولاند، از دستشان نگيريد و بر احدى به جهتيك درهم تازيانه مزنيد و روى دوپايش نگه نداريد . هيچچيز از اثاث زندگى آنان را به فروش نرسانيد; زيرا برنامههاى ما آن است كه با گذشت و اغماض از مردم ماليات بگيريم و توجه تو به آبادانى زمين بيشتر از جمعآورى ماليات باشد . (51)
على عليه السلام هر روز خود به بازار كوفه مىرفت و از وضع خريداران و فروشندگان تحقيق مىكرد .
13 . نتيجهگيرى
1- در انديشه و سيرهى حضرت على عليه السلام كار و تلاش از مباحث مهم محسوب مىشود . يكى از حقوق اوليهى مردم آن است كه همه حق دارند، شاغل باشند و در برابر كار و كوشش خود مزد و پاداش مناسب دريافت كنند;
2- حضرت على عليه السلام در طول عمر خويش علاوه بر حمايت از اسلام و امامتبه كارهاى زراعت و باغبانى مىپرداخت و درآمد آن را صرف امور مسلمانان بهويژه محرومان و يتيمان مىكرد;
3- يكى از وجوه تمايز و برترى برخى انسانها بر بعضى ديگر، كار و تلاش است; زيرا كارها آثار دنيوى و اخروى به همراه دارد;
4- ملاكها و معيارهاى مهم در انتخاب شغل و كار عبارتند از: كار توام با آگاهى (آگاهى و شناخت نسبتبه كار)، اخلاص در كارها (هدفدار بودن) ;
5- با ايجاد تنوع و نوآورى در محيط كار مىتوان از ملامت و خستگى جلوگيرى كرد;
6- كار آزادانه عبارت است از كارى كه بر علاقه، استعداد مبتنى باشد و به رشد شخصيت فرد منجر شود;
7- ويژگىهاى كار غيرآزادانه (اجبارى) و موافق علاقه و رضايت انسانها نبودن عبارت است از: جلوگيرى از رشد و شكوفايى استعدادهاى افراد، توهين به آزادى انسان، ممانعت از رشد و نوآورى و ابداع;
8- كارهاى شايسته داراى اين ويژگىهاست: نزديكسازى انسان به سوى حق و خداوند ، منطبق بودن با موازين الهى و اسلامى ، مضر نبودن براى جامعه ، منجر نشدن كار به آسيب و انحراف فردى و اجتماعى ، انجام دادن كار با هدف صلاح و آبادانى جامعه، حلال بودن كار از نظر شرع;
9- كارهاى ناشايست فعاليتهايى است كه انجام دادن آن براى عامل، شرمندگى به همراه داشته باشد; هم چنين براى جامعه آثار و پيامدهاى ناگوار ايجاد نمايد;
10- تقسيم كار نقش مؤثر در استمرار ، بقا و تعادل جامعه دارد;
11- آثار تقسيم كار عبارت است از: تامين احتياجات و نيازهاى زندگى فردى و اجتماعى، هموار شدن زمينههاى موفقيت و شكوفايى فردى و شخصى و اجتماعى، همراهى با طبيعت متفاوت زنان و مردان، كاستن از اتلاف زمان و منابع;
12- تقسيم كار در رشد استعدادها و توانايىها و رفع نيازهاى فردى و اجتماعى نقش مؤثر دارد;
13- تداوم بيكارى و كمكارى به سستى و تنبلى افراد جامعه مىانجامد و پيامدهاى سوء آن افزايش فقر و تهيدستى است;
14- نظارت در كارها و فعاليتها در جامعه مهم تلقى مىشود و لازم است نظارت و كنترل در كارها و مشاغل بيشتر مورد توجه قرار گيرد .
پینوشتها:
1. Pollexfen
2) ميك، رونالد، پژوهشى در نظريهى ارزش - كار، ترجمهى م . سوداگر، تهران، پازند، 1358، ص22
3) توسلى، غلامعباس، جامعهشناسى كار و شغل، تهران، سمت، چاپ اول، 1375، ص9
4) همان، ص 10
5) نهجالبلاغه، ترجمهى محمد دشتى، قم، انتشارات مشرقين، چ5، 1379، صص 447 و 464 خطبهى 230/9 .
6. cast
7) اقتباس از كتاب كار و حقوق كارگر، تاليف شريف قريشى، ترجمهى اديب لارى و محصل يزدى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1366، صص 6و5
8) جرداق، جر، امام على عليه السلام صداى عدالت انسانى، ج1، ترجمهى سيدهادى خسرو شاهى، قم، نشر خرم، چ3، 1376، ص172
9) همان، ص172 .
10) برقعى قمى، سيدعلى اكبر، جلوهى حق در سيرت مولاى متقيان اميرمؤمنان على بن ابىطالب عليه السلام، تهران، انتشارات حافظ، (بىتا)، ص 55
11) قريشى، شريف، كار و حقوق كارگر، 1366، ص6
12) جرداق، پيشين، ص 235
13. Adams
14. Froid
15) شفيعآبادى، عبدالله، راهنمايى و مشاورهى شغلى و حرفهاى، تهران، انتشارات رشد، 1372، ص93
16) نهج البلاغه، پيشين، صص285- 284، خطبه 154/6
17) غرر الحكم، ج2، سيدحسين شيخالاسلامى، قم، انصاريان، (بىتا)، ص 1043
18) همان، ج2، ص 1046
19) همان، ص 1048
20) نهج البلاغه، پيشين، صص 737 و 736، حكمت 436 ، حكمت 444
21) سازمان امور ادارى و استخدامى كشور، پيامهاى ادارى از نهجالبلاغه، تهران، چ1، 1375، ص55
22. Alienation
23) جرداق، پيشين، ج1، صص 236 و 235
24) نهج البلاغه، پيشين، حكمت 122 و پيامهاى ادارى از نهجالبلاغه، پيشين، ص 53
25) سوره كهف، آيه 107
26) سوره بنىاسرائيل (اسراء) آيه 9
27) غررالحكم، پيشين، ج2، ص 1038
28) همان، ص1039
29) همان، ص 1039
30) همان، ص1055
31) نهج البلاغه، پيشين، صص533 و 532، نامه 31/91
32) همان، نهج البلاغه، نامه 69 و پيامهاى ادارى از نهجالبلاغه، ص 30
33) غررالحكم، پيشين، ص1036
34) نهج البلاغه، پيشين، حكمت 199/2 و3
35) نهج البلاغه، حكمت 199/2 و3
36) نهجالبلاغه، پيشين، صص 727و 726، حكمت 403
37. Thurnwald
38) همان، صص537- و 536، نامه 31/118
39) همان، صص537- 536، نامه 31/119
40) همان، صص725- 724، حكمت 390
41) همان، صص585- 584، نامه 53/115
42) همان، ص573، نامه 53/8
43) برزگر كليشمى، ولى الله، جامعه از ديدگاه نهجالبلاغه، سازمان تبليغات اسلامى، چ1، 1372 .
44) غررالحكم، پيشين، ج2، ص 1043
45) موسوى خراسانى، سيدحسن، «جوان» ، قم، دار اهل البيت، 1378، ص11، به نقل از بحارالانوار، ج73، ص160
46) راشدى، لطيف، فرزند كعبه، تهران، نشر سبحان، چ1، 1376، صص 166- 165
47) همان، ص 166 به نقل از وسايل الشيعه، چ قديم، ج2، ص24
48) جعفرى، محمدتقى، ترجمه و تفسير نهجالبلاغه، ج13، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1362، ص246
49) سعدى
50) جرداق، پيشين، ج2، ص239
51) همان، ص340
/خ