رادیكالیسم ( RADICALE-RADICALISME )
تهیه کننده:پایگاه راسخون
رادیكال (تندرو) و رادیكالیسم (تندروی) كه از واژه یونانی رادیكس Radix به معنای «ریشه» گرفته شده، صفتی است برای همۀ نظرها و روشهایی كه خواهان دگرگونی بنیادی و فوری در نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موجود هستند.
رادیکالیسم به معنای هواخواهی و طرفداری از «دگرگونیهای بنیادی» جامعه و نهادهای اجتماعی موجود است. رادیکال، از نظر لغوی به معنای اصل و ریشه است و در علوم اجتماعی به آن اندیشههایی میگویند که اقداماتی تند و سخت و ریشهای را در بهبود جامعه خواهانند و دگرگونیهای بنیادی را در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی طلب میکنند.
رادیکالیسم به آئین کسانی نیز اطلاق میشود که دارای افکار چپ گرا نیز میباشند؛ که پس از آنها لیبرالها و میانهروها و بعد محافظهکاران قرار دارند، و در آن سر طیف سیاسی مرتجعان هستند که متمایل به بازگشت به گذشته هستند.
علی رغم این تفکیک سیاسی در سالهای اخیر سخن از راست «بنیان نگر» نیز به میان آمدهاست . «جامعهشناسی رادیکال»، مظهر کوشش در پیوند زدن نتایج تحقیقات اجتماعی به اعماق تودهها است ، و سعی دارد با به کار گیری حاصل کار پژوهشهای جامعه شناختی ، تغییراتی اساسی در جامعه بهوجود آورد. رادیکالیسم دلالت دارد بر هر فکر و عمل سیاسی و اجتماعی که خواستار دگرگونیهای ژرف و عمیق و بیدرنگ در نهادهای موجود است .
اصطلاح رادیکالیسم اولین بار در بریتانیا در مورد مخالفان لایحه اصلاحات سال ۱۸۳۲ به کار برده شد و بعد از آن جرمی بنتام و پیروان او را رادیکالهای فلسفی نامیدند.
در ایالات متحده آمریکا رادیکالیسم در سده ۱۹ به شکلی اتوپیایی آغاز شد ، که همراه با جنبش لغو بردگی بود و طرفداران آن خواهان تغییرات سیاسی ریشهای در جامعه آن زمان آمریکا بودند.
رادیكالیسم ، بیشتر برای توصیف فكر و عمل سیاسی چپ افراطی به كار میرود، گرچه جامعهشناسان آمریكایی از رادیكالیسم راست نیز سخن به میان آوردهاند، یعنی گروهها و گرایشهایی كه با محافظهكاری سنّتی و احترام به حقوق فردی مخالف هستند.
این اصطلاح را در انگلستان نخست "چارلز جیفر فاكس"، از رهبران حزب لیبرال (ویگ) بهكار برد. فاكس، لزوم «اصطلاحات رادیكال» را اعلام كرد و از آن پس، جناح محافظه كار حزب لیبرال به «رادیكال» مشهور شد كه در میان آنها شخصیتهایی مانند جان استوارت میل، جوزف چیمبرلین، و دیوید لوید جورج وجود داشتند.
در فرانسه نیز حزبی بنام «حزب جمهوری خواه رادیکال و رادیکالیسم سوسیالیست» وجود داشت که نه رادیکال بود و نه سوسیالیست. این حزب در دورههای جمهوری سوم، مدت درازی حكومت كرد و بین دو جنگ جهانی، اعضای خود را به سود حزب سوسیالیست از دست داد و پس از جنگ جهانی دو، بزودی از اعتبار افتاد. بزرگترین رهبر این حزب "ژرژ كلمانسو"، سیاستمدار نامدار فرانسوی بود. در نتیجۀ این نامگذاری، «رادیكال«ها در فرانسه به جناح میانهرو معتدل تعلق یافتند، حال آنكه در امریكا، «رادیكالیسم» برابر با «چپ» است، یعنی رادیكالها یكسره از لیبرالها جدا شدند.
منابع تحقیق :
1) طلوعی، محمود؛ فرهنگ جامع سیاسی، انتشارات سینا، چاپ دوم، 1377، ص 481.
2) آقابخشی، علی و افشاریراد، مینو؛ فرهنگ علوم اسلامی، تهران، مركز اطلاعات و مدارك علمی كشور، چاپ سوم، 1376، ص 354.
3) آشوری، داریوش؛ دانشامۀ سیاسی، تهران، انتشارات مروارید، چاپ چهارم، 1376، صص 175-176.
/ن
رادیکالیسم به معنای هواخواهی و طرفداری از «دگرگونیهای بنیادی» جامعه و نهادهای اجتماعی موجود است. رادیکال، از نظر لغوی به معنای اصل و ریشه است و در علوم اجتماعی به آن اندیشههایی میگویند که اقداماتی تند و سخت و ریشهای را در بهبود جامعه خواهانند و دگرگونیهای بنیادی را در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی طلب میکنند.
رادیکالیسم به آئین کسانی نیز اطلاق میشود که دارای افکار چپ گرا نیز میباشند؛ که پس از آنها لیبرالها و میانهروها و بعد محافظهکاران قرار دارند، و در آن سر طیف سیاسی مرتجعان هستند که متمایل به بازگشت به گذشته هستند.
علی رغم این تفکیک سیاسی در سالهای اخیر سخن از راست «بنیان نگر» نیز به میان آمدهاست . «جامعهشناسی رادیکال»، مظهر کوشش در پیوند زدن نتایج تحقیقات اجتماعی به اعماق تودهها است ، و سعی دارد با به کار گیری حاصل کار پژوهشهای جامعه شناختی ، تغییراتی اساسی در جامعه بهوجود آورد. رادیکالیسم دلالت دارد بر هر فکر و عمل سیاسی و اجتماعی که خواستار دگرگونیهای ژرف و عمیق و بیدرنگ در نهادهای موجود است .
اصطلاح رادیکالیسم اولین بار در بریتانیا در مورد مخالفان لایحه اصلاحات سال ۱۸۳۲ به کار برده شد و بعد از آن جرمی بنتام و پیروان او را رادیکالهای فلسفی نامیدند.
در ایالات متحده آمریکا رادیکالیسم در سده ۱۹ به شکلی اتوپیایی آغاز شد ، که همراه با جنبش لغو بردگی بود و طرفداران آن خواهان تغییرات سیاسی ریشهای در جامعه آن زمان آمریکا بودند.
رادیكالیسم ، بیشتر برای توصیف فكر و عمل سیاسی چپ افراطی به كار میرود، گرچه جامعهشناسان آمریكایی از رادیكالیسم راست نیز سخن به میان آوردهاند، یعنی گروهها و گرایشهایی كه با محافظهكاری سنّتی و احترام به حقوق فردی مخالف هستند.
این اصطلاح را در انگلستان نخست "چارلز جیفر فاكس"، از رهبران حزب لیبرال (ویگ) بهكار برد. فاكس، لزوم «اصطلاحات رادیكال» را اعلام كرد و از آن پس، جناح محافظه كار حزب لیبرال به «رادیكال» مشهور شد كه در میان آنها شخصیتهایی مانند جان استوارت میل، جوزف چیمبرلین، و دیوید لوید جورج وجود داشتند.
در فرانسه نیز حزبی بنام «حزب جمهوری خواه رادیکال و رادیکالیسم سوسیالیست» وجود داشت که نه رادیکال بود و نه سوسیالیست. این حزب در دورههای جمهوری سوم، مدت درازی حكومت كرد و بین دو جنگ جهانی، اعضای خود را به سود حزب سوسیالیست از دست داد و پس از جنگ جهانی دو، بزودی از اعتبار افتاد. بزرگترین رهبر این حزب "ژرژ كلمانسو"، سیاستمدار نامدار فرانسوی بود. در نتیجۀ این نامگذاری، «رادیكال«ها در فرانسه به جناح میانهرو معتدل تعلق یافتند، حال آنكه در امریكا، «رادیكالیسم» برابر با «چپ» است، یعنی رادیكالها یكسره از لیبرالها جدا شدند.
منابع تحقیق :
1) طلوعی، محمود؛ فرهنگ جامع سیاسی، انتشارات سینا، چاپ دوم، 1377، ص 481.
2) آقابخشی، علی و افشاریراد، مینو؛ فرهنگ علوم اسلامی، تهران، مركز اطلاعات و مدارك علمی كشور، چاپ سوم، 1376، ص 354.
3) آشوری، داریوش؛ دانشامۀ سیاسی، تهران، انتشارات مروارید، چاپ چهارم، 1376، صص 175-176.
/ن