فروغ تابان ولایت (2) مشخصات امام زمان (ع)
براى اينكه بيشتر با اين عزيز كه پرده هاى غفلت و گناه ، ما را از ديدارش محروم ساخته آشنا شويد به اين حديث توجه كنيد: پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
“ المهدى من ولدى اربعين سنة كان وجهه كوكب درى فى خده الايمن خال اسود عليه عبائتان قطوا نيتان ، كانه من رجال بنى اسرائيل يستخرج الكنوز و يفتح مدائن الشرك ؛”
مهدى (علیه السلام) از فرزندان من داراى چهل سال است (يعنى هنگام خروج همچون مرد چهل ساله است ) صورتش همچون ستاره درخشان است ، در گونه راستش خال سياهى است و دو عباى قطوانى بر دوش دارد، قيافه اش همانند مردان بنى اسرائيل (زمان حضرت موسى عليه السلام ) است گنجها را استخراج كند، در كشورهاى شرك را فتح كرده و تحت رهبرى خود در مى آورد.”(10)
از خصوصيات امام قائم (علیه السلام) اينكه آن حضرت از ناحيه پدر از نسل امام حسين است ، از ناحيه مادر از نسل امام حسن عليه السلام است ، از اين رو كه مادر امام باقر عليه السلام از فرزندان امام حسن عليه السلام است .(11)
از ويژگيهاى او اينكه پس از ظهور، حضرت عيسى عليه السلام از آسمان آمده و پشت سر او نماز بجا مى آورد.(12)
و ديگر اينكه امام عصر(علیه السلام) شبيه يوسف عليه السلام و عيسى عليه السلام و موسى عليه السلام و محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم است .
اين هم در جاى خود بسيار جالب است كه بزرگترين چهره انقلابى تاريخ ، حضرت سيد الشهداء امام حسين عليه السلام در غسل و كفن و دفن مصلح بزرگ جهان حضور يابد.
بهر حال مردم در هر زمان ، امام زمان عليه السلام خود را بشناسد و هر زمانى داراى امام است (و اين كتاب براى همين منظور نگاشته شده ) در زمان ائمه عليهم السلام ياران امامان در اين جهت خيلى كوشا بودند كه امام حق را بشناسند، اكنون به روايت زير توجه كنيد:
محمد بن عثمان (14)گويد: از پدرم شنيدم گفت : از امام عسكرى عليه السلام اين سؤال شد و من در حضورش بودم ، سؤال اين بود:
“اين مطلب كه از پدران شما نقل شده : هيچگاه زمين از حجت خدا خالى نمى ماند و اگر كسى بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ زمان جاهليت مرده است (15) آيا حق است ؟”
امام حسن عليه السلام فرمود:
آرى اين مطلب حق است همچنانكه روز حق است ، شخص پرسيد: بعد از شما امام مردم كيست ؟
فرمود: پسرم محمد، امام و حجت بعد از من است كسى كه بميرد و او را نشناسد به مرگ زمان جاهليت مرده است ، ولى براى او غيبتى هست كه نادانان در اين مورد حيران گردند و منحرفان هلاك شوند ، و كسانى كه وقت ظهورش را تعيين كنند او را تكذيب نمايند، سپس ظهور مى كنند گويا مى بينم طوقهاى سفيدى را كه بر بالاى سر او در نجف و كوفه در حركت است .(16) و در پرچم ارتش آن حضرت نوشته شده :
“البيعة لله ؛ بيعت مخصوص خداست .”(17)
از ويژگيهاى آن بزرگوار اينكه : پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
و در عبارت ديگر فرمود:
“چهره مهدى (علیه السلام) از فرزندانم همچون ماه تابان است ، رنگ چهره اش عربى است و بدنش همانند جسم مردان بنى اسرائيل (بلند قد) است ، زمين را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى كند، اهل آسمانها و زمين و پرندگان در هوا از حكومتش راضى هستند ، بيست سال حكومت مى كنند.”(18)
روزى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم به دختر گراميش فاطمه عليهاالسلام رو كرد و به اين شخصيتها افتخار كرده و فرمود:
“بهترين پيامبران پدرت است ، و از ما است بهترين اوصياء كه شوهرت على عليه السلام است و از ما است بهترين شهدا كه عموى من حمزه است ، از ماست آن كس كه دو پر دارد و با آن دو پر در بهشت هر جا بخواهد به پرواز در مى آيد، و او پسر عموى پدرت جعفر است ، از ماست دو سبط اين امت ، دو آقاى جوانان اهل بهشت ، حسن عليه السلام و حسين عليه السلام و اين دو فرزندان تو هستند و از ما است مهدى (علیه السلام) و او از فرزندان تو است .” (19)
امام سجاد عليه السلام فرمود: “قائم ما داراى نشانه هايى از شش پيامبر است :
1- نشانه اى از نوح عليه السلام .
2- نشانه اى از ابراهيم عليه السلام .
3- نشانه اى از عيسى عليه السلام .
4- نشانه اى از موسى عليه السلام .
5- نشانه اى از ايوب عليه السلام .
6- نشانه اى از محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم .”
امام نشانه اش از نوح عليه السلام طول عمر است ، اما نشانه اش از ابراهيم عليه السلام مخفى بودن محل ولادتش است ، اما نشانه اش از موسى عليه السلام ترس از دشمن و غيبت است (كه موسى عليه السلام از ترس فرعونيان از مصر به مدين رفت و مدتى مخفى بود) اما نشانه اش از عيسى عليه السلام اختلاف راءى مخفى بود) اما نشانه اش از عيسى عليه السلام اختلاف راءى مردم درباره اش ، و اعتزال او از مردم است ، اما نشانه اش از ايوب عليه السلام گشايش و پيروزى پس از بليات و گرفتارى است ، اما نشانه اش از محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم قيام به شمشير است .”(20)
و در بعضى روايات ، نشانه اى از حضرت يوسف عليه السلام نيز ذكر شده و آن زندان است (21) (شايد منظور دورى او از دوستانش كه به منزله زندانى بودن او است ).
از ويژگيهاى امام قائم (علیه السلام) اينكه : امام حسين عليه السلام فرمود:
“ او از نظرها پنهان است تا كسى او را به بيعت خود نخواند، و او زير پرچم هيچ رهبر ناشايستى نرود.”(22)
شوكت و قدرت فوق العاده امام عليه السلام
حضرت رضا عليه السلام در ضمن روايتى فرمود:
“ قائم عليه السلام كسى است كه هر گاه خروج كند، در سن پيرى است اما سيماى جوان دارد، و آنچنان قدرت جسمى دارد كه دستش را به بزرگترين درخت روى زمين بياندازد، مى تواند آن را از ريشه بركند، و اگر در ميان كوهها صدايش را بلند كند سنگهاى كوهها قطعه قطعه گردند، عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام همراه اوست .”(23)
از ويژگيهاى حضرت قائم (علیه السلام) اينكه : پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
“بهشت مشتاق چهار نفر از خاندان من است كه خدا آنها را دوست دارد و مرا به دوستى با آنها فرمان داده است :
1- على بن ابيطالب عليه السلام 2 حسن عليه السلام 3 حسين عليه السلام 4 مهدى (علیه السلام) كه پشت سر مهدى (علیه السلام) حضرت عيسى عليه السلام نماز مى خواند.”(24)
و در روايت ديگر فرمود: “ما خاندان عبدالمطلب سادات و بزرگان بهشت هستيم ، من و برادرم على عليه السلام و عمويم حمزه و جعفر و حسن و حسين و مهدى عليهم السلام .”(25)
شمائل حضرت مهدى عليه السلام
“مهدى از ما خاندان است ، بلند پيشانى و بر آمده بينى است (كه وسط بينى اش برآمدگى دارد).(26)
و نقل شده : روزى حضرت على عليه السلام به امام حسين عليه السلام نگاه كرد و فرمود:
اين پسرم آقا است چنانكه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم او را آقا خواند، و بزودى خداوند در صلب او مردى ظاهر سازد كه همنام پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم شماست ، و در صورت و سيرت شبيه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم است ، وقتى كه مردم در غفلت بسر مى برند و حق زير پا قرار گرفته و مرده شده و ظلم و جور آشكار گشته ، خروج مى نمايد، سوگند به خدا اگر خروج به قيام نكند، گردنش را مى زنند ، اهل آسمان و ساكنان آن از خروجش شاد مى شوند ، بلند پيشانى و برآمده بينى ، سطبر شكم ، لاغر ران و در ران راستش ، خالى هست ، گشاده دندان مى باشد، زمين را همچون كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد كند.”(27)
از خصائص امام مهدى (علیه السلام) اينكه : حكومتش سراسر جهان را مى گيرد، در اين مورد مفسر معروف اهل تسنن قرطبى روايت مى كند كه جميع كسانى كه جهانگير شدند چهار نفرند كه دو نفرشان كافر بودند يعنى نمرود و بخت النصر و دو نفرشان مؤمن بودند يعنى : ذوالقرنين و سليمان بن داود عليهماالسلام و بزودى از امت اسلام پنجمين نفر حاكم سراسر زمين مى شود و او مهدى (علیه السلام) است .(28)
جايز جعفى گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم مى فرمود:
“روزى عمر بن خطاب از اميرمؤ منان على عليه السلام در مورد حضرت مهدى عليه السلام توضيح خواست .
على عليه السلام فرمود: اما نامش ، حبيبم رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم با من عهد كرده كه نامش را نبرم تا خداوند او را مبعوث كند ، امام سيمايش ، او جوان نه بلند قد و نه كوتاه قد ، خوش صورت است ، مويش زيبا است ، و از سرش به شانه اش ريخته ، نور صورتش سياهى موى سر و صورتش را تحت الشعاع قرار داده است .”
امام صادق عليه السلام فرمود:
“مهدى (علیه السلام) خروج نمى كند مگر در سالهاى طاق مانند 1 3 5 7 9.”(29)
لقب قائم عليه السلام و مهدى عليه السلام چرا؟
مى پرسند:
چرا زمان عليه السلام با كلمه “قائم “ و “مهدى “ خوانده مى شود، و اينكه بعضى با شنيدن لقب “قائم “ برمى خيزند و مى ايستند براى چيست ؟
پاسخ :
در بسيارى از روايات ، آن حضرت با لقب قائم (30) و مهدى ، ياد شده و در مورد قائم ، بسيار مى شد كه در زمان ائمه عليهم السلام بر اثر ظلم و فساد و حاكمان غاصب ، امامان به ياد امام زمان عليه السلام مى افتادند و مى فرمودند: “قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت “.
قائم يعنى قيام كننده ، نظر به اينكه قيام و نهضت حضرت مهدى (علیه السلام) جهانى است و در تمام تاريخ بشر چنين قيام و حكومتى نبوده ، آن حضرت با اين عنوان خوانده مى شود.
اما اينكه پيروان آن حضرت با شنيدن اين لفظ و يا با تلفظ به اين كلمه برمى خيزند و مى ايستند، اين كار يك نوع عمل مستحبى است و احترام و اظهار پيوند و انتظار آن حضرت است و ضمنا مردم را به ياد نهضت و قيام حضرت مهدى (علیه السلام) مى اندازد و براى آنها تلقين عملى مى شود كه بايد برخاست ، نهضت كرد، اميدوار بود و به زمينه سازى براى ظهور و قيام جهانى رهبرى معصوم و قاطع كه اميد پيامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستى است پرداخت .
اين كار حتى در زمان امام صادق عليه السلام در ميان شيعيان معمول بوده ، حتى نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا عليه السلام كلمه “قائم “ ذكر شد، امام رضا عليه السلام برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: “ اللّهم عجل فرجه و سهل مخرجه ؛”
“خداوندا بر فرجش شتاب كن ، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان .”(31)
اما در مورد واژه مهدى ، از اين روست كه امام زمان هدايت شده و هدايت كننده است .
امام صادق عليه السلام در ضمن حديثى در اين مورد فرمود:
“ انما سمى القائم مهديا لانه يهدى الى امر مضلول عنه و سمى القائم لقيامه بالحق ؛”
آن حضرت را مهدى گويند، زيرا او مردم را به امرى كه گم كرده اند هدايت مى كند، و قائم گويند چون به حق قيام كند”.(32)
از امام باقر عليه السلام سؤ ال شد چرا قائم را “قائم “ خواندند؟
فرمود:
“زيرا ياد او فراموش مى شود و بسيارى از معتقدان به امامت آن حضرت ، راه ناصحيح مى روند.”
از آن حضرت سؤال شد چرا او را منتظر گويند؟ فرمود:
“زيرا براى او غيبتى طولانى است كه روزهايش بسيار است افراد مخلص و پاك در انتظارش بسر مى برند ولى افراد شكاك و مردد او را انكار مى كنند و منكران ، نامش را به مسخره مى گيرند و تعيين كنندگان وقت بسيارند، عجله كنندگان در او به هلاكت مى رسند، مسلمانان در مورد او نجات مى يابند.”
اقامتگاه حضرت مهدى عليه السلام كجاست ؟ (33)
مى پرسند:
امام قائم (علیه السلام) كجاست و آيا فرزند و همسر دارد؟
پاسخ :
از قواعد و روايات معصومين عليهم السلام استفاده مى شود كه امام قائم (علیه السلام) هم اقامتگاه مخصوص دارد و هم زن و فرزند.
در مورد اقامتگاه آن حضرت نخست بايد توجه داشت كه آن حضرت همه ساله در مراسم عظيم حج شركت مى كند. (34)
و بعضى از سعادتمندان در مراسم حج به محضرش شرفياب شده اند.
همچنين هر جا كه بخواهند از مشاهد مشرفه و... خواهد رفت .
اما در مورد اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و بستگان و ياران مخصوص (اوتاد) چندين مكان ماند: مدينه ، دشت حجاز، كوه رضوى ، كرعه (35) و سرزمينهاى دور دست و... گفته شده است .
در ميان اين گفتار آنچه بيشتر نظرها را جلب مى كند اين است كه اقامتگاه آن حضرت و فرزندانش و گروهى از خواص يارانش در جزيره اى از درياى بزرگ مى باشد.
از امام هادى عليه السلام داستانى نقل شده كه خلاصه اش اين است :
حضرت مهدى (علیه السلام) و فرزندانش در جزيره هائى بسيار بزرگ و پهناور در دريا زندگى مى كند و عدد شيعيان آنجا بسيار زياد است ، و فرزندان وى هر يك حاكم جزيره اى هستند و خدا بهتر مى داند.(36)
داستان جزيره خضراء
علامه مجلسى در بحار الانوار از يحيى بن فضل در كتاب “رسالة البحر الابيض و الجزيرة الخضراء” از على بن فاضل مازندرانى مجاور نجف در حديث بسيار طولانى چنين نقل مى كند:
وارد شهرى از شهرهاى غرب (اسپانيا) شدم مركبهائى از بلاد امام عصر(علیه السلام) وارد آنجا شد، يكى از مسافرين آنها پيرمردى بود كه چون مرا ديد گفت : نام تو چيست ؟ گمان مى كنم على باشد.
گفتم : آرى ،
گفت : نام پدرت چيست ؟ گويا فاضل باشد؟
گفتم : آرى ، چه خوب نام من و پدرم را مى شناسى .
گفت : بدان كه نام و اصل و وصف و خصوصيات ترا براى من بيان كرده اند و من تا جزيره خضراء با تو هستم .
بسيار خوشحال شدم مرا با خود به دريا برد، روز شانزدهم به آب سفيدى رسيديم ، پرسيدم اينجا كجاست ؟
گفت : بحر ابيض است و آن جزيره خضراء است كه اين آب سفيد اطرافش را گرفته است و به حكمت خداوند چون كشتيها و وسائل نقليه ديگر دشمنان به اينجا رسند غرق مى شوند و به آن حضرت دست نيابند. سپس وارد جزيره خضراء شديم و رفتيم در مسجد، شخصى بنام “سيد شمس الدين “ را ديدم كه مى گفت : من از نوه هاى امام عصر(علیه السلام) هستم ، پس از گفتگوئى به او گفتم : هرگز امام را ديده اى ؟ گفت : نه ولى پدرم نقل كرد كه صداى امام را شنيده ام و خودش را نديده ام و اما جدم ، هم خودش را ديده است و هم صدايش را شنيده است ، آنگاه با آن سيد از شهر بيرون رفتيم و به پيرمردى رسيديم ، از سيد احوال آن پيرمرد را پرسيدم ، گفت : اين كوه را مى بينى ، در وسط آن جاى خرمى است و در آن چشمه اى است و كنار چشمه ، قبه اى است و اين مرد با رفيقش خادم آن قبه است ، من هر صبح جمعه مى روم آنجا خدمت امام عصر(علیه السلام) (البته با توجه به آغاز حديث ، خود امام را نمى بيند و صدايش را نمى شنود) و در قبه دو ركعت نماز مى خوانم و كاغذى مى يابم كه در آن حكم مرافعه اى را كه در هفته به من رجوع مى كنند در آن نوشته ، كاغذ را برمى دارم و هر چه در آن نوشته به آن عمل مى كنم .
على بن فاضل گويد: از خادمها خواهش كردم مرا به حضور امام (علیه السلام) ببرند، گفتند: راهى ندارد، آن رفيقم به من گفت : دستور آمده كه تو را به وطن برگردانم ، براى من و تو مخالفت روا نيست .(37)
ناگفته نماند كه على بن فاضل داستان خود را به طور مفصل در كتابى بنام “الفوائد الشمسيه “ آورده است ، و ضمنا به احتمال قوى آن آب سفيد كه در داستان فوق آمده همانند يك حصار محكم و مجهز، دشمن را از آن جزيره دفع مى كند.
بعضى از نويسندگان به عنوان احتمال مطرح كرده اند كه شايد اين جزيره خضراء (با توجه به آب سفيد و ساير خصوصيات كه در داستان آمده بود) همان مثلث برمودا كه از عجيب ترين و مرموزترين مكانهاى روى زمين است و در غربى ترين اقيانوس اطلس قرار دارد باشد.
از عجائب مثلث برمودا اينكه هر هواپيما يا كشتى به حدود آن برود بطور اسرارآميزى ناپديد مى گردد، و جالب اينكه آبهاى آن سفيد است ، و هر روز خبر غرق شدن تعداد تازه اى از كشتيهاى اقيانوس پيما در آبهاى سفيد “مثلث برمودا” به گوش رسيده است.
خلبانها و ملوانهائى كه در اين منطقه حوادثى را تجربه كرده اند گزارش داده اند كه در مسير خود، به صورت اسرارآميزى تغيير جهت حاصل شده و به مناطقى كه تصميم نداشته اند هدايت شده اند.(38)
اين هم يك احتمالى است ، كه بايد دانشمندان و محققان بيشترى كنند.
فقط در اينجا اضافه مى كنيم : يكى از دعاهاى حضرت مهدى (علیه السلام) اين است كه :
“ اللّهم احجبنى عن عيون اعدائى و اجمع بينى و بين اوليائى ؛”
خدايا مرا از ديدگان دشمنانم پوشيده بدار و بين من و دوستانم اجتماع حاصل كن .(39)
به مقتضاى استجابت اين دعا، اقامتگاه آن حضرت از دشمنان محفوظ خواهد بود. و ممكن است همين مطلب تاءييدى باشد كه آن جزيره ، در مثلث برمودا است .
از سوى ديگر غير از همسر و فرزندان ، جمعى از دوستانش كه طبق روايت سى تن از “اوتاد” و برجستگان هستند (40) همواره در خدمت آن حضرت بسر مى برند.
بهر حال بايد با ذكر اشعار حافظ گفت :
يوسف گم كشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزى گلستان غم مخور
دور گردون گرد و روزى بر مراد ما نگشت
دائما يكسان نماند حال دوران غم مخور
هان مشو نوميد چون واقف نه اى ز اسرار غيب
باشد اندر پرده بازيهاى پنهان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقيب
جمله مى داند خداى گردان غم مخور
به گفته ملا محسن فيض كاشانى :
اى تو ما را راحت جان الغياث
دردها را جمله درمان الغياث
اى سرو سركرده هر سرورى
نيست ما را بى تو سامان الغياث
قائم آل پيامبر(عج ) دست گير!
بى توام افتان و خيزان الغياث
كار شرع از دست شد بيرون خرام
تازه كن آئين ايمان الغياث
عالمى گرديد مالامال شر
از جفا و جور و طغيان الغياث
خون ما خوردند اين دجاليان
مهدى و هادى دوران الغياث
فيض شد دلتنگ صحراى فراق
مونس دل راحت جان الغياث
توضيح ديگر اينكه :
براساس داستان “على بن فاضل “ فرزندان حضرت ولى عصر(علیه السلام) در جزيره اى بنام خضراء در اقيانوس اطلس ، زندگى مى كنند، و شخص آن بزرگوار همه ساله در موسم حج شركت نموده ، پس از زيارت آباء و اجداد طاهرينش در حجاز ، عراق و طوس به جزيره باز مى گردد و غالب اقامت آن بزرگوار در همان جزيره است . (41)
نشانه هاى خود حضرت چيست ؟
مقدارى از نشانه هاى قائم (علیه السلام) در ضمن اين كتاب آمده است ، ولى در اينجا نيز به چند نشانه اشاره مى كنيم :
امام صادق عليه السلام فرمود:
“امامت امت (42) صلاح نيست مگر براى شخص كه داراى سه خصلت باشد:
1- سزاوارترين مردم به امام قبل .
2- اسلحه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم در نزد او باشد.
3- امام سابق ، او را به طور آشكار ، وصى خود كرده باشد.”(43)
اباصلت هروى گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم نشانه قائم (علیه السلام) در وقت خروج چيست ؟
فرمود: “او در سن پيران است ولى سيماى جوان دارد ناظران به او گمان مى برند كه چهل سال يا كمتر دارد، او با مرور شب و روز پير نمى شود تا پايان عمرش فرا رسد.”(44)
مرحوم صدوق رحمة الله از امام باقر عليه السلام نقل مى كند:
“نخستين سخنى كه حضرت مهدى (علیه السلام) پس از قيام خود مى فرمايد اين است “:
“من بقية اللّه و حجت و خليفه خدا بر شما هستم “
سپس هيچ كس بر او سلام نمى كند بر او سلام نمى كند مگر اينكه مى گويد:
“ السلام عليك يا بقية اللّه فى ارضه :”
“سلام بر تو اى بقيه (ذخيره بادوام ) خدا در زمين خدا.”(45)
قبلا گفتيم امام قائم (علیه السلام) در تمام جهات شباهت به پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم دارد حتى در قيافه و روش و خصوصيات .
نيز امام عليه السلام فرمود:
“در مكه تعداد بيعت كنندگان به 000/10 نفر مى رسند، و در سراسر زمين معبودى جز خدا يافت نمى شود و همه معبودهاى باطل ، آتش مى گيرند...”(46)
امام صادق عليه السلام فرمود:
“شب 23 ماه رمضان ندا بنام امام قائم (علیه السلام) بلند شود، و آن حضرت در روز عاشورا كه در آن امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، قيام كند، گويا روز شنبه دهم محرم را مى نگرم كه آن حضرت بين حجرالاسود و مقام ابراهيم عليه السلام و در كنار كعبه ايستاده و جبرئيل در حضورش است ، اعلام بيعت مى شود كه همه شيعيان و طرفداران او از اطراف جهان به مكه آيند و با او بيعت كنند، زمين براى آنها در نور ديده مى شود (كه زودتر برسند)، پس آنگاه خداوند زمين را كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد كند.”(47)
شخص پنج ساله چگونه امام مى شود؟
مى پرسند:
حضرت قائم (علیه السلام) هنگام شهادت پدر در سال 260 هجرى قمرى پنج سال داشت و پس از پدر امام بر مردم بود، آيا يك نفر پنج ساله مى تواند امامت كند؟
پاسخ :
اگر كودكى ، بخاطر استعدادهاى فوق العاده كه خدا به او داده ، در اوج كمال بود، چه مانعى دارد امام مردم شود، مانند حضرت عيسى عليه السلام كه به فرموده قرآن در سن كودكى ، پيغمبر و حجت خدا شد و مانند بوعلى سينا و امثال او.(48) و در دنيا گاهى كودكان استثنائى و نابغه بسيارند مانند: “سيد محمد طباطبايى قمى در عصر ما كه در پنج و نيم سالگى حافظ همه قرآن شد، و هم اكنون (49)كه حدود هفت سال دارد، دروس حوزوى را مى خواند، و آن چنان بر معناى آيات قرآن ، مسلط است ، كه در گفتگو، با آيات قرآن سخن مى گويد و به سؤ الات جواب مى دهد.(50)
و مانند توماس يونگ و امثال او كه در دو سالگى خواندن و نوشتن را مى دانست و در هشت سالگى به تنهائى به آموختن رياضيات پرداخت (51) بسيارند و اينها حكايت از آن مى كند كه چنين چيزى محال نيست وقتى محال نبود قدرت خدا به آن تعلق خواهد گرفت .
ما امامان ديگرى مانند امام جواد و امام هادى عليه السلام نيز داريم كه قبل از بلوغ به امامت رسيده اند.
پی نوشت ها :
10- اثباة الهداة ، جلد 7، صفحه 185 المجالس السنيه ، جلد 5 صفحه 2. 7 3. 7
11- اثباة الهداة جلد 7، صفحه 184.
12- اثباة الهداة جلد 7، صفحه 184.
13- بحار جلد 54، صفحه 347 به نقل از امام باقر عليه السلام .
14- دومين نائب خاص امام زمان عليه السلام
15- من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية
16- كشف الغمه جلد 3، صفحه 451.
17- المجالس السنيه محسن جبل عاملى جلد5.
18- المجالس السنيه سيد محسن جبل عاملى جلد 5.
19- المجالس السنيه ، ج 5 ص 70، به نقل از طبرانى .
20- اعلام الورى ، ص
21- اعلام الورى ، ص 3.4.
22- بحارالاءنوار، ج 52 ص 279.
23- كشف الغمه ، ج 3، ص 445 اعلام الورى ، ص 407.
24- اثباة الهداة ، ج 7 ص 103.
25- كشف العمه ، ج 3 ص 376 اثباة الهداة ، ج ص 190 208.
26- اثباة الهداة ، ج 7، ص 185.
27- اثباة الهداة ، ج 7، ص 238.
28- اثباة المقاصد شيخ بهائى ، ص 510 506
29- توصبح المقاصد شيخ بهائى ، ص 510 506.
30- ناگفته نماند كه امام صادق فرمود: همه ما امامان قائم هستيم ، ولى آن قائم (امام دوازدهم ) صاحب شمشير (قدرت و حكومت ) است و برنامه اى غير از برنامه ما دارد (اثباة الهداة ، ج 7، ص 127).
31- بحار، ج 51، ص 30.
32- اثباة الهداه ، ج 7، ص 110 و نيز در همين كتاب ص 169 وجه تسميه ديگرى در مورد واژه مهدى از امام باقر عليه السلام نقل شده است (توضيح اينكه : مردم در آن زمان ، اسلام راستين را گم كرده اند حضرت مهدى (عج ) آنها را به دين اسلام ناب هدايت مى كند) (توضيح المقاصد ص 512).
33- بحار، ج 51 ص 30.
34- بحار، ج 52، ص 151 156.
35- كرعه قريه اى است در يمن (المجالس السنيه ، ج 5، ص 708).
36- اثباة الهداة ج 7، ص 58.
37- اثباة الهداة ، ج 7، ص 371.
38- شرح اسرارآميز اين ماجرا را در كتاب عدل منتظر، ص 84 تا 99 و در كتاب “مثلث برمودا”بخوانيد.
39- مصباح كفعمى ، ص 219.
40- بحار، ج 52، ص 158.
41- عدل منتظر، شماره 5 كتاب سالانه مسجد صدريه تهران ، ص 92.
42- منظور امامت معصومين است
43- اثباة الهداة ، ج 7، 402.
44- بحار، ج 52، ص 285.
45- تفسير صافى ، ذيل آيه 86 سوره هود.
46- كششف الغمه ، ج 3، ص 261.
47- كشف الغمه ، ج 3، ص 460.
48- سوره مريم ، آيه 31.
49- سال 1376.
50- شرح اين مطلب را در كتاب “پرتوى از سيره چهارده معصوم عليه السلام ، در فصل زندگى امام جواد عليه السلام (تاءليف نگارنده ) بخوانيد.
51- تاريخ علوم ، پى ير روسو، صفحه 432.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : sm1372
/ن