نويسنده: دکتر سيد يحيي يثربي




 

تفسير و تحليل مقدمه ي قيصري بر شرح تائيه ي ابن فارض (12)

متن:

وَ إذا کانَ الوجودُ عينَ الواجبِ فلايکونُ في نفسِهِ جوهراً و لاعرضاً لکونِهما متحقّقَينِ بالوجودِ، موجودينِ بِهِ، إذ لولاهُ لما کانَ جوهرٌ و لاعرضٌ. و مِن کونِهما متحقّقَينِ بالوجود يَظهرُ انَّ الوجودَ محقَّقُ لجميعِ العالمِ، لأنَّهُ ( أي العالم ) أعراضٌ و جواهرُ لا غير.

ترجمه:

و چون وجود، عين واجب است ديگر ذاتاً، نه جوهر خواهد بود و نه عرض، زيرا تحقق جوهر و عرض با وجود بوده بدون وجود، تحقّق خارجي ندارند.
از اين که وجود موجب تحقق جوهر و عرض است، به وضوح مي توان دريافت که تحقّق بخش همه ي جهان هستي، وجود است، زيرا جهان هستي چيزي جز جوهر و عرض نيست.

شرح:

در اين باره آقاي آشتياني مي گويد:
امّا مسئله ي خروج وجود از مقولات جوهريه و عرضيه، و عدم اتّصاف آن به جوهريّت و عرضيّت، از امور مسلّمه است نزد ارباب تحقيق. چه آن که وجود به حسب مفهوم بر ماهيات، زايد و عارض، و به حسب تحقّق، منشأ ظهور و بروز ماهيات است و از تجلّيات مقننه ي وجود، ماهيات در علم و ذهن و خارج و عين، ظاهر مي شوند و وجود به ذات خود قائم و تحقّق آن ذاتي و بفنسه منشأ تحقق اعيان جوهريّه و عرضيّه است، و افراد وجود همان ظهورات و تدلّيات و تجلّيات حقيقت وجودند که به ذات خود متقوّم و مقوّم و منشأ تقوّم و تحقّق ماهيّات و تجلّيّات منشأ تحقّق ماهيات است و آنچه که مقوّم اصل حقيقت است، مقوّم ظهورات و افراد منبعث از اصل حقيقت نيز مي باشد. حقيقت وجود به اعتبار قبول تجليّات غيبيّه و شهاديّه، مبدأ ظهور اسما و اعيان در احديّت و واحديّت و متجلّي در اعيان در مقام ظهور و تعيّن خارجي ماهيّات و ساري در کليّه ي مجالي و مظاهر است، لذا مبدأ مطلق و قيّوم بوده و از آن جا که کثرات به اصل وحدت رجوع مي نمايند، منتهاي ماسو است. » (1)

پي‌نوشت‌:

1. تعليقه بر رساله ي قيصري، ص 95.

منبع مقاله :
يثربي، سيديحيي؛ (1392)، عرفان نظري ( تحقيقي در سير تکاملي و اصول و مسائل تصوف)، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ هشتم