نویسنده: خالد یحیی بلنَکینشیپ
مترجم: امیر مازیار
بارگاه ملکوتی خداوند در مقام حاکم و قاضی. هیچ عبارت قرآنی مستقیماً با مفهوم بارگاه ملکوتی متناظر نیست، اما عبارت «الملاء الأعلی» که تنها دو بار در قرآن به کار رفته (صافات: 8؛ ص: 69) نزدیک‌ترین مفهوم به آن است. زمانی که فرمانی از خدا صادر می‌شود شیاطین سعی می‌کنند تا مذاکرات واقع در این بارگاه را از پایین‌ترین آسمان استراق سمع کنند اما تنها شهاب‌های ثاقب نصیبشان می‌شود. در آیات 6-8 صافات آمده است: «ما پایین‌ترین آسمان (السماء الدنیا) را به زینت اختران آراستیم و از هر شیطان سرکشی نگاه داشتیم، که نمی‌توانند به «ملأ اعلی» گوشه فرا دهند و از هر سوی پرتاب می‌شوند». قرآن حاوی ارجاعات بسیار اندکی را روشن می‌سازند که برای شکل دادن به تصویر روشنی از بارگاه الهی بسنده نیست. این بارگاه ملکوتی ممکن است به اسطوره‌های طبیعی محیط شرک‌آلود پیش از اسلام مرتبط باشد که صور خیال مشابهی داشتند و در آنها آسمان مضمونی محوری بود (نک. Bell, Commentary, ii,149; P. Eichler, Die Dschinn, 30-31). بارگاه الهی مذکور در قرآن شامل خداوند و فرشتگان اوست به همراه تجهیزات بی‌جانی نظیر عرش خدا (مثلاً غافر: 7) و خزانه‌ها (مثلاً حجر:21-22). اشاره به این بارگاه اغلب در پیوند با آفرینش یا روز قیامت است.
از جمله مقاصد جاری این بارگاه این است که مکانی برای فرشتگان فراهم آورد تا خدا را ستایش کنند و برای مؤمنان طلب مغرفت کنند (غافر: 7-9). حمد و سپاس فرشتگان عظمت خداوند را تمجید می‌کند و در عین حال الگویی معتبر برای عبادت خدا فراهم می‌آورد که مؤمنان روی زمین نیازمند آن‌اند. دیگر مقصود این بارگاه این است که از آن فرمان‌های خداوند به زمین فرستاده می‌شوند (سجده: 5؛ نک. نحل: 2). وساطت فرشتگان پیام‌آور برای رساندن فرمان‌های الهی از بارگاه ملکوتی در آسمان‌ها به زمین بر این امر تأکید دارد که مرجعیت الهی پشتوانه‌ی چنین فرمان‌هایی است. زمانی که فرمانی از خدا صادر می‌شود شیاطین سعی می‌کنند تا مذاکرات واقع در این بارگاه را از پایین‌ترین آسمان استراق سمع کنند اما تنها شهاب‌های ثاقب نصیبشان می‌شود: «نمی‌توانند به «ملأ أعلی» گوش فرا دهند و از هر سوی پرتاب می‌شوند، با شدت به دور رانده می‌شوند و برایشان عذابی دائم است، مگر کسی که یکباره استراق سمع کند، که شهابی شکافنده از پی او می‌تازد» (صافات: 8-10؛ جن: 8-10). گاه این بارگاه شکلی نظامی به خود می‌گیرد: زمانی که خداوند لشکرهای فرشتگان را برای شرکت در برخی جنگ‌های زمینی فرو می‌فرستد (آل عمران: 124-125؛ انفال: 9). مفهوم فرو فرستادن نعمت خدا بر زمین از خزانه‌های الهی هم می‌تواند با تصویر از بارگاهی شاهانه پیوند داشته باشد، البته ظاهراً این امر نیاز به وساطت فرشتگان ندارد. (حجر: 21-22)
قرآن صرفاً توصیفاتی عام از کاروبار این بارگاه به دست می‌دهد؛ شرح آفرینش آدم تنها حاوی اشاره به صدور حکمی خاص در آنجاست (بقره: 30-32) دیگر حادثه‌ی شایان توجه این که بارگاه در آن مشارکت دارد این است که محل تجمع [خلایق] برای داوری نهایی خداوند است (بقره: 210؛ فرقان: 25؛ نبأ: 38؛ فجر: 22) و در آنجا فرشتگان، پیامبران یا دیگران مجاز به میانجی‌گری نیستند مگر به اجازه‌ی خداوند (طه: 109؛ نجم: 26). در آن روز، فرشتگان خاصی عرش خدا را حمل خواهند کرد (غافر: 7؛ حاقه: 17).
هرچند اشارات قرآنی به بارگاه ملکوتی مختصر، کلی و خالی از تصویری مفصل‌اند، اما حوزه‌ی مهمی از مشکلات تفسیری را در مکتوبات دینی مسلمانان پدید آورده و موضوع عمده‌ی نزاع میان مکاتب تفسیر ظاهرگرا و تأویل‌گرا شده‌اند. مسئله‌ی اصلی در اینجا تشبیه است. از سویی اهل حدیث و کسانی که به پیروی از احمدبن حنبل (د. 241)، رویکردی اخباری به تفسیر قرآن اتخاذ کردند، با استفاده از مجموعه‌ای از احادیث نبوی آیات قرآنی مربوط به بارگاه الهی را چنان شرح می‌دهند که به سود پافشاری آنان بر این امر است که این توصیفات به اموری واقعی و قابل تشخیص اشاره دارند، و در واقع خدا چیزی نظیر بارگاه پادشاهی دارد. از سوی دیگر، اغلب فقیهان، متکلمان و فیلسوفان از جمله غزالی (د. 505) در پی عدم تأکید بر چنین تفاسیری یا اجتناب از آنها به سود تفاسیر تأویلی‌اند. اغلب نزاع‌ها در باب مکان خداوند در آسمان و توانایی جلوس او بر عرش شکل گرفته است (نک. D. Gimaret, Dieu a l'image de l'homme, 66-69, 79-89). البته اغلب آثار تفسیری ابایی از عرضه‌ی هر دو نوع شرح در کنار هم ندارند، به ویژه آنکه هر دو شرح- صرف‌نظر از منظرشان در باب اعتبار تفسیر ظاهری از تصویر قرآنی- توافق دارند که بارگاه آسمانی نماد سلطه‌ی خدا بر آسمان‌ها و زمین است (فتح: 4 و 7 نبأ: 37) نیز نک. خلق قرآن.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمه‌ی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.