اللمع فی التصوف
از آنجا که کتاب اللمع فی التصوف ،از مآخذ مهم و از آثار گرانبهایی درباره سیر و سلوک تصوف است که به قلم یک ایرانی فرزانه به زبان عربی تالیف شده است، به همین جهت در این گزارش به معرفی این کتاب ارزشمند پرداخته و با ارایه مقدمه ای از تاریخ تصوف از قرن های اولیه و شرح مختصری از زندگی ابو نصر سراج، هم چنین بازتابی که از این کتاب بر کتب صوفیانه بعدی می توان مشاهده کرد، به مروری اجمالی بر مباحثی که در این کتاب نقل شده می پردازیم.
تعداد کلمات: 1350، تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
تاریخ تصوف
جنگ های خونین طولانی داخلی(که در عصر صحابه و معاویه به وقوع پیوست)
افراط کاری خشونت آمیز احزاب سیاسی
خوارشمردن وسستی در مسایل اخلاقی
رنج هایی که مسلمانان مخلص بر اثر تحمل خواسته ها و تمایلات دینی حکام ستم پیشه ومستبد می کشیدند
ودر نهایت پذیرفته نشدن علنی اندیشه بازگشت خلافت دینی از سوی حکام
از این جا بود که جنبش زهد به صورتی شدید و نیرومند ظهور کرد و با گذشت زمان رواج یافت.» بر همین اساس در روندی که تصوف سیر می کرد صوفیان لازم دیدند آثاری تالیف کنند و در آن تبعیت خود را از شریعت اثبات کنند و تا حدودی از شدت طعن ها و تکفیرها برهند. از جمله نخستین کتاب هایی که در زمینه دفاع از صوفیه و رد شبهات علیه آنان و آموزه های تصوف در قرن چهارم هجری تالیف شد، کتاب اللمع فی التصوف از ابونصر سراج طوسی است.این کتاب در بیان مبادی صوفیه ودفاع از مبانی اسلامی و رد شبهه مخالفان علیه صوفیه تدوین شده و در آن تلاشی صورت گرفته تا مبانی تصوف را بر شریعت استوار کتدوباعث اتحاد و آشتی میان آنها شود.همچنین درصدد است تصوف را مرحله کامل تری از شریعت معرفی کند. از لحاظ تاریخی یادداشت های او ارزشمند است زیرا او مجموعه ای از اسناد گرانبها را ارایه میکند که در جاهای دیگر نشانی از آن نمی بینیم. سراج در این کتاب سیر تحول اولیه تصوف اسلامی را نشان می دهد و ما را قادر می سازد تا زبان ،عقاید و روش ها را در دوران مهم اولیه آن بررسی کنیم.دکتر زرین کوب در کتاب جستجو در تصوف ایران درمورد سراج می نویسد:
«این مصنف کتاب مشهور اللمع فی التصوف، ابونصرعبدالله بن علی بن محمد بن یحیی نام داشت و او را گهگاه طاووس الفقرا می خواندند. گویند وی از ابوجعفر خلدی سماع داشت که خود از اولین نویسندگان سیرت مشایخ است. ابونصر چنان که از روایات صوفیه برمی آید در خانواده ای به دنیا آمد که زهاد بودندو گویند پدرش ـ و حتی به یک روایت خود وی ـ در حال نماز وفات یافت. وی گذشته از تصوف و زهد به علم و شریعت نیز توجه خاص داشت و فقیه مشایخ محسوب می شد. بعلاوه در ناحیه خویش به فتوت هم مشهور بود. سراج ظاهرا مسافرت های بسیار کرده است و خود وی در کتاب اللمع از این مسافرت ها و دیدارهایی که با زهاد و مشایخ داشته یاد می کند. وفاتش در ماه رجب سال 378 روی داد و جامی می گوید در طوس دفن شد.»
در نهایت می توان گفت اگرچه طریقت ابونصر بیشتر صحوی است نه سکری و شطحی ،اما او یکی از نخستین عالمان موجه و مقبول جهان اسلامی ـ ایرانی است که اینگونه دریافت حقیقت دین را وارد قلمرو دین رسمی می سازد و حتی گاه به دفاع از آن می پردازد . نظیر دفاعی که از «انا الحق » حلاج یا شطحیات تند بایزید می نماید.
یکی از مهمترین جلوه گاه های تاثیر اللمع بر ادب فارسی، کتب نثر صوفیانه ای است که پس از اللمع در زبان فارسی تالیف می شوند . برای مثال می توان کشف المحجوب هجویری را ذکر کرد. همچنین میتوان گفت ابونصر از جهت نوع برخورد و زبان به کارگرفته با سعدی در زبان فارسی همسو و همسان است. برای نمونه از میان انبوه مشابهت ها می توان به تفسیر ابونصر و سعدی از مساله فنای عبد در حق که هر دو، مساله را به قطره دریا،ذره و خورشید نه فنای محض ویا حلول یا وحدت یکی با دیگری مانند می کنند.
فصول کتاب اللمع
اصل کتاب به چهارده بخش تقسیم شده که هر بخش را به نام کتاب نامیده است.همچنین هر کتاب به ابوابی منقسم گردیده است که بطور خلاصه بخش های کتاب را نام می بریم.
«این مصنف کتاب مشهور اللمع فی التصوف، ابونصرعبدالله بن علی بن محمد بن یحیی نام داشت و او را گهگاه طاووس الفقرا می خواندند. گویند وی از ابوجعفر خلدی سماع داشت که خود از اولین نویسندگان سیرت مشایخ است. ابونصر چنان که از روایات صوفیه برمی آید در خانواده ای به دنیا آمد که زهاد بودندو گویند پدرش ـ و حتی به یک روایت خود وی ـ در حال نماز وفات یافت. وی گذشته از تصوف و زهد به علم و شریعت نیز توجه خاص داشت و فقیه مشایخ محسوب می شد. بعلاوه در ناحیه خویش به فتوت هم مشهور بود. سراج ظاهرا مسافرت های بسیار کرده است و خود وی در کتاب اللمع از این مسافرت ها و دیدارهایی که با زهاد و مشایخ داشته یاد می کند. وفاتش در ماه رجب سال 378 روی داد و جامی می گوید در طوس دفن شد.»
1.کتاب اول هجده باب دارد وکلاً درباره مسائل مقدماتی همچون معنای تصوف ،ویژگی های صوفیان واقعی از نظر مولف و رد عیب گیری های مخالفان می باشد.در باب اول وی علمای اسلامی را به سه دسته تقسیم می کندکه محدثان ،فقیهان و صوفیان هستند و بر اساس این تقسیم بندی علم دین را هم سه مرحله می داند که عبارتند از علم قرآن ،علم سنن و بیان آن وعلم حقایق ایمان .سراج بعد از بیان تخصص و دانش محدثان و فقیهان بیان می دارد که صوفیه با عقاید آن دو گروه مخالفت نکرده و دانش آنان را پذیرفته انداما در نهایت صوفیان توانسته اند به درجاتی عالی ارتقا یابند.
2.در کتاب دوم احوال و مقامات زاهدان از قبیل زهد و توکل ،صبر ،محبت،خوف و رجا در ابواب جداگانه تشریح شده است.
3.کتاب سوم درباره تصوف و قرآن است
4.کتاب چهارم درباره تصوف و سنت پیامبر
5. کتاب پنجم درباره استنباطات صوفیان از قرآن و حدیث
6.کتاب ششم درباره اصحاب پیامبر و خلفای اربعه و اصحاب صفه
7.کتاب هفتم درباره آداب و رسوم صوفیان در نماز ،روزه ،عبادت ،سماع،سفر،ازدواج و ...
8 .کتاب هشتم درباره مسائل مهم تصوف هم چون جمع و تفرقه و فنا و بقا و ذکر اخلاص و فقر و غناست.
9 . در کتاب نهم برخی نامه ها و مکاتبات صوفیان با یکدیگر و اشعار و دعاهای آنان ذکر شده است.
10.کتاب دهم به سماع اختصاص یافته که در نظر غالب متشرعین حرام است اما صوفیه آن را با شرایطی مجاز دانسته اند.
11. کتاب یازدهم درباره وجد و دیدگاهی که صوفیان به آن دارند.
12. در کتاب دوازدهم درباره کرامات صوفیان و خوارق عادات آنان بحث شده است.
13.در کتاب سیزدهم اصطلاحات خاص صوفیان طرح و تعریف شده مانند معنای حال، مقام، مشاهده، حق وحقیقت، صفا، شاهد، جمع وتفرقه، غیبت وحضور، صحووسکر، وجد، فنا و بقا، مریدومراد، قبض و بسط، حیرت و دهشت، کشف و شطح ،توحید وتجرید، رویت، اختیاروبلا، وصل و فصل، تحلی وتجلی وتخلی، ازل و ابد، امتحان تلبیس، ذوق و حریت و...البته این بخش از کتاب مقدمه ای است بر کتب متعدد بعد در زمینه شرح کلمات صوفیان که مهمترین آنان گلشن راز محمود شبستری است.
14.در کتاب چهاردهم در ذکر شطحیات صوفیان و تاویل آنها و گمراهی های بعضی ازصوفیان ونسبت های ناروایی که بدانان داده شده ،بحث کرده است.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد مراد ابو نصر سراج در این کتاب آن بوده که نشان دهد تصوف با سنت و قرآن مغایرتی ندارد و صوفیه در واقع پیرو سیرت پیغمبر و صحابه هستند. سراج بر آن است تا آنچه در باب شرح شطحیات صوفیه بیان می کند باعث ایجاد پیوند بین طریقت و شریعت شود. در نتیجه تصوف در این کتاب درحقیقت به عنوان مترادف با عرفان بکار رفته نه به معنایی که بعدها پیدا کرد وبین تصوف و عرفان فرق قائل شدند.
منابع
1. السراج الطوسى، ابونصر، اللمع فی التصوف(1382ش)، تصحیح و تحشیه رینولد آلن نیکلسون، ترجمه دکتر مهدى محبتى، تهران، انتشارات اساطیر
2. زرین کوب، عبدالحسین، جستجو درتصوف ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}