نظری درباره مسئله دمکراسی در مستعمرات
 
چکیده:
در دمکراسی آتن مراد از مردم فقط مردان بالغ بودند و زنان، بردگان و خارجیان مقیم آتن به هیچ وجه حق دخالت در امور سیاسی و شرکت در حاکمیت نداشتند. این دمکراسی بر استثمار بردگان استوار بود و برده داران آتن با استفاده از ماحصل کار بردگان، «آزادی» زندگی در رفاه و تنعم و مجال پرداختن به امور سیاسی، فلسفی و هنری را داشتند.
 
تعداد کلمات: 1176 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
 تویسنده: شاپور رواسانی

 در همه نظامهای اجتماعی، مسئله اصلی این است که چه کسانی، چه گروهها یا طبقات اجتماعی حکومت میکنند و قدرت حکومت دولت در دست چه افرادی قرار دارد. دمکراسی به معنای حکومت مردم است، اما مراد از «مردم» چیست؟ آیا همه افراد جامعه، همه ساکنان یک سرزمین معین، در همه شئون جامعه از امور سیاسی و فرهنگی گرفته تا امور اقتصادی، حاکمیت نظارت و مالکیت دارند یا اینکه فقط گروهی از افراد جامعه (اقلیت) حکومت را به خود اختصاص داده و به علت در دست داشتن قدرت نظامی، مالکیت بر وسایل عمده تولید موقعیت خاص در سازمان دولت یا ترکیب این موقعیتها بر یکدیگر از حق ویژه و امتیازات خاص خارج از نظارت و مالکیت جامعه برخوردارند و از رفاه مادی و ثروت و قدرت بهره می برند.
 
بدون دادن پاسخ دقیق و روشن به این پرسش که مراد از مردم چیست و مقصود اصلی از به کار بردن واژه و مفهوم دمکراسی به طور مشخص و معین در همه زمینه های اجتماعی اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی چه می باشد نمی توان به هدف نهایی افراد و سازمانهایی که خود را دمکرات می نامند و از دمکراسی سخن می گویند پی برد و قولشان را پذیرفت و به آنان اعتماد کرد. (1)
 
دمکراسی کلمه ای یونانی است و کاربرد اجتماعی و سیاسی آن به معنای «حاکمیت مردم» ازنیمه دوم قرن پنجم قبل از میلاد (سالهای ۴۴۰ - ۴۳۰ ق.م) از آتن آغاز شد. در دمکراسی آتن مراد از مردم فقط مردان بالغ بودند و زنان، بردگان و خارجیان مقیم آتن به هیچ وجه حق دخالت در امور سیاسی و شرکت در حاکمیت نداشتند. این دمکراسی بر استثمار بردگان استوار بود و برده داران آتن با استفاده از ماحصل کار بردگان، «آزادی» زندگی در رفاه و تنعم و مجال پرداختن به امور سیاسی، فلسفی و هنری را داشتند. اقتصاد امری کاملا جدا از سیاست محسوب می شد؛ اقلیتی بسیار کوچک «مردم» به حساب می آمد و حق اعمال حاکمیت داشت.؟
 
فقط مردان بالغ آتن که می توانستند اسلحه حمل کنند «مردم» تلقی می شدند و از نظر حقوق سیاسی با یکدیگر برابر بودند و حق دخالت و شرکت در امور سیاسی داشتند. برده داران و تمام کسانی که در آتن از استثمار بردگان سود می بردند و خود را دمکرات می پنداشتند، در باب محاسن دمکراسی داد سخن می دادند و چون این شیوه تولید و نظام اجتماعی، امتیازات و منافع طبقاتیشان را حفظ و تثبیت میکرد آن را عاقلانه، انسانی و عادلانه میدانستند، اما این حقیقت را نمی توان انکار کرد که طبقه بردگانی که بدون داشتن حق حیات به شدیدترین وجه استثمار و شکنجه می شدند، عمری را در فقر و اسارت می گذراندند و از مظالم طبقه حاکم رنج می بردند در باب «دمکراسی» نظر دیگری داشتند و آن را لعن می کردند.
 
البته این حقیقت مسلم تاریخی را بسیاری از صاحب نظران با بکار بردن الفاظ و مفاهیم عام و ناقص انکار میکنند. نمونه کوچک چنین رفتار غیر علمی، نوشته آلن دوبنوا است: «... دمکراسی آتنی، دمکراسی مستقیم یا دمکراسی بی واسطه بود، یعنی کلیه شهروندان می توانستند در مباحث انجمن نمایندگان یا اگلزیا شرکت کنند...»

   بیشتر بخوانید : محرومان در شهرها و دهات مستعمرات

  گذشته از مسئله بردگان که نشان می دهد چگونه گروهی از انسانها به خاطر منافع مادی حقیر خود انسانهای دیگر را در اسارت نگه می داشتند و برایشان نه فقط حق رأی بلکه حتی حق حیات قایل نبودند، این سؤال مطرح می شود که چرا زنان آتنی که در آتن زاده شده و اصل و نسب آتنی داشتند از حق رأی محروم بودند؟ آیا این انسانها مادران، خواهران، دختران و همسران مردان آتنی و شهروند نبودند؟ آیا در جامعه ای که بخش عمده ای از آن از حق رأی و شرکت در امور سیاسی محروم بماند می توان ادعا کرد که «.. کلیه شهروندان... می توانستند در مباحثات انجمن نمایندگان شرکت کنند؟» چه بسیارند صاحب نظرانی که برای پوشاندن تعلق طبقاتیشان حقایق تاریخی را با بکار بردن واژه های عام و ناقص نادیده میگیرند یا تحریف می کنند و با سرهم بندی مطالب به چشم خواننده ای که امکان تحقیق ندارد خاک می پاشند.
 از نظر منتسکیو که با انتشار کتاب روح القوانین به مخالفت با سلطنت استبدادی پرداخته بود، مراد از «مردم» فقط همشهریان صاحب مال بودند، نه همه مردم فرانسه و مردم طبقه پایین در یک نظام جمهوری نمی توانستند حق شرکت در انتخابات داشته باشند. در مطابقت با شرایط زمان، «مردم» فقط از مردان بالغ تشکیل می شد و سخنی از حق رأی زنان در میان نبود. ژان ژاک روسو هم طبقه متوسط (Kleinburgertum) را پایگاه اجتماعی ایده آل برای جمهوری می دانست.
مسئله دمکراسی آتنی را نمی توان جدا از مسئله جنگها و غارتها و به اسارت گرفتن و خریدن بردگان و استثمار شدید آنان و همچنین اختناق اجتماعی زنان توضیح داد. اصولا چگونه می توان نظام سیاسی و فرهنگی یک جامعه را به هرچه می خواهد باشد . مستقل و جدا از نظام اقتصادی همان جامعه در همان دوره بررسی و تحلیل علمی کرد؟ انکار رابطه فرهنگ، سیاست و اقتصاد با یکدیگر در هر جامعه به معنی کنار گذاشتن شیوه بررسی علمی و فراموش کردن امانت علمی است.
 
در آتن قبل از جنگهای پولوپونز ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر زندگی می کردند که از آنان ۱۷۰ تا ۲۰۰ هزار نفر افراد بالغ بودند، اما فقط ۳۰ تا ۵۰ هزار نفر حقوق سیاسی داشتند؛ ۸۰ هزار نفر برده و تقریبا ۲۵ هزار نفر خارجیان که در آن زندگی میکردند و زنان شهروندان آتنی از شرکت در حیات سیاسی محروم بودند. تنها تعداد بردگان بالغ، دو برابر مردان بالغ آتنی و تعداد مردان بالغ برده، برابر تعداد مردان آتنی بود.به نظر ارسطو (معلم و مشاور اسکندر مقدونی) دمکراسی حکومتی است به سود فقرا و جایی که فقرا - که تعدادشان (در همه جوامع) از ثروتمندان بیشتر است . حکومت کنند،؟
 
چه در جامعه آتن و چه در هر جامعه طبقاتی، برخورد با مسئله حاکمیت و در این رابطه تعبیر و تفسیر مفهوم واژه دمکراسی و اینکه مراد از «مردم» چیست، یک امر و مسئله طبقاتی است. استثمارکنندگان و استثمار شوندگان حاکمان و محکومان، ظالمان و مظلومان نمی توانند برخورد، درک و بیان یکسانی درباره «دمکراسی» داشته باشند.
 
در جریان تاریخی شیوه تولید سرمایه داری و مبارزه آن با فئودالیسم در کشورهای اروپای غربی، مسئله حاکمیت مردم (دمکراسی) به صورت فکر راهنما و ایدئولوژی انقلاب و ابزار سیاسی و فرهنگی برای در هم شکستن قدرت فئودالیسم مطرح گردید. انقلاب بورژوآ - دمکراتیک فرانسه بر ضد سلطنت استبدادی، اشرافیت و کلیسا نقطه اوج این مبارزه بود. ( ۱۷۸۹ - ۱۷۹۴ ) سرمایه داری فرانسه که رهبری این انقلاب را بر عهده داشت کوشش کرد آرمان آزادی، برابری و برادری را در زمینه امور سیاسی محدود نگهدارد و از طرح مسائل مربوط به مالکیت و نظام اقتصادی جلوگیری کند.
 
از نظر منتسکیو که با انتشار کتاب روح القوانین به مخالفت با سلطنت استبدادی پرداخته بود، مراد از «مردم» فقط همشهریان صاحب مال بودند، نه همه مردم فرانسه و مردم طبقه پایین در یک نظام جمهوری نمی توانستند حق شرکت در انتخابات داشته باشند. در مطابقت با شرایط زمان، «مردم» فقط از مردان بالغ تشکیل می شد و سخنی از حق رأی زنان در میان نبود. ژان ژاک روسو هم طبقه متوسط (Kleinburgertum) را پایگاه اجتماعی ایده آل برای جمهوری می دانست.
 
ادامه دارد..
 
پینوشت:
اطلاعات ساس - اقتصادی ، ش ۱۰۳ - ۱۰۴، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۵.
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  اقتصاد مقاومتی در برابر تحریم اقتصادی
  مختصات اقتصاد مقاومتی
  ویژه نامه اقتصاد اسلامی