آیا پاپ خطاناپذیر است؟ (قسمت دوم)
آموزه مصون از خطا بودن پاپ از سوی کلیسای ارتدوکس شرق و پروتستانها پذیرفته نشد.مانینگ و برخی اشخاص دیگر با اطمینان پیش بینی کرده بودند که پذیرش این آموزه باعث سرازیر شدن سیل اشخاص به سوی کلیسای کاتولیک خواهد شد، اما نه تنها چنین نشد، بلکه شکاف موجود بین کلیسای کاتولیک وکلیسای دیگر عمیق تر شد.
شورای اول واتیکان
چکیده:
آموزه مصون از خطا بودن پاپ از سوی کلیسای ارتدوکس شرق و پروتستانها پذیرفته نشد.مانینگ و برخی اشخاص دیگر با اطمینان پیش بینی کرده بودند که پذیرش این آموزه باعث سرازیر شدن سیل اشخاص به سوی کلیسای کاتولیک خواهد شد، اما نه تنها چنین نشد، بلکه شکاف موجود بین کلیسای کاتولیک وکلیسای دیگر عمیق تر شد.
تعداد کلمات: 1032 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
آموزه مصون از خطا بودن پاپ از سوی کلیسای ارتدوکس شرق و پروتستانها پذیرفته نشد.مانینگ و برخی اشخاص دیگر با اطمینان پیش بینی کرده بودند که پذیرش این آموزه باعث سرازیر شدن سیل اشخاص به سوی کلیسای کاتولیک خواهد شد، اما نه تنها چنین نشد، بلکه شکاف موجود بین کلیسای کاتولیک وکلیسای دیگر عمیق تر شد.
تعداد کلمات: 1032 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: تونی لِین
ترجمه: روبرت آسریان
ترجمه: روبرت آسریان
در جولای ۱۸۷۰ رأی نهایی در این مورد صادر شد. در رأی گیری ماقبل نهایی، که در مورد متن تعریف آموزه انجام گرفت، سه چهارم اسقف های شرکت کننده در شورا به نفع متن پیشنهادی رأی دادند. سپس هیئتی از سوی گروه اقلیت مخالف به ملاقات پاپ شتافت تا از او خواهش کنند که متنی معتدل تر در این مورد منتشر شود، اما ملاقات آنان سودی نداشت. بنابراین، کسانی که مخالف این بیانیه بودند تصمیم گرفتند تا در جلسه رأی گیری نهایی، نه به این بیانیه رأی موافق بدهند؛ زیرا اعتقادی به درستی آن نداشتند) و نه علیه آن رأی بدهند؛ زیرا این عملشان رسوایی بزرگی را به وجود می آورد. بنابراین نامه ای به پاپ نوشتند و مجددا بر دیدگاه های خود پافشاری کردند. آنان همچنین به اطلاع پاپ رساندند که آنان شورا را ترک می کنند تا علیه او رأی ندهند و در شرایطی به حوزه های خدمت اسقفی خود باز می گردند که «اندوهگین از شرایط غم انگیز به وجود آمده بودند. «ما بر این باوریم که آرامش وجدانها به ناآرامی تبدیل شده است.» در رأی گیری نهایی، در غیبت گروه اقلیت مخالف، بیانیه تنظیم شده با ۵۳۳ رأی موافق و رأی مخالف تصویب شد.
با پیروی وفادارانه از سنتی که از آغاز ایمان مسیحی به ما رسیده است، برای جلال نجات دهنده ما خدا، تکریم مذهب کاتولیک، و نجات مسیحیان، با تأیید شورای مقدس، ما (پاپ پیوس نهم) این اصل ایمانی مکاشفه شده را تعریف کرده و تعلیم میدهیم: پاپ روم، وقتی بر اساس اقتداری که به او داده شده و توسط مساعدت الهی که به او به سبب جانشینی پطرس متبارک وعده داده شده، سخن می گوید؛ (یعنی در مقام شبان و معلم همه مسیحیان و در اقتدار غایی و رسولانه خود، آموزه ای را در مورد ایمان یا امور اخلاقی تعریف می کند که کلیسای جهان باید بدان باور داشته)، سخن او مصون از خطاست. و این مصون از خطا بودن امری است که از سوی منجى الهی به کلیسایش بخشیده شده است تا کلیسایش به هنگام تعریف آموزه های مربوط به ایمان و امور اخلاقی، مصون از خطا باشد؛ بنابراین، تعاریف پاپ روم غیر قابل اصلاح بوده، بر اساس رضایت و خشنودی کلیسا نیست. اما اگر کسی که خدا نکند که چنین باشد بر آن باشد تا با این حکم به مخالفت برخیزد، ملعون باد.
بیشتر بخوانید : بیداری انجیلی
در این بیانیه نکات قابل تأمل بسیاری مطرح می شود. اولا، بیانات پاپ تنها در مورد مسائلی مصون از خطا هستند که به او اقتدار داده شده تا در مورد آنها اظهارنظر کند. ثانیا، مصون از خطا بودن بیانات پاپ در قلمرو الهیات و امور اخلاقی است. ثالثا، مصون از خطا بودن پاپ به شکلی بی واسطه از سوی خداست و این حکم، از پاپ نمی خواهد که با کلیسا مشورت کند یا به آن گوش بسپارد و مصون از خطا بودن وی به تصدیق اسقف ها و کلیسا وابسته نیست. رابعا، در این حکم ادعا می شود که از سنت کلیسای مسیحی از همان دوران نخستین پیروی شده است، اما این ادعا را نمی توان چندان جدی تلقی کرد. در واقع، اعتراض هایی که علیه این آموزه مطرح شد، دقیقا بر این اساس بود که این آموزه با سنت گذشته در تضاد است. نگرش پاپ پیوس در این مورد به روشنی میتوان در پاسخ او به یکی از اسقف های شورا مشاهده کرد که گفت: «سنت؟ "من" سنت هستم.
با پیروی وفادارانه از سنتی که از آغاز ایمان مسیحی به ما رسیده است، برای جلال نجات دهنده ما خدا، تکریم مذهب کاتولیک، و نجات مسیحیان، با تأیید شورای مقدس، ما (پاپ پیوس نهم) این اصل ایمانی مکاشفه شده را تعریف کرده و تعلیم میدهیم: پاپ روم، وقتی بر اساس اقتداری که به او داده شده و توسط مساعدت الهی که به او به سبب جانشینی پطرس متبارک وعده داده شده، سخن می گوید؛ (یعنی در مقام شبان و معلم همه مسیحیان و در اقتدار غایی و رسولانه خود، آموزه ای را در مورد ایمان یا امور اخلاقی تعریف می کند که کلیسای جهان باید بدان باور داشته)، سخن او مصون از خطاست.
پس از گذشت مدت زمانی، همه اسقف ها این آموزه را به شکلی که توسط پاپ تعریف شده بود، پذیرفتند و برخی نیز پس از پشت سر گذاشتن کشمکش درونی بسیار، این آموزه را پذیرفتند. همانگونه که برخی از مخالفان فرانسوی این آموزه قبل از تشکیل شورا خاطرنشان ساخته بودند؛ در حالی که کاتولیکها ممکن بود در مورد مصون از خطا بودن شورای کلیسا یا پاپ اختلاف نظر داشته باشند و هر یک از این دو را مجزا از یکدیگر خطاناپذیر بینگارند، در مورد نتیجه اتحاد آنها نمی توان تردیدی داشت: «تصمیمی از سوی شورای کلیسا که پاپ نیز آن را تصدیق نماید، یا سخنی از سوی پاپ که اسقف ها با آن موافق باشند، تنها در چنین حالتی و نه در هیچ شرایط دیگری، می توان درباره مصون از خطا بودن، سخن گفت.» پذیرش آموزه مصون از خطا بودن پاپ تنها قدم منطقی ای بود که یک کاتولیک می توانست بردارد. اما همه کاتولیکها این قدم را برنداشتند. یکی از رهبران مخالف این آموزه، مورخ برجسته تاریخ کلیسا، ایگناز وون دولینگرا بود که از پذیرش این آموزه سر باز زد و از کلیسای کاتولیک اخراج شد. در نهایت، کسانی که این تعریف نوین را در مورد مصون از خطا بودن پاپ نپذیرفتند، «کلیسای کاتولیک قدیمی» را تشکیل دادند.
از زمان تعریف این آموزه در سال ۱۸۷۰ تنها یک آموزه مصون از خطای دیگر از سوی پاپهای بعدی بیان شده است که همانا Munificentissimus Deus یا صعود حضرت مریم به آسمان است. بسیاری بر این باور بودند که شورای اول واتیکان، آخرین شورای کلیسای کاتولیک بوده است و دیگر پس از اینکه پاپ روم صاحب اقتدار و مرجعیت مطلق شده، نیازی به برگزاری یک شورای دیگر کلیسایی وجود ندارد. اما در سال ۱۹۶۱ پاپ یوحنای بیست و سوم فرمان تشکیل شورای دوم واتیکان را صادر رد. در این شورا، با تأکید بر اهمیت نقش اسقفها، گامهایی برداشته شد تا عدم تعادلی که در شورای قبلی به وجود آمده بود تا حدی جبران شود.
آموزه مصون از خطا بودن پاپ، از سوی کلیسای ارتدوکس شرق و پروتستانها پذیرفته نشد. مانینگ و برخی اشخاص دیگر با اطمینان پیش بینی کرده بودند که پذیرش این آموزه باعث سرازیر شدن سیل اشخاص به سوی کلیسای کاتولیک خواهد شد، اما نه تنها چنین نشد، بلکه شکاف موجود بین کلیسای کاتولیک و کلیسای دیگر عمیق تر شد. در حال حاضر، این آموزه حتی در کلیسای کاتولیک نیز زیر سؤال رفته است. عالم الهی کاتولیک، هانس کونگ علیه این آموزه مطالب بسیاری به نگارش درآورده است. در یک بررسی که در سالهای اخیر انجام شده، چنین گفته می شود که مصوبه های شورای اول واتیکان بی اعتبار است؛ چون بر این شورا آزادی حاکم نبوده. منتها این نظر چندان مورد قبول واقع نشده است.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
با پیروی وفادارانه از سنتی که از آغاز ایمان مسیحی به ما رسیده است، برای جلال نجات دهنده ما خدا، تکریم مذهب کاتولیک، و نجات مسیحیان، با تأیید شورای مقدس، ما (پاپ پیوس نهم) این اصل ایمانی مکاشفه شده را تعریف کرده و تعلیم میدهیم: پاپ روم، وقتی بر اساس اقتداری که به او داده شده و توسط مساعدت الهی که به او به سبب جانشینی پطرس متبارک وعده داده شده، سخن می گوید؛ (یعنی در مقام شبان و معلم همه مسیحیان و در اقتدار غایی و رسولانه خود، آموزه ای را در مورد ایمان یا امور اخلاقی تعریف می کند که کلیسای جهان باید بدان باور داشته)، سخن او مصون از خطاست.
پس از گذشت مدت زمانی، همه اسقف ها این آموزه را به شکلی که توسط پاپ تعریف شده بود، پذیرفتند و برخی نیز پس از پشت سر گذاشتن کشمکش درونی بسیار، این آموزه را پذیرفتند. همانگونه که برخی از مخالفان فرانسوی این آموزه قبل از تشکیل شورا خاطرنشان ساخته بودند؛ در حالی که کاتولیکها ممکن بود در مورد مصون از خطا بودن شورای کلیسا یا پاپ اختلاف نظر داشته باشند و هر یک از این دو را مجزا از یکدیگر خطاناپذیر بینگارند، در مورد نتیجه اتحاد آنها نمی توان تردیدی داشت: «تصمیمی از سوی شورای کلیسا که پاپ نیز آن را تصدیق نماید، یا سخنی از سوی پاپ که اسقف ها با آن موافق باشند، تنها در چنین حالتی و نه در هیچ شرایط دیگری، می توان درباره مصون از خطا بودن، سخن گفت.» پذیرش آموزه مصون از خطا بودن پاپ تنها قدم منطقی ای بود که یک کاتولیک می توانست بردارد. اما همه کاتولیکها این قدم را برنداشتند. یکی از رهبران مخالف این آموزه، مورخ برجسته تاریخ کلیسا، ایگناز وون دولینگرا بود که از پذیرش این آموزه سر باز زد و از کلیسای کاتولیک اخراج شد. در نهایت، کسانی که این تعریف نوین را در مورد مصون از خطا بودن پاپ نپذیرفتند، «کلیسای کاتولیک قدیمی» را تشکیل دادند.
از زمان تعریف این آموزه در سال ۱۸۷۰ تنها یک آموزه مصون از خطای دیگر از سوی پاپهای بعدی بیان شده است که همانا Munificentissimus Deus یا صعود حضرت مریم به آسمان است. بسیاری بر این باور بودند که شورای اول واتیکان، آخرین شورای کلیسای کاتولیک بوده است و دیگر پس از اینکه پاپ روم صاحب اقتدار و مرجعیت مطلق شده، نیازی به برگزاری یک شورای دیگر کلیسایی وجود ندارد. اما در سال ۱۹۶۱ پاپ یوحنای بیست و سوم فرمان تشکیل شورای دوم واتیکان را صادر رد. در این شورا، با تأکید بر اهمیت نقش اسقفها، گامهایی برداشته شد تا عدم تعادلی که در شورای قبلی به وجود آمده بود تا حدی جبران شود.
آموزه مصون از خطا بودن پاپ، از سوی کلیسای ارتدوکس شرق و پروتستانها پذیرفته نشد. مانینگ و برخی اشخاص دیگر با اطمینان پیش بینی کرده بودند که پذیرش این آموزه باعث سرازیر شدن سیل اشخاص به سوی کلیسای کاتولیک خواهد شد، اما نه تنها چنین نشد، بلکه شکاف موجود بین کلیسای کاتولیک و کلیسای دیگر عمیق تر شد. در حال حاضر، این آموزه حتی در کلیسای کاتولیک نیز زیر سؤال رفته است. عالم الهی کاتولیک، هانس کونگ علیه این آموزه مطالب بسیاری به نگارش درآورده است. در یک بررسی که در سالهای اخیر انجام شده، چنین گفته می شود که مصوبه های شورای اول واتیکان بی اعتبار است؛ چون بر این شورا آزادی حاکم نبوده. منتها این نظر چندان مورد قبول واقع نشده است.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
بیشتر بخوانید :
زائران خدا
داور کرامول
زبان پرستش
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}