امروز که از محسن حاجی­ حسنی­ کارگر، صحبت می­ کنیم او دیگر میان ما نیست و نامش در بین کشته شدگان واقعه ­ی مِنا ثبت شده است. محسن قاری بین ­المللی و نفر اول مسابقات بین ­المللی قرائت قرآن­ کریم در مالزی بود. 

محسن متولد 1367 بود و در خانواده ­ای مذهبی به دنیا آمد. سه ساله بود که با کمک پدر و مادرش سوره­ ی کوثر را یاد گرفت. یک­ روز همراه پدر در جلسه­ ی قرآن شرکت کرد و سوره ­ی کوثر را در بین جمع تلاوت کرد و به اِزای این تلاوت هدیه­ ای دریافت نمود که به شدت دوستش داشت. تا جایی­ که برای همیشه از آن محافظت کرد. این هدیه نوار کاست تلاوت استاد «شحات انور» بود که باعث شد محسن علاقه­ ی شدیدی نسبت به صدای شحات انور پیدا کند و همین علاقه باعث شد که از همان دوران خردسالی نوای تلاوتش را تقلید کند؛ به طوری که لحن وکلام ایشان را حفظ و اجرا می­ کرد و کم­ کم وارد جلسات قرآنی شد.

محسن دو برادر دارد که آن­ ها هم در عرصه­ ی تلاوت قرآن­ کریم فعالیت دارند. محسن همراه برادر بزرگش که استاد قرآن بود در جلسات قرآن شرکت می­ کرد و بعد به مرور زمان برادر دوم این مسئولیت را برعهده گرفت و استاد محسن شد.

محسن همیشه می­ گفت: «در خانه­ ی ما هیچ­ وقت صدای موسیقی شنیده نمی­ شد؛ بلکه تنها صدای تلاوت قرآن بود که با آن مانوس شده بودیم. گاهی پدر و مادرم با صدای بلند قرآن تلاوت می ­کردند و گاهی صدای تلاوت قاریان از نوارهای کاست پخش می­شد. در واقع تنها موسیقی پخش شده در منزل ما صدای دلنشین قرآن بود و این اتفاق بر تربیت ما تاثیر زیادی داشت.»

سال 81 برای اولین ­بار در مسابقات سازمان اوقاف و امورخیریه، شرکت کرد و در مقطع سنی زیر شانزده سال، رتبه­ ی اول کشوری را به دست آورد. بعد از آن به عنوان نماینده­ ی افتخاری جمهوری اسلامی ایران وارد مسابقات بین­ المللی قرآن­ کریم در کشور عربستان شد. تا سال 93 در هیچ مسابقه­ ی کشوری شرکت نکرد تا این­که در مسابقات کشوری سازمان اوقاف و امورخیریه رتبه­ ی دوم در رشته­ ی قرائت را کسب کرد و از آن جایی که رتبه­ ی اول مسابقات بین­ المللی قران­ کریم به کشور مالزی اعزام می ­شود؛ محسن هم به مسابقه­ ی مالزی اعزام شد و رتبه­ ی اول رشته­ ی قرائت را به دست آورد.

محسن جزو اذان گویان حرم مطهر امام رضا علیه­ السلام بود. وقتی از او سوال می­ کردیم که چه شد موذن حرم شدی، می­ گفت: «خانه­ ی ما در مشهد مقدس و نزدیکی حرم مطهر امام رضا علیه ­السلام بود. به همین دلیل همیشه نوای تلاوت قرآن و اذان به خانه­ ی ما می­رسید. از کودکی وقتی این صدا را می ­شنیدم آرزو داشتم یک روز صدای تلاوت و اذان من هم از مناره­ های حرم پخش شود. خداوند دعای من را مستجاب کرد و من حالا روزهای چهارشنبه قرائت قرآن و اذان در حرم مطهر را به طور زنده و مستقیم انجام می­ دهم.»

درباره­ ی موفقیت در مسابقات قرآن می­ گفت: «تا به حال چندین بار در محضر رهبر معظم انقلاب قرآن را تلاوت کرده ­ام  و همت ایشان به امور قرآنی را رمز اصلی در موفقیت­ های قرآنی کشورمان می­ دانم. در واقع به نظر من یکی از دلایلی که تلاوت در کشور ما رشد کرده و در حال پیشی گرفتن از کشور مصر که عنوان مهد تلاوت قرآن را دارد؛ همت مقام معظم رهبری به این موضوع است. به طوری که محفل اُنس با قران­ کریم در ماه مبارک رمضان در حدود 4 ساعت طول می­ کشد و مقام معظم رهبری با شوق در این جلسه حضور پیدا می­ کنند.»

دل­مان می­ خواست برای عرض تسلیت و شناخت بیشتر از محسن عزیز، گفتگویی با خانواده­ ی محترم­شان داشته باشیم؛ ولی به دلیل شرایط نامساعد روحی خانواده، ترجیح دادیم مزاحم نشویم و سراغ آقای سعید بیژنی رفتیم. ایشان سال­ ها استاد محسن بودند. درباره­ ی اخلاق و روحیات محسن از استاد سوال کردیم. استاد گفت:

«محسن بسیار خوش اخلاق، خنده ­رو و متواضع بود. از همان دوران کودکی نزد من می ­آمد. اخلاقش را دوست داشتم معنوی و ملکوتی بود و به شدت تاثیرگذار. برادرانش قاری و استاد قرآن هستند و تمام وقت خودشان را صرف آموزش کلام خداوند به نوجوانان شهر مشهد کرده ­اند.
 
محسن هرگز نماز اول وقتش را ترک نمی­ کرد. شاداب و پُرانرژی بود. چهارده ساله بود که توانست رتبه­ ی اول مسابقات قرآن شکوفه­ ها را در ایران به دست آورد؛ البته نماینده ­ی ایران در مسابقات عربستان هم بود.

بعد از آن در مسابقات شرکت نکرد تا 25 سالگی که در مسابقات اوقاف و امورخیریه ایران، رتبه­ ی دوم را کسب کرد و امسال هم نماینده­ ی ایران در مسابقات مالزی بود و توانست رتبه ­ی اول این مسابقات را کسب کند. 

مدرک لیسانس مدیریت بازرگانی­ا ش را گرفته بود و در یک موسسه­ ی قرآنی هم فعالیت می­ کرد. محسن یکی از سرمایه­ های ناب و بِکر قرآنی بود که حالا حالاها می­ توانست در این زمینه فعالیت کند و روز به روز به موفقیت­ هایش بیفزاید.

وقتی قرار شد به سفر حج برود به شدت خوش­حال بود، چون برای اولین بار بود که سفر حج واجب می ­رفت. مدام می­ گفت: خیلی دوست دارم زودتر به این سفر بروم، دعا کنید زودتر کارهایم آماده شود. از تمام دوستانش و همچنین بنده حلالیت طلبید. هم از لحاظ روحی هم معنوی، کاملا آماده­ ی سفر شده بود. محسن به حج رفت و از همان­جا به سوی پروردگار پرواز کرد. روحش شاد و یادش گرامی.»