الف) مفهوم قناعت

قناعت، از ویژگی های زیبای انسان های خدامحور و مؤمن است. افراد با ایمان در پرتو بهره مندی از روحیه قناعت، عزت می یابند. بدین ترتیب هیچ گاه چشم طمع به دارایی دیگران نمی دوزند و برای کسب مال و مقام دنیا، شخصیت والای خویش را پایمال نمی سازند. بزرگان اخلاق، « قناعت » را نقطه مقابل حرص و طمع می دانند و در تعریف آن می گویند:

قناعت، ملکه ای است برای نفس که از مال به قدر حاجت و ضرورت بسنده می کند، بدون اینکه فرد در زیاده خواهی بکوشد و خود را به رنج و سختی بیفکند. [1]

پیامبر گرامی اسلام ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) می فرماید: « طُوبی لِمَنْ اَسْلَمَ وَکانَ عَیشُه کفاف » [2]؛ « خوشا به سعادت کسی که مسلمان است و زندگی او در حد کفاف می گذرد ».

در روایتی دیگر نقل می کنند که پیامبر معنای قناعت را از جبرئیل پرسید. جبرئیل پاسخ داد: « به هر مقدار که از دنیا به او می رسد، راضی باشد و به کم بسنده کند و شکرگزار همان مقدار کم باشد ». [3]

قناعت پیشگان، بهترین های امت رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) و طمع کاران بدترین افراد هستند. پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) در این باره می فرماید: « خِیارُ اُمَّتی الْقانِعُ وَ شِرارُهُم الطّامِع » [4]؛ « بهترین مؤمنان، فرد قانع و بدترین آنها شخص طمع کار است ».

شایسته است که آدمی، نفس خود را به زیور قناعت بیاراید و هیچ گاه در دام حرص و طمع نیفتد که در این صورت، به آسانی نجات نمی یابد. امیر مؤمنان علی ( علیه السلام ) در هشداری می فرماید:

ای فرزند آدم! اگر از دنیا به اندازه کفایت بخواهی، اندکی از آن، تو را بس است و اگر به هیچ اندازه از دنیا کفایت نکنی، در این صورت همه دنیا تو را کافی نخواهد بود. [5]


ب) آسایش، میوه شیرین قناعت

قناعت، ویژگی پسندیده ای است که راحتی و آسایش دنیا و آخرت در گرو آن است. ملا احمد نراقی در این باره می نویسد:

راحت دنیا و آخرت به قناعت است و صفت قناعت، مرکبی است که آدمی را به مقصد می رساند و وسیله ای است که سعادت ابدی را به سوی آدمی می کشاند؛ زیرا هر که به قدر ضرورت قناعت کرد و دل را مشغولِ بیش از آن نکرد، همیشه آسوده خاطر است و حواس او جمع و تحصیل آخرت بر او آسان می شود و هر که از این صفت، محروم و آلوده حرص و طمع و درازی آرزو گشت، به دنیا فرو می رود و خاطر او پریشان و کار او پراکنده می شود و با وجود این، چگونه می تواند به تحصیل آخرت بپردازد و به درجه نیکان و ابرار برسد. [6]

امام محمد باقر ( علیه السلام ) در نکوهش حرص و طمع می فرماید:

حریص به دنیا، چون کرم ابریشم است؛ هر چه بیشتر به دور خود تار می پیچد، راه خلاص او مشکل تر می شود تا از غصه بمیرد. [7]

کاسه چشم حریصان پر نشد

تا صدف قانع نشد و پر دُر نشد

مولوی


ج) بی نیازی در قناعت

از نگاه آیین مقدس اسلام، برترین بی نیازی، بی نیازی نفس و جان است. پیامبر اسلام ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) در این باره می فرماید:

لَیسَ الغِنی عَنْ کثْرَةِ الْعَرَضِ وَلکنَّ الغِنی غِنَی النَّفْسِ. [8]

بی نیازی، به فراوانی کالاها[ی مادی] نیست، بلکه به بی نیازی نفس است.

خدای متعال به حضرت داوود ( علیه السلام ) وحی نمود: وَضَعْتُ الْغِنی فِی الْقِناعَةِ وَهُمْ یطْلُبُونَه فی کثْرَةِ الْمالِ فَلا یجِدُونَه. [9]

توانگری را در قناعت نهاده ام، ولی مردم آن را در فراوانی مال می جویند، از این رو، نمی یابندش.

بنا بر آموزه های دینی، سرچشمه واقعی بی نیازی و نیازمندی، نفس آدمی است. رسول رحمت ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فرمود: « الْغنِی فِی الْقَلْب وَالْفَقْرُ فِی الْقَلْب » [10]؛ « بی نیازی در قلب است و نیازمندی در قلب ».

از این رو، انسان قناعت پیشه بی نیاز است، اگرچه دارایی او اندک باشد و انسان آزمند فقیر است، هر چند صاحب ثروتی فراوان باشد. در سخنی ارزشمند از امیرمؤمنان علی ( علیه السلام ) می خوانیم:

مَنْ کانَ بِیسِیرِ الدُّنْیا لا یقْنَعُ لَمْ یغْنِهِ مِنْ کثِیرِها ما یجْمَعُ. [11]

هر کس به اندک دنیا قناعت نکند، هر آنچه از دنیا جمع می کند، او را بی نیاز نخواهد کرد.


پی نوشت:
[1] جامع السعادة، ج 2، ص 101-
[2] اصول کافی، ج 2، ص 147-
[3] بحارالانوار، ج 66، ص 368-
[4] همان.
[5] اصول کافی، ج 2، ص 146-
[6] معراج السعاده، ص 365-
[7] اصول کافی، ج 2، ص 319-
[8] تحف العقول، ص 46-
[9] بحارالانوار، ج 78، ص 453-
[10] همان، ج 12، ص 80.
[11] میزان الحکمه، ج 1، ص 5058-


منبع: حوزه نت