داشتم فکر ‌‌می‌کردم اگر من ناشنوا بودم باید توی یک دنیای بی صدا زندگی ‌‌می‌کردم؛ مثلا نمی‌توانستم صدای رودخانه را بشنوم یا پرنده‌‌‌هایی که بین درختان آواز ‌‌می‌خوانند؛ اگر توی آسمان رعد و برق ‌‌می‌زد فقط ‌‌می‌توانستم نگاهش کنم، هیچ صدایی به گوشم نمی‌رسید؛ از کلمه‌‌‌ها فقط تکان خوردن لب‌‌‌ها را ‌‌می‌دیدم و هیچ وقت نمی‌توانستم بفهمم اسمم را با چه لحنی صدا ‌‌می‌زنند. کاش ‌‌می‌شد در روز جهانی ناشنوایان همه‌ی آدم‌‌‌ها به احترام آن‌‌‌ها حرف نمی‌زدند و فقط گوش ‌‌می‌دادند.

 نویسنده: عاطفه جوینی
تصویرساز: محمدصادق کرایی

منبع: مجله باران