بسیاری از تحلیلگران تأکید کرده اند؛ جریان اطلاعات شامل گسترش حجم تجارت در کالا و خدمات فرهنگی به طور مسلط، از شمال
کشورهای شمال به جنوب کشورهای جنوب است. در حوزه تجارت خدمات صوتی - تصویری شامل تلویزیون، فیلم و موسیقی، ایالات متحده در سالهای اخیر، سهم برجسته خود را در بازار صادرات تقویت کرده و تسلط خود را بر نزدیکترین رقیبان - آلمان، بریتانیا، فرانسه و کانادا - گسترش داده است. هر چند بازار کالا و خدمات فرهنگی قطعه قطعه، پیچیده و شامل بخش‌های متعددی شده است، اما تعداد بسیار اندکی از جوامع پساصنعتی خصوصا ایالات متحده، آلمان، فرانسه، بریتانیا و کانادا همچنان به تسلط خود بر تولید و صادرات کالا و خدمات فرهنگی ادامه می دهند.
 
بعلاوه، علی رغم ظهور قطب‌ها و جریان‌های مخالف منطقه ای در میان بخش‌های رسانه‌ای مختلف، در برخی از اقتصادهای نوظهور، عدم توازن در تجارت کالا و خدمات صوتی - تصویری بین کشورهای شمال و جنوب طی دهه‌های اخیر، بیشتر شده است. شواهد نظام مند در مورد تجارت روزنامه، مجلات و کتاب های چاپی حاکی از آن است که کشورهای عمده اندکی در شمال آمریکا و اروپای غربی، همچنان به تسلط خود بر بازار صادرات ادامه می دهند؛ بین سالهای ۲۰۰۷–۲۰۰۴، نیمی از ارزش کل تجارت جهانی در حوزه انتشارات، تنها از صادرات ۴ کشور ایالات متحده، بریتانیا، آلمان و فرانسه حاصل گردید. تبادل اطلاعات از طریق اینترنت، وسیع و پیچیده شده است و شناخت آن دشوار است، اما، داده‌های موجود، ناشی از تحلیل جریان داخلی پیوندهای وب ، نشانگر عدم توازنی اساسی بین کشورهای شمال و جنوب است. شواهدی که در اینجا مورد بررسی قرار گرفت، نشان داد که جهت و جریان تجارت جهانی در حوزه کالا و خدمات فرهنگی در دهه های اخیر، گسترش یافته و سبب تقویت تسلط ایالات متحده و دیگر کشورهای تولید کننده عمده در این بازار شده است. متفکران نظریه همگرایی فرهنگی، این امر را دلیلی برای هراس از استیلا و غلبه فرهنگ بر جهان تلقی می کنند. طی این فرایند تصورات و افکار سرمایه داری آمریکایی بر سایر فرهنگ ها تحمیل می گردد و تنوع فرهنگی کاهش می یابد. آشکار است که بسیاری از اقتصادهای نوظهور و دارای درآمد متوسط، واردکننده گان خالص فرهنگ آمریکایی یا غربی هستند. تابلوهای تبلیغات، صفحات تلویزیون، سالن های سینما، تیتر روزنامه‌ها، از جاکارتا گرفته تا بمبئی، مانیل، ژوهانسبورگ، مسکو، شانگهای، دوحه و سانتیاگو، منعکس کننده تصاویر و افکار وارداتی و همچنین حامل پیام هایی در مورد فردگرایی، برابری زنان و تمایلات جنسی (سکسوالیته) لیبرالی هستند که در تضاد با ارزش‌های محافظه کارانه جوامع سنتی است.
 
اقتصادهای نوظهوری (مانند کره جنوبی، برزیل و آرژانتین) که بسیاری از محصولات و خدمات صوتی - تصویری را وارد می کنند، به طور بالقوه، تأثیرپذیرترین کشورها در برابر این تحولات هستند. همزمان، گسترش این تحولات محدود است زیرا بین ملتهای فقیر و غنی همچنان شکاف عمیقی استمرار دارد. اقتصادهای صنعتی پیشرفته کوچک، مانند بلژیک، سوئیس و سوئد، دارای پیوندهای ارتباطی متراکم با دیگر جوامع هستند. برخی اقتصادهای نوظهور و دارای در آمد متوسط، نظیر ترکیه، شیلی، لهستان و چین، به طور فزاینده در حال ادغام در جهان هستند.
 
جریان کالای فرهنگی در چهار سطح عمل می کند: محلی، ملی، منطقه ای و جهانی. جریانهای اطلاعاتی و ارتباطی سنتی در اجتماع محلی» و از طریق تعاملات رو در رو در محل کار، گردهمایی های روستایی و ائتلاف های سیاسی عمل می کنند و از طریق تلفن های سلولی و پیام رسانی متنی، روزنامه‌های وب سایت ها و رادیوی محلی تکمیل می شوند. دسترسی به روزنامه‌های ملی، ایستگاه های رادیویی و شبکه‌های تلویزیونی، جریان‌های اطلاعاتی در درون مرزهای دولت ملی را تسهیل کرده و قطب های متروپل های عمده را به ولایت ها و مناطق روستایی دورافتاده متصل می کنند. اغلب شبکه‌های رادیو - تلویزیونی ملی را یکی از مؤلفه های اصلی «ملت سازی» می دانند. این امر به ویژه در مورد کشورهای متکثر چندفرهنگی صادق است. سخن پراکنی های دولتی در بسیاری از جوامع در حال توسعه نقش خود را به عنوان «برنامه نویسانی» در نظر می گیرند که سبب ارتقاء توسعه اجتماعی - اقتصادی و ادغام فرهنگی می گردند. بازارهای قاره ای نیز، لایه دیگری از پیچیدگی را به این موضوع اضافه می کنند، که به ویژه برای قطب های منطقه ای در بسیاری از اقتصادهای نوظهور نظیر مکزیک، چین و کره جنوبی، بااهمیت هستند. این الگو سبب شده که برخی تحلیلگران اظهار کنند که جوامع در حال توسعه پتانسیل مقاومت در برابر تسلط کشورهای شمال و حق ایجاد یک جریان مخالف در حوزه محصولات فرهنگی را دارند. توسعه دسترسی به فن آوری های جدید اطلاعاتی و ارتباطی نیز این قضیه را پیچیده می کند. زیرا این فناوری ها سبب ایجاد اتصالات جدید بین «امر جهانی» و «امر محلی» می گردند. با این وجود، صادرات و واردات جهانی کالاهای فرهنگی، به مانند بسیاری دیگر از جریان‌های تجاری، عموما، منعکس کننده تفاوت قدرت و ثروت در جای جای سیاره زمین است. اطلاعات، همچنان به شکل نامتقارن از «هسته شمالی» به «حاشیه جنوبی» در جریان هستند و شواهد حکایت از آن دارد که تسلط ایالات متحده در این حوزه در سالهای اخیر گسترش یافته است.
 
با این وجود، مردم بسیاری از جوامع کم درآمد و افرادی که در رژیم های «محدود کننده زندگی می کنند، همچنان به طور نسبی از شبکه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جهانی، جدا مانده اند. تأثیر تجارت فرهنگی و جریان‌های اطلاعاتی جهانی بر روی کشورهای فقیر همچنان، محدود است؛ این امر تا حد زیادی بدین علت است که بازارهای داخلی این کشورها محدود است و به دلایلی خاصی مردم نسبتا اندکی به اشکال جدید ارتباطات جمعی دسترسی دارند. جهانی شدن، بیشترین توان را برای تسهیل همگرایی فرهنگی در جوامع جهان وطن دارد. جوامعی که مرزهای خود را به روی جریان‌های اطلاعاتی، باز کرده اند، هر چند، حتی در این زمینه نیز، دلایلی برای شکاکیت درباره اثرات مورد ادعای آمریکایی شدن با غربی شدن وجود دارد. به هر حال باید دید که آیا رسانه‌های جهانی، توان نابودی فرهنگ‌های ملی یا تغییر این فرهنگ ها را دارند. برای مداقه بیشتر این موضوع، فصل بعد به بررسی میزان دسترسی همگانی به فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی جمعی می پردازد. پس از آن می توان به تأثیر ارتباطات جهانی بر ارزش‌های فرهنگی در جوامع جهان وطن و محلی نظر افکند.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص115-112، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵