سیاستمداری متکی بر وعده های الهی

با طلوع غافلگیر کننده و بی‌نظیر خورشید درخشان انقلاب اسلامی از سرزمین فارس، سپهر قرن بیستم، این بار شاهد پدیده‌ای شگفت‌انگیز در تمامی ابعاد نظامی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... بود. تا آمدند جامعه‌شناسان و اندیشمندان و سیاست‌ورزان و... به خود بجنبند و این پدیده نوپدید را ارزیابی و تحلیل کنند، نهال انقلاب به سرعت بر همه اندیشه‌ها سایه گسترد و همه را مات و مبهوت خود کرد.

در دنیای سیاست و تدبیر امّا؛ «ولایت فقیه» در طول نزدیک به نیم قرن رهبری انقلاب اسلامی، عنصری شگفتانه‌تر بوده است. سیاستمداران و اهالی تدبیر و تدبر در دنیا، با آن همه تجربه و تل انبارهای برنامه و نقشه‌های رنگارنگ، پس از چهل و اندی از انقلاب، انگشت به دهانِ تدبیر و سیاستِ ولایت فقیه مانده‌اند. مگر چه تفاوتی میان مبانی، اصول و روشهای کنش‌گری سیاستمداران دنیا با کار ولایت فقیه است؟ در این نوشته، به دنبال جواب این سؤال هستیم.


تقابل مبانی تمدن غربی و تمدن اسلامی

گرچه معانی متفاوتی از مفهوم سیاست ارائه شده است، اما سیاست به معنای کشورداری و پیش‌برد اهداف و ارزشهای آرمانی جوامع، نزدیک‌ترین مفهوم به مورد بحث ماست. در دنیای کنونی، تمدن غربی برآمده از ایسم‌هایی همچون اومانیسم، لیبرالیسم و سکولاریسم، گسترده‌ترین تفکر حاکم بر اداره جوامع غربی است. به عبارت دیگر مبانی تمدن غربی شامل انسان‌گرایی، آزادی و دنیاگرایی است.

از این منظر، تمدن اسلامی که با طلوع انقلاب اسلامی ایران و تحقق موج بیداری اسلامی دوره بروز نهایی خود را طی می‌کند، کاملا متفاوت از تمدن غربی است. دین اسلام به عنوان کامل‌ترین و آخرین از ادیان الهی، دقیقاً نقطه مقابل ارزش‌های غربی را هدف قرار داده است. سه مؤلفه دین، اخلاق و معنویت به عنوان مبانی تمدن اسلامی، هر کدام به ترتیب نقطه مقابل انسان‌گرایی، آزادی و دنیاگرایی قرار دارند.


تقابل اصول سیاست غربی و اسلامی

با ارزیابی کلی سیاست استکباری دنیای غرب می‌توان اصول سیاست غربی را دریافت. در اینجا لازم است به طور خلاصه به یکی از اصول سیاستمداری از نگاه غرب نظر کنیم.


اصل مسابقه فریب

در این اصل، هر دولتی فریبکارتر باشد پیروز است و باید پیروز باشد. برای پیشبرد این اصل از هر روش و ابزاری می‌توان استفاده کرد و تنها نکته مهم آن است که نقشه و ابزار استفاده شده تأثیرگذارتر باشد.

این در حالی است که دین اسلام، هر کنش‌گری سیاسی را تنها در چهارچوب دین و اخلاق و ارزشهای معنوی جایز می‌داند. در منظر اسلام، سیاست، جز ابزاری برای عدالت حقیقی نیست. امام علی علیه السلام ملاک سیاست را عدالت دانسته و می‌فرماید: «مِلاکُ السِّیاسَةِ العَدلُ؛[1] اساس سیاست، عدالت است.» 


روش وعده و لبخند

روش مرسوم فریب دولت‌های غربی، مبتنی بر نزدیک شدن به وسیله لبخند، جلب اعتماد و نفوذ به وسیله وعده‌های بی‌پایه و نهایتاً ضربه هر چه مؤثرتر به حریف است.


مقابله قرآنی با لبخندهای دشمن
روش قرآنی مقابله با این ترفند شیطانی نزدیک نشدن به دشمن، عدم اعتماد و اطاعت از اوست. قرآن کریم نسبت به اعتماد به دشمنان اسلام از یهود و نصاری هشدار داده و می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین‏؛[2] اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید! یهود و نصارى را ولّى(و دوست و تکیه‌‏گاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیاى یکدیگرند؛ و کسانى که از شما با آنان دوستى کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمى‏‌کند.» و نیز می‌فرماید: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون‏؛[3] و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب مى‌‏شود آتش
شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت؛ و یارى نمى‌‏شوید!»

کفار و منافقین، بارها و بارها و با نقشه‌های خوش آب و رنگ، رؤیای فریب پیامبر خدا را در سر می‌پروراندند که البته هیچ گاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله اطاعتی از آنها نکرد.

دوگانه مصدق و آیت الله کاشانی

یکی از نمونه‌های عبرت‌آموز اعتماد به آمریکا و ضربه خوردن از آن، قضیه دکتر مصدق و کودتای  مرداد است. «دکتر مصدّق برای اینکه بتواند با انگلیسی‌ها مبارزه کند و در مقابل انگلیس‌ها بایستد به خیال خودش، رفت سراغ آمریکایی‌ها؛ با آنها ملاقات کرد، مذاکره کرد و درخواست کرد؛ [به آنها] اعتماد کرد. کودتای بیست و هشتم مرداد نه به وسیله‌ انگلیس [بلکه] به‌وسیله‌ آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدّق. یعنی حتّی به امثال مصدّق هم اینها راضی نیستند؛ اینها نوکر می‌خواهند، سرسپرده می‌خواهند، تو‌سری‌خور می‌خواهند؛ مثل چه‌کسی؟ مثل محمّدرضای پهلوی؛ این‌جور آدمی می‌خواهند.»[4]

در نقطه مقابل، آیت الله کاشانی قرار دارد که مصدق را از عواقب اعتماد به آمریکا برحذر داشت. ایشان در نامه خود به مصدق می‌نویسد: «آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسی‌ها کمک کرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می‌خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد. و اگر واقعاً با دیپلماسی نمی‌خواهید کنار بروید، این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود، که من شما را با وجود همه بدی های خصوصی‌تان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا به وسیله زاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم، که فردا جای هیچ‌گونه عذر موجهی نباشد.»[5] 


تلاش مذبوحانه کفار صدر اسلام

کفار و منافقین، بارها و بارها و با نقشه‌های خوش آب و رنگ، رؤیای فریب پیامبر خدا را در سر می‌پروراندند که البته هیچ گاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله اطاعتی از آنها نکرد. اما خداوند متعال برای نشان دادن اهمیّت پیروی نکردن از دام‌های آنها خطاب به پیامبر اعظم می‌فرماید: «وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ وَکیلا؛[6] و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهاى آنها اعتنا منما، و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خدا حامى و مدافع (تو) است!»

«از خطرات مهمى که بر سر راه رهبران راستین قرار دارد به سازش و تسلیم کشیدن در اثناء مسیر است که گاه از طریق تهدید، و گاه از طریق دادن امتیازات، زمینه‌‏هاى‏ آن فراهم مى‏‌شود، تا آنجا که گاهى انسان به اشتباه مى‏‌افتد و گمان مى‌‏کند راه وصول به هدف، تن دادن به چنین سازش و تسلیمى است، همان سازش و تسلیمى که نتیجه‌‏اش عقیم ماندن همه تلاشها و کوشش‌ها و خنثى شدن همه مجاهدات است.

تاریخ اسلام نشان مى‌‏دهد که بارها کافران و یا گروه‏‌هایى از منافقان کوشیدند پیامبر اسلام را به چنین موضعى بکشانند، گاه پیشنهاد کردند که نام بتها را به بدى نبرد و از آنها انتقاد نکند، و گاه گفتند اجازه ده یک سال معبود تو را بپرستیم و یک سال هم تو معبودان ما را پرستش کن و گاه مى‌‏گفتند به ما مهلت ده تا یک سال دیگر به برنامه‌‏هاى خود ادامه دهیم و بعد ایمان بیاوریم، گاه پیشنهاد کردند تهیدستان و مؤمنان فقیر را از گرد خود دور کن تا ما ثروتمندان متنفذ با تو همصدا شویم، و گاه اعلام آمادگى براى دادن امتیازات مالى و پست و مقام حساس و زنان زیبا و مانند آن کردند! مسلم است همه این‌ها دام‌هاى خطرناکى بود بر سر راه پیشرفت سریع اسلام و ریشه کن شدن کفر و نفاق، و اگر پیامبر صلّی الله علیه و آله در برابر یکى از این پیشنهادها انعطاف و نرمشى به خرج مى‌‏داد پایه‌‏هاى انقلاب اسلامى فرو مى‏‌ریخت و تلاش‌ها هرگز به نتیجه نمى‌‏رسید.»[7]


رهبر انقلاب و تأکید بر وعده‌های قرآنی

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در جدیدترین بیانات خود بار دیگر از راز پیروزی‌های پی در پی ایران اسلامی در مقابل جبهه متحد دشمنان پرده برداشته و فرمودند: «ما معتقدیم که خدا با ما است و پیروزی نیز متعلق به ملت ایران است. همچنین معتقدیم فردای این کشور به مراتب بهتر از امروز خواهد بود، همان‌گونه که امروز کشور بهتر از دیروز است.»[8] این پیش‌بینی‌ها را تنها می‌توان بر مبنای سنت‌ها و وعده‌های الهی منطبق کرد. اعتقاد به اینکه اگر جهاد و تقوای الهی و استقامت را توأم با یکدیگر سرلوحه کار قرار دهیم طبق وعده‌های الهی سرنوشتی جز پیروزی نخواهیم داشت.

قرآن کریم در مورد قدرت خداوند در نقشه بر آب کردن مکر دشمنان، با اشاره به داستان اصحاب فیل می‌فرماید: «أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فی‏ تَضْلیل‏؛[9] آیا نیرنگشان را بر باد نداد؟» و نیز در وعده یاری به مؤمنین چنین وعده داده است که: « وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیز؛[10] و قطعاً خدا به کسى که[دین‏] او را یارى مى‌‏کند، یارى مى‌‏دهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکست‏‌ناپذیر است.»

شهادت حاج قاسم سلیمانی، هزینه تحقق وعده‌های الهی برای پیروزی نهایی مسلمین است؛ ان شاء الله.

پی‌نوشت:
[1]. عیون الحکم و المواعظ(لیثی)، ص: 486.
[2]. سوره مائده؛ آیه 51.
[3]. سوره هود؛ آیه 113.
[4]. بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان؛ ۱۳۹۶/۰۸/۱۱.
[5]. پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[6]. سوره احزاب؛ آیه 48.
[7]. تفسیر نمونه، ج‏17، ص: 366.
[8]. دیدار هزاران نفر از پرستاران سراسر کشور؛ 1398/10/11.
[9]. سوره فیل؛ آیه 2.
[10]. سوره حج؛ آیه 40.