تو را خوب می‌شناسم از آن زمان که خردسال بودم و موقع باریدنت دلم می‌خواست سرم را از زیر چادر مادرم بیرون بیاورم و افتادنت را بر سر و صورتم تجربه کنم.

تو را خوب می‌شناسم از آن زمان که به مدرسه رفتم و در کتاب فارسی کلاس اول خواندم و نوشتم: «آن مرد در باران آمد».

تو را خوب می‌شناسم از آن زمان که با گروه سرود سر دادیم: «باز باران با ترانه با گهرهای فراوان می‌خورد بر بام خانه...»

آری! تو را می‌شناسم و هر روز که می‌گذرد علاقه ام به تو دو چندان می‌شود. همین دیروز بود که پای صحبت عالمی دینی نشستم که از تو می‌گفت و از حضورت در کتاب خدا.

 
  • - و اوکسى است که باران را - پس از آن که [مردم‏ از باریدنش] ناامید شدند - فرود مى ‏آورد و رحمت خویش را مى ‏گسترد و هم اوست سرپرست ستوده.
  • - او کسی است که بادها را بشارت گرانی پیش از رحمتش فرستاد و از آسمان آبی پاک کننده نازل کرد.
  • - ما آب فراوانی از آسمان فروریختیم، سپس زمین را [برای روییدن گیاهان] از هم شکافتیم.
  • - و آن کس که آبى به اندازه از آسمان فرود آورد، پس به وسیله ی آن سرزمینى مرده را زنده گردانیدیم.
  • - و از آسمان آبی پربرکت نازل کردیم و به وسیله ی آن باغ ها و دانه هایی را که درو می‌کنند رویاندیم.

آری! تو بارانی و ما چشم به راه باریدنت هستیم و اگر گذرت قدری دیر به شهر و آبادی مان بیفتد، هر طور شده سلام مان را به تو خواهیم رساند، همان طور که گَون به نسیم گفت:

...تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را.

پی نوشت:
1. سوره ی شوری، آیه 28.
2. سوره ی فرقان، آیه 48.
3. سوره ی عبس، آیه  25 و26.
4. سوره ی زخرف، آیه 11.
5. سوره ی ق، آیه 9.
6. گیاهی خودرو.
7. سروده استاد شفیعی کدکنی.

منبع: مجله باران