یکی از موضوعات مهم سال‌های اخیر، این است که مدارس تا چه اندازه به تنوع مبانی فرهنگی در جامعه آمریکا توجه می کنند. پلورالیزم فرهنگی واژه ای است که به طور کلی برای معرفی و بیان حالت گوناگونی فرهنگی به کار می رود، و تعلیم و تربیت چند فرهنگی واژهای است که بیشتر اوقات به برنامه های آموزشی خاصی اطلاق می شود که برای مطالعه آن فرهنگ‌ها طراحی شده است. موضوع تعلیم و تربیت چند فرهنگی به اندازه ای اهمیت دارد که سازمانهای معتبری نظیر انجمن ملی تأیید برنامه های تربیت معلم مطالعه آن را برای معلمان آینده توصیه کرده است. این سازمانها، تعلیم و تربیت چند فرهنگی را بخش لازم هر برنامه خلاف تربیت معلم می دانند. تفکر آنها مبتنی بر این واقعیات تاریخی و کنونی است که جامعه آمریکا معجونی از فرهنگهای متفاوت است و این گوناگونی باید به صورتی مناسب شناسایی شود نه این که نادیده گرفته شود.
 
اساسا نظامهای حاکم در مدارس عمومی نقش یک «ظرف ذوب» فرهنگی را دارد که مدارس را ابزاری می پندارند که با از بین بردن اختلافات فرهنگی، کودکان مهاجر را آمریکایی کنند به گونه‌ای که تازه واردها در روند کلی و خط فکری جامعه آمریکا ذوب شوند. به هر حال، اخیرا میزان آگاهیها افزایش یافته به گونه‌ای که بسیاری از اختلافات فرهنگی آشکار گشته، این اختلافات بافت اجتماعی آمریکا را تقویت کرده، و ضروری است که چنین تفاوتهایی حفظ شود. بنابراین، برنامه های مدارس در حال حاضر شامل مواد درسی برگزیده همراه با داستانهایی درباره محیطهای گوناگون فرهنگی است، و متون درس تاریخ آمریکا تجدید نظر و اصلاح شده تا مطالبی از قبیل تاریخ سیاهان، تاریخ زنان، و تاریخ سرخپوستان آمریکا در آن گنجانده شود. مهاجرت به ایالات متحده پیوسته یک واقعیت در زندگی آمریکاییان بوده، و امروزه نه تنها به گروه‌های مهاجر قدیمی تر اروپایی و آسیایی توجه می شود، بلکه گروه‌های جدیدتر مانند مهاجرینی از فرهنگهای اسپانیایی یا آسیای جنوب شرقی نیز مورد توجه قرار می گیرند.
 
بازسازی گرایان از این پیشرفتها دفاع و استقبال می کنند. آوازه تنوع خاستگاه‌های آمریکاییان به زمانهای بسیار قدیم باز می گردد، و آنها به این رشد و ترقی به عنوان شیوهای اساسی برای افزایش صلح و تفاهم در میان مردم می نگرند. در حقیقت، آنها عقیده دارند که تعلیم و تربیت چند فرهنگی - اگر با توجه و درک صحیح با آن برخورد شود . بایستی به تحول در شیوه‌های نگرش خود آمریکاییان چه فردی و چه گروهی کمک کند. نتیجه تعلیم و تربیت چند فرهنگی ایجاد دیدگاههای همخوان با واقعیات زندگی گذشته و حال آمریکایی هاست.
 
یکی از مسائل اجتماعی که بازسازی گرایان میل دارند در مدارس عنوان شود، مسأله جنگ هسته‌ای است. تعدادی از سازمان‌های تربیتی مانند انجمن ملی تعلیم و تربیت مطالبی را جمع آوری کرده اند که خطرات و تبعات ناشی از جنگ هسته‌ای را برای معلمان توضیح می دهد تا آنها این مطالب را در کلاس درس مطرح کنند. اما گروهی دیگر شدید از طرح این مطالب جلوگیری می کنند، زیرا معتقدند که این مطالب موجب وحشت کودکان شده، ممکن است نگرش مأیوس کننده ای که مروج تجاوز دشمنان ملی است، در آنها ایجاد کند. بازسازی گرایان معتقدند که با سر در لاک خود فرو بردن، چیزی عاید نمی شود و اطلاع از پیشامدها و خطرات جنگ هسته‌ای می تواند بهترین نقطه امید برای روشن کردن تعارضهای آینده باشد. بسیاری از بازسازی گرایان در رأس مخالفان جنگ هسته‌ای قرار دارند، زیرا با این ذهنیت که تمام ملتها و مردم به یکدیگر پیوند خورده اند، معتقدند که کره زمین مانند یک کشتی فضایی است.
 
بازسازی گرایان تصدیق می کنند که با فرهنگ بودن خیلی آسان است، ولی آمریکاییان از مشکلات سایر ملتها اطلاعی ندارند. آنها بر آموختن زبان و سایر اطلاعات درباره دیگر مردم تأکید دارند. آنها همچنین مطالعه ادبیات سایر ملتها و روزنامه ها و مجلات را که موضوعات و مسائل جهانی را مطرح می کنند، مورد تأکید قرار می دهند. در برخی مدارس، به سایر ملیتها توجه قابل ملاحظه ای صورت می گیرد و با طراحی فعالیتهای خاص، شاگردان را از فرهنگ و آداب و رسوم مختلف آگاه می کنند. گاهی دانش آموزان لباسهای سنتی سایر ملتها را به تن می کنند، غذاهای آنها را می خورند، و به فعالیتهایی مشغول می شوند که موجب درک بهتر روابط فرهنگی می شود. بازسازی گرایان از معلمان می خواهند تا دیدگاههای خود را بشر دوستانه و بین المللی کنند. آنها باید در جلب دانش آموزان به پروژه های عملی گوناگون متخصص باشند. وقتی دانش آموزی به بخشی از فعالیتهای اجتماعی مشغول باشد، آن برنامه از اغلب سخنرانیهای کلاس بیشتر می تواند در یادگیری او مؤثر باشد.
 
نه تنها دانش پژوهان باید با سایر فرهنگها آشنا شوند، بلکه باید آینده نگر نیز بوده طرحهای پیشنهادی را برای پیشرفت آینده مورد مطالعه قرار دهند. ضروری است آنها به برنامه ریزی فعالیت‌هایی بپردازند که اهداف آینده را معین می کند. آنگونه که آلوین تافلر اظهار می دارد، امروزه بیشتر مدارس از زمان عقب بوده و دید درستی نسبت به آینده ندارند. مردم باید یاد بگیرند تا چگونه با آینده مواجه شوند؛ در نتیجه، معلمان باید دانش آموزان را تشویق کنند تا با آگاهی نسبی از مسائلی همچون جمعیت، انرژی، حمل و نقل، و مانند آن به برنامه ریزی برای جوامع آینده بپردازند. آنها می توانند از سازمانهای محلی گوناگون که شیوه‌های زندگی آینده نگر را تجربه کرده اند، دیدن کنند.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص305-303، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387