حادثه‌های مرگبار و اثرات آن مردم یک روستا وقتی که یکی از معلم‌هایشان خودکشی کرد، بسیار شوکه شدند. او تمامی عمرش را در دهکده گذرانده و دبیرستان را نیز در آنجا به پایان رسانده بود. او در همسایگی خیلی از دانش آموزان زندگی کرده بود و دانش آموزان او با تأسف زیادی شاهد رسیدن آمبولانس و پلیس به آن روستا بودند. روز بعد از واقعه، دانش آموزان و معلم های مدرسه حیرت زده و با استرس زیاد به مدرسه آمدند. مردم روستا روز قبل مدرسه را با دسته های گل تزیین کرده بودند و همه این مرگ غم انگیز را به خاطر سپردند. در واقع این اولین مراسم یادبود برای کسی بود که در دان بلن اسکاتلند با چنین روش اسفناک مرده بود. تمامی روزنامه ها و رادیو و تلویزیون محلی واکنش خود را از این واقعه تلخ به طریقی نشان دادند. صبح آن روز مدیر مدرسه با روان شناس آموزشی ملاقات کرد و در مورد برنامه ریزی مراسم با او صحبت کرد.
 
روان شناس در خصوص دامنه واکنش های اعضا و دانش آموزان برای او توضیحات مفصلی داد و برنامه روزانه را برای او تشریح کرد. مکانی هم جهت عزاداری در نظر گرفته شد. مدیر، همکاران را جهت برنامه سوگواری راهنمایی کرد و حقایقی از مرگ همکارشان را برای آنها تشریح کرد. روان شناس نیز در مقابل نحوه برخورد با این واقعه را شرح داد و احساسات ناشی از بروز این واقعه را برای دانش آموزان توضیح داد. معلم ها به کلاسها رفتند و دانش آموزان را برای برپایی یک اجتماع ویژه راهنمایی کردند. نماینده مدیر فرم همکاری مسئولین را آماده کرد و باروان شناسان و کشیش همکاری های لازم را انجام داد. آنها زمانی را با هر کلاس سپری کردند و تمامی افراد حتی معلم کلاس موظف شد که واکنش های خود را در قبال مرگ در فرم تهیه شده، یادداشت کند. مراسم بسیار رسمی و باشکوه انجام شد.
 
دانش آموزان به احترام معلم از دست رفته دقایقی را در سکوت کامل سپری کردند. در این موقع یکی از دانش آموزان با صدای بلند گریه کرد. متعاقب آن صدای هق هق گریه و بینی گرفتن های دانش آموزان در سالن بیشتر و بیشتر شد. این سیل اشکها باعث بروز برخی مشکلات شد. دستمال کاغذی به اندازه کافی نبود و یکی از پرسنل مدرسه برای خرید آن به بیرون رفت و با خود تعدادی دستمال کاغذی آورد. بعضی از دانش آموزان برای گریه کردن بیرون رفته بودند و به صورت دو نفره و سه نفره در اطراف مدرسه قدم میزدند. مدیر از این دانش آموزان تقاضا کرد به سالن برگردند و به سایر دانش آموزان بپیوندند. تمایل به گریه در جمع این اجازه را به مسئولین و دانش آموزان داد که به احساسات یکدیگر کمک کنند و عزاداری و اندوه خود را به صورت گروهی سازماندهی کنند. احساس جمعی و حمایت متقابل کاملا مشخص بود و باعث شد که مدرسه دوباره به جنبش درآید و فعالیت عادی خود را از سر بگیرد.
 
کسب اطلاعات درباره حادثه: یکی از مهم ترین کمک‌ها در روند همدردی و ابراز اندوه برای مردمی که به نوعی با یک واقعه جانگداز روبه رو شده اند، گفت وگو درباره حادثه و عواقب آن است. کسب اطلاعات درباره حادثه، یکی از روش های بنیادی برای تسهیل این روندها است. کسب اطلاعات اغلب با نقشه ها و روش هایی آمیخته می شود که جهت مقابله با وقوع حوادث طراحی می شود که برای راهنمایی افرادی مثل کارکنان گروه نجات در نظر گرفته می شود. کسب اطلاعات درباره حوادث ناگوار، بایستی توسط افراد آموزش دیده انجام شود. در این بخش ما به طور اجمالی آنها را مطالعه می کنیم. در زمان وقوع حادثه، صحبت با دیگران درباره اتفاقی که رخ داده است و واکنش احساسی افراد می تواند آنها را در آینده از حوادث جانبی محفوظ نگه دارد.
 
یک روز که ساهید Sahid به مدرسه میرفت ناگهان با یک ماشین تصادف میکند. او به شدت مجروح می شود و راننده ماشین مقابل از بین می رود. خانواده ساهید او را تشویق می کنند که درباره حادثه تصادف صحبت کند و احساسات خود را بازگو کند. او تقریبا هر شب درباره این واقعه حرف می زد، به ویژه شبها قبل از خواب توضیحاتی را برای خانواده خود بیان می کرد. خانواده او این روش را روزها و شبها ادامه دادند و شنوندگان خوبی برای حرف های او بودند. این طریق صحبت و گفت وگو در مورد واقعه دو تا سه هفته بعد از تصادف ادامه داشت. بعد از این، ساهید کمتر درباره موضوع تصادف صحبت می کرد تا اینکه به حالت اولیه برگشت. کسب اطلاعات به طور معمول ۲۴ یا ۴۸ ساعت بعد از وقوع حادثه صورت می گیرد و دربرگیرنده افرادی است که در آن وضعیت دخیل هستند. اینکه دقیقا چه کسی باید در این امر دخیل باشد بستگی به موقعیت دارد. در اصل هر شخصی که مستقیما و یا تحت عنوان یاری رسان در موضوع مطرح است، در گروه گنجانیده می شود. تفکر رایج دال بر این است که این کار لزومة مؤثرترین و بهترین راه نیست. برای تأکید بر اینکه این افراد یک گروه درمانی نیستند، به جای تشکیل جلسه و حفظ حالت رسمی آن، همگی دور میز می نشینند و در ابتدا قوانین زمینه‌ای و راهنمایی به طور واضح ارائه می شود که ممکن است شامل این موارد باشد:
 
• یادآوری این امر که افراد مجبور به شرکت فعال در بحث نیستند، چرا که برخی ترجیح می دهند فقط شنونده باشند.
 
• زمان حال اصلی ترین عنصر است؛ اگرچه احساسات گذشته فرد نیز بایستی مدنظر قرار گیرد.
 
• ممکن است که شرکت کننده در گردهمایی احساس ناخوشایندی را در حین یا بعد از کسب اطلاعات به دست آورد که این تاحدودی طبیعی است. و هر فردی که دعوت می شود توضیحاتی در خصوص نحوه ارتباط خود با این واقعه را مطرح می کند و اینکه نقش او در این برنامه چیست. بعد از معرفی گروه، سؤالاتی که بستگی به تجارب و نوع تصادفات دارند مطرح می شوند: انتظار داشتید چه اتفاقی بیفتد؟ و شما انتظار داشتید که چه چیزی پیدا کنید..، جسد مرده، کودک شکنجه شده، کودک رنجور؟... و عملا چه اتفاقی رخ داد؟ این سؤالات به وسیله یک سری تحقیقات افکاری و احساسی استنباط می گردد .
 
منبع: مشاوره و حمایت از کودکان در برابر ناملایمات، سونیا شارپ و هلن کاوی، ترجمه: دکتر سوسن آقاجانبگلو، صص63-61،  نشر ورجاوند، تهران، چاپ دهم، 1391