بیکاری، بد مصیبتی است!
نارضایتی در شغل، انگیزهها را سرکوب میکند و بر فشارهای شغلی میافزاید.
نارضایتی در شغل، انگیزهها را سرکوب میکند و بر فشارهای شغلی میافزاید. کارگر یا کارمندی که از حرفه خود ناراضی است، احساس خستگی دایم دارد. او هنگام ورود به کار و خروج از محل کار، افسرده و نگران است و بیشترین مشغله فکری او، نه کارکردن، بلکه پایان کار کردن است. پایین بودن بازده کار، غیبت در کار، عدم پیشرفت در کار و رفتار تهاجمی از اختلالهای نارضایتی شغلی است.
بیگاری، پدیدهای است که شاید در ابتدای انتخاب شغل، یا در مشاغل دون پایه، مثلا در یقه تیرهها و یقه آبی ها وجود داشته باشد. در بیگاری، فرد ظاهر شاغل آثار اقتصادی حرفه خویش را مشاهده نمیکند. از این رو، هم در آمد زندگی را ندارد و هم احساس تعلق و احساس آرامش را به خود نمی بیند. راه حل بیگاری، خویشتن پنداری و تقویت مهارت و توانایی است.
بیکاری مجموعه زندگی و حیات ما را تحت الشعاع خود قرار میدهد. بدون کار و در آمد، از یک سو نیازهای مادی فرد و خانواده در خطر می افتد، و از سوی دیگر، اضطراب های مربوط به گذران زندگی معمولا افزایش می یابد. افرادی که بدون کار هستند، غالبا زندگی را ملالت آور و نوعی احساس بی تفاوتی به زمان می یابند. این احساس در بیکاری مداوم افزایش می یابد و زمینه های تعهد و تعلق به زندگی را از فرد بیکار می ستاند. به عبارت دیگر، افرادی که در درازمدت شغلی پیدا نمی کنند یا دربند یافتن شغل به دلیل تن پروری نیستند، بیش از دیگران دچار بی تفاوتی اقتصادی و افسردگی و کرختی می شوند، این همان است که به آن «زنگار روح» میگوییم. از بیکاری ماشین زندگی و روح و تن زنگ می زند.
فساد چهره بیانگر نسبی فساد حیات است و بیکاری، وقتی غم و افسردگی را بر پیشانی ما مینشاند و چین و گره به آن میدهد و نشاط ما را زائل میکند، جز فساد و تخریب کاری نمیکند.بیکار، در مواقع بیکاری، اگر چیزی نمی خورد، مغز خود را می خورد، و به اصطلاح، امانش بریده می شود و دست به هر کاری می زند. تقریبا یک سوم قتل هایی که در جامعه ایران انجام می گیرد، جنبه خانوادگی دارد. گر چه تعصبات فرهنگی و غیرتی شدن مهم ترین علت این نوع مرگها است، اما ادلهای که منتج از سوء مصرف مواد مخدر صنعتی است، عامل اصلی آن بیکاری و فقر مادی است. مفاسد ناشی از بیکاری و سوء رفتار شغلی، صرفا گریبان فاسد را نمی گیرد، بلکه سلامت و عمر خانواده فرد را نیز محدود می کند.
جوانب منفی بیکاری آثار سوئی بر سلامت و زیست مادی فرد می گذارد. هرچند آثار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیکاری نمود بیشتری دارد، تنبلی و بیکاری وقتی اختلالهای جسمی را بر فرد تحمیل می کند، محدوده حیات و سلامت وی را تنگ می نماید و سن امید به زندگی را می کاهد. بیکاری، کار نکردن و بی تحرکی، مزاج ها را فربه میکند؛ خصوصا اگر بنا به ادلهای وضعیت شکم رو به راه باشد. بی تحرکی باعث سستی در انجام فعالیتهای روزانه و تداوم تنبلی و افسردگی میشود. در آسایش دایم، عضلات فردکوفته می شود و دردهای مفاصلی شدت می گیرد. اختلال دستگاه گوارش، سوءهاضمه و یبوست، از آثار بیکاری و بی تحرکی است. سوء تغذیه، کم خوری، بدخوری و بی نظمی در غذا، اختلالهای تغذیه ای را تشدید می کند و اختلالهای خواب (ناشی از پرخوابی، یا ترس از بیکاری) مجالی برای آسایش و آرامش حقیقی نمی گذارد. خستگی ناشی از اختلال خواب، تنبلی و عدم تحرک، غدد مترشح داخلی را پرکار یا کم کار میکندو نظم آنها را به هم می ریزد. در شرایط امروزین، استعمال مواد مخدر جایگزین دردهای ناشی از بیکاری شده، که نه تنها درد را درمان نمیکند، بلکه بر مشکلات و مصائب بیکاری می افزاید. خمودگی و پریشانی، وجه مشترک بیکاری و بیماری است که تداوم این دو به معنای مرگ است. بی فوت وقت باید بیکاری را از بین برد.
هرچند کار ممکن است همه چیز باشد، این (همه چیز) خطرها و مفاسدی هم دارد که شاغل باید آنها را به جان بخرد. چوپانی که چند شبانه روز رمه را در صحرا نگاه می دارد، ممکن است باگرگها روبه رو شود. کارگری که در برابر کوره گداخته قرار میگیرد، شاید چشمانش در خطر قرار گیرد. کارگر چرم سازی، امکان دارد بر اثر استنشاق گاز آلوده یا ارتباط با گندیدهها و گندزداها، ریه و کلیههایش آسیب ببیند، و برخی کارگران دچار برق گرفتگی شوند. این مشاغل، و بسیاری شغلهای دیگر تحت تأثیر آثار سوء حرفهای قرار می گیرند و گاه سلامت و حیات فرد را به خطر می اندازند. از این رو باید مراقب این آثار سوء بود و تا حد ممکن از آنها جلوگیری نمود.
عوامل آزاردهنده شیمیایی، فیزیکی، بیولوژیک و حرفهای بهداشت محیط کار و سلامت ما را در خطر میاندازند، و ما به عنوان نیروی انسانی شاغل موظفیم ابتدا سلامت کار و فعالیت اقتصادی را در نظر بگیریم و سپس امنیت جسمی و سلامت خویش را تضمین نماییم. فی المثل در ورزشکاران حرفه ای، یا کارگرانی که با گرمای کوره تطابق نیافتهاند آثار خستگی ناشی از گرما، مثل انقباضات عضلانی، سردرد، تهوع، استفراغ، رنگ پریدگی و تعریق غیرعادی، باعث کاهش قوای دماغی، ضعف عمومی و افت شدید فشار خون می گردد. در این صورت، یعنی بر اثر توجه کافی نداشتن به چگونگی فعالیت، و شرایط محیط کار، ممکن است سلامت فرد و شرایط زیستی او به خطر افتد.
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص265-260، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}