در فلسفه تعلیم و تربیت، بسته به مبانی معرفت شناختی مورد نظر، باید در باب درستی و خطای گزاره های تربیتی یا حقیقت و بطلان آنها داوری کرد و درست را از نادرست و حقیقت را از باطل بازشناسی و متمایز کرد. در آموزه‌ها و تربیت‌های دینی و ارزیابی آنها برای نمونه، نباید به داده‌ها و اطلاعات حسی و تجربی یا حتی عقلی بسنده کرد، بلکه در این موارد به کمک وحی، نبوت، امامت، پشتیبانی ها، راهنمایی ها و راهبری های پیامبر و امام نیازمندیم. البته آثار محسوس و تجربه پذیر مترتب بر عملکردهای تربیت دینی را می توان به محک حس و تجربه گذاشت و درباره آنها در همان حد حسی و تجربی داوری کرد.

معرفت و ارزشها در تعریف ارزش و ارزش گذاری منفعت، خواست و مطلوبیت بیش از هر عنصر دیگر موضوعیت می یابد. ارزش و مطلوبیت می تواند ذاتی و حقیقی باشد، آن چنان که برای نمونه درباره طلا و نقره مطرح است؛ همان گونه که می تواند قراردادی و اعتباری باشد، آن چنان که برای نمونه درباره پول رایج یک کشور صادق است.
 
 ارزشها در ساحت‌های گوناگون و مختلف نمود پیدا می کنند و در هر ساحت جایگاه ویژه ای می یابند. در بسیاری موارد حیات و بالندگی و دوام انسان و نسل انسانی تا حد زیادی به وجود ارزش های عینی و حقیقی یا حتی اعتباری و قراردادی بستگی دارد. اساسا وجود این ارزشها در حوزه‌های تربیتی، اخلاقی، اعتقادی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی و علمی به زندگی انسانی معنا می بخشد و آن را از زندگی و حیات دیگر موجودات متمایز می سازد. ارزش گذاری در امور ناظر به هر یک از حوزه‌های یاد شده، از مطلوبیتی سرچشمه می گیرد که برای آن امور از منظر تربیتی، اخلاقی، اعتقادی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی و علمی و یا از هر منظر دیگر ملحوظ می گردد. در هر صورت، آنچه معیار اساسی بازشناسی ارزشها از ضدارزشها در زمینه های مزبور به شمار می آید، عنصر مطلوبیت است؛ مطلوبیتی که در هر زمینه با توجه به ویژگی ها و وضعیت های جاری در آن زمینه و متناسب با آن ویژگی ها و وضعیت ها تعین می یابد. از این روی، ارزش ها به عنوان های گوناگون طبقه بندی می شوند، با این تفاوت که ارزش های تربیتی - اخلاقی بر اساس خوب یا بد بودن و پسندیده یا ناپسند بودن اعمال و رفتار انسان طبقه بندی می شوند، در صورتی که درباره دیگر موارد الزامات و بازداری های خاص اعتقادی، قانونی و حقوقی و یا بایدها و نبایدهای سیاسی و اجتماعی ملاک ارزیابی و ارزش گذاری قرار می گیرد.
 
با توجه به تفسیری که درباره ارزش و ارزش گذاری عرضه شد، رابطه معرفت با ارزش ها به خوبی روشن می گردد. معرفت با این بیان، نه تنها از جهات سطحی و عمقی و کمی و کیفی به بازشناسی ارزش و تشخیص ارزش های اصیل از ارزش های غیر اصیل کمک می کند، بلکه فراتر از آن، زمینه های پایبندی و التزام به ارزش ها را، به ویژه در ساحتهای تربیتی فراهم می سازد. هنگامی که به اهمیت یک ارزش پی بردیم و از نقش آن در زمینه حفظ و دوام زندگی از جنبه های فردی و اجتماعی آگاهی یافتیم، کمترین انگیزه قادر است ما را به پایبندی به آن ارزش ترغیب و تشویق کند. در حقیقت، معرفت موجب می شود به مطلوبیت یک ارزش و مطلوبیت پایبندی فکری و عملی به آن به آسانی پی ببریم.
 
افزون بر جهت‌گیری بحث رابطه معرفت و ارزش به سبک یاد شده، بحثی نیز در همین زمینه درباره ارزش معرفت های بشری مطرح می گردد که بر اساس آن، ارزش معرفتهای حسی، تجربی، عقلانی، شهودی و وحیانی، بحث و بررسی و تجزیه و تحلیل می شود. ارزش این معرفتها لزوما به مفهوم مطلوبیت حقیقی یا اعتباری آنها نیست، بلکه بار مفهومی خاصی در باب اعتبار و روایی معرفتهای مزبور دارد. اعتبار، در اینجا به سندیت معرفت، و روایی، به وسعت و میزان کارآیی علمی و عملی معرفت اشاره دارد.

در بررسی فلسفه‌های تعلیم و تربیت، ارزش ها در یک نگاه، یعنی همان اصول، بایدها و نبایدها، و شایسته ها و ناشایسته هایی که در مسیر تعالی» و «شدن» لازم است کانون توجه قرار گیرند. این اصول در واقع از مقوله ایدئولوژی و مستند به جهان بینی خاصی هستند که کانون توجه و حمایت یک مکتب تربیتی قرار گرفته است. توضیح اینکه، هر مکتب فلسفی از فلسفه‌های تعلیم و تربیت حکم مکتب خاصی را می یابد که دارای سیستمی از نگرش های جهان شناختی و ارزشهای ایدئولوژیک است معرفت شناسی هم با جهان بینی و هم با ایدئولوژی، یا به تعبیری، هم با اعتقادات و باورها و هم با ارزش های مطرح در فلسفه تعلیم و تربیت سر و کار می یابد. در این میان، اصل حاکم بر فلسفه‌های تعلیم و تربیت، اصل توازن و تطابق و هماهنگی مابین معرفت، جهان بینی و ایدئولوژی است که به گونه ای ضرورت تطابق و همبستگی مابین حکمت نظری و عملی را تداعی می کند.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص62-59، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388