مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی
راهها و منابع شناخت کدام است؟ آیا معرفت انسان به معرفت حسی یا تجربی محدود میشود یا اینکه انسان از معرفت عقلی نیز بهرهمند است؟ وحی و فطرت چگونه پشتوانه معرفتهای بشری قرار می گیرند؟
چگونگی پاسخ به مسائل یادشده از دیدگاه هر مکتب فکری و اعتقادی، پشتوانه مبنایی آن مکتب در بسیاری از عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، علمی، آموزشی، تربیتی و از جمله در فلسفه تعلیم و تربیت به شمار می رود. نگرشها، گرایشها، جهتها، رویکردها، و حتی در بسیاری موارد، روشهای مکاتب و فلسفههای تربیتی از نوع و کیفیت پاسخ به این قبیل مسائل رنگ و رو و معنا می یابد. محض نمونه، چنانچه هستی شناسی، خاستگاه و جهت الهی داشته باشد، فلسفه تعلیم و تربیت، هویت «از اویی»، «با اویسی» و «به سوی اویی» خواهد داشت، و برعکس، چنانچه هستی شناسی از خاستگاه ماتریالیستی یا سکولار سر زده باشد، فلسفه تعلیم و تربیت بر اساس آن، ماتریالیستی یا سکولار خواهد بود.
بحث از مبانی هستی شناختی در قلمرو اعتبارها و ارزشهای انسانی نیز جایگاه ویژه ای دارد. برای نمونه، پرسش از اینکه منشأ اعتبار بایدها و نبایدهایی که از جانب ما انسانها اعتبار می شوند چیست، یا پرسش از اینکه بایدها و نبایدهای دینی و الهی از چه منشأ و خاستگاهی اعتبار می یابند، پرسش از مبانی هستی شناسی در قلمرو ارزش هاست. در این میان، بحث در حقیقت و اعتبار از یک سوی، و ذهنیت انسان و واقعیت از سوی دیگر، و رابطه ضروری و واقعی بین عملکرد انسان و نتیجه آن از جانب سوم، همه از مباحثی به شمار می روند که در قالب مبانی هستی شناختی می گنجند. تأثیر این بخش معرفتی در نظریه های تربیتی و تربیت انسان بر کسی پوشیده نیست؛ به گونه ای که متناسب با پاسخی که از دیدگاههای مختلف ارائه می شود، فلسفهها و مکاتب تربیتی گوناگون شکل می گیرند.
مبانی معرفت شناختی: راهها و منابع شناخت کدام است؟ آیا معرفت انسان به معرفت حسی یا تجربی محدود می شود یا اینکه انسان از معرفت عقلی نیز بهره مند است؟ وحی و فطرت چگونه پشتوانه معرفتهای بشری قرار می گیرند؟ به تعبیری دیگر، چرا بشر افزون بر ابزارها و منابعی چون حس و تجربه و عقل و فطرت، نیازمند وحی و نبوت است؟ معرفتهای بشری آیا مطلق است یا نسبی، واقع گراست یا غیرواقع گرا، عینی و واقعی است یا شخصی و روانشناختی؟ ارزشها در نگاه معرفت شناختی چگونه اند؟ مطلق اند یا نسبی؟ واقع گرایند یا غیرواقع گرا؟
اینها همه نمونه هایی از مباحث و مسائلی است که در حوزه معرفت شناسی کانون بحث و بررسی قرار می گیرند؛ مباحثی که پاسخ به آنها لزوما به طرح مبانی معرفت شناختی باورها و ارزش ها می انجامد.
برای پاسخ به پرسشهای معرفت شناختی نیز همانند دو مورد مربوط به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی، باید سراغ جهان بینی مورد علاقه و نظر فلسفههای تربیتی رفت. در اینجا مسائل ناظر به معرفت شناسی در قلمرو یکی از مسائل بنیادین جهان بینی، یعنی «راه و راهنماشناسی» قرار می گیرد و از همین منظر بحث و بررسی می شود. مباحث ناظر به شناخت های عادی، شامل انواع علم حضوری و حصولی، و شناختهای غیر عادی، شامل الهام و وحی، از جمله موضوعات و مسائل کانون توجه در راه شناسی است. بررسی نیاز یا عدم نیاز بشر به وحی و نبوت، و همچنین شناسایی گیرنده و رساننده وحی از جمله موضوعات و مسائل ناظر به راهنماشناسی است. نوع و کیفیت پاسخ به این مسائل بستگی تام به نوع جهان بینی دارد.
جهان بینی الهی - توحیدی محض نمونه، اعتقاد به وحی و نبوت را که از بینش توحیدی در باب جهان و انسان سرچشمه می یابد جزو ارکان راه و راهنماشناسی می داند؛ به گونه ای که بدون چنین اعتقادی نه راه نمایان است و نه راهنما مشخص و شناخته شده. نظر به اینکه هدایت انسان به جانب خیر، کمال و سعادت از اصول مسلم جهان بینی توحیدی و از لوازم برجسته آن به شمار می رود، اصل نبوت نیز که لازمه هدایت انسان است از لوازم قطعی و از مسائل بنیادین این جهان بینی است.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص 73-70، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}