آیا یادگیری یک زبان خارجی از زوال عقل پیشگیری می‌ کند؟

شاید شنیده باشید که یادگیری زبان خارجی یکی از روش‌های پیشگیری یا به‌ تعویق‌ انداختن زوال عقل است. زوال عقل به‌ معنای از‌دست‌ دادن توانایی‌های شناختی است. یکی از متداول‌ ترین نمونه‌های زوال عقل هم بیماری آلزایمر است.

در حال حاضر علت این بیماری نا‌شناخته است؛ به همین دلیل، برای پیشگیری از این بیماری روش اثبات‌ شده‌ ای وجود ندارد.

بااین‌حال، پژوهشگران احتمال می‌دهند آموختن زبان‌های خارجی در به‌ تعویق‌ انداختن زوال عقل مؤثر باشد. برای بررسی دقیق‌تر این احتمال، نگاهی می‌اندازیم به متداول‌ ترین تصورات غلط درباره مغز و زوال عقل؛ همچنین، مزایای یادگیری زبان‌های خارجی را برای پیشگیری از این بیماری بررسی می‌کنیم.

زوال عقل بخشی اجتناب‌ ناپذیر از روند طبیعی سال‌خوردگی نیست! اغلب سال‌ خوردگان به آلزایمر و دیگر انواع زوال عقل دچار نمی‌شوند.

همچنین مهم است بدانید زوال عقل با فراموش‌ کاری معمول متفاوت است. در هر سنی که باشیم گاهی به‌ یاد‌ آوردن برخی کلمات یا نام‌ها برای ما دشوار است.

افرادی که زوال عقل دارند، با مشکلات بسیار جدی‌ تری رو‌ به‌ رو هستند. آنها اغلب گیج و نا‌مطمئن هستند و حتی در محیط‌های آشنا و نزدیک به محل زندگی گم می‌شوند. ماجرا را با این دید نگاه کنید، اگر محل پارک خودروی خود را فراموش کردید، جای نگرانی نیست اما اگر شیوهٔ رانندگی‌ کردن را فراموش کردید، ممکن است با مشکلی جدی رو‌ به‌ رو باشید.
 

پیشگیری از زوال عقل با مقایسه مغز با عضلات بدن

ایدهٔ پیشگیری از زوال عقل بر اساس مقایسه مغز با عضلات بدن شکل گرفته است. در گفت‌ و‌ گو‌های محاوره‌ ای گاهی از این جملات استفاده می‌ کنیم:

«انجام‌دادن تمرینات ذهنی مهم است» یا «برای حفظ قدرت عملکرد مغز باید ذهن‌تان را تمرین دهید». این قیاس‌های جالب البته تمثیلی هستند و مغز شبیه عضله نیست. مغز بر‌خلاف عضلات همیشه فعال است، حتی در زمان خواب و استراحت.

علاوه بر این، برخی از سلول‌های عضلانی تنها چند روز عمر می‌کنند اما سلول‌های مغز تا آخر عمر همراه ما هستند. پژوهش‌ها همچنین نشان می‌دهند تولید سلول‌های مغز در تمام طول زندگی ادامه دارد.

خب، اگر مغز عضله نیست، آیا می‌توان آن را تمرین داد؟ پژوهشگران مطمئن نیستند. امروزه برنامه‌های مختلف رایانه‌ ای و تلفن‌ همراه با ادعای «تمرین‌دادن مغز» عرضه می‌شوند و بر توانایی‌های شناختی خاصی متمرکز هستند.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند این تمرینات می‌توانند توانایی‌هایی را که بر آنها تمرکز دارند تقویت کنند اما تأثیری بر دیگر توانایی‌ها ندارند.

مثلا بازی تشخیص کلمات (جدولی از حروف متنوع که باید دور کلمات معنا‌دار موجود در آن خط کشید)، توانایی تشخیص کلمات را در شما تقویت می‌کند اما الزاما تأثیری بر توانایی‌های ادراکی دیگر ندارد.
 

تأثیر یادگیری زبان‌های خارجی بر توانایی‌های شناختی

مهم‌ترین شواهدی که تأثیر مثبت یادگیری زبان خارجی بر توانایی‌های شناختی را نشان می‌دهند، از پژوهش‌هایی به دست آمده که بر روی افراد دو‌ زبانه صورت گرفته است. دو‌ زبانه‌ بودن معمولا زمانی روی می‌دهد که کودکان هم‌‌ زمان ۲ زبان متفاوت را می‌آموزند.

آموختن ۲ زبان گاهی در خانه روی می‌دهد (مثلا پدر فارسی صحبت می‌کند و مادر کُردی) و گاهی هم در مدارس چند‌زبانه؛ البته دو‌ زبانه‌ شدن می‌تواند در بزرگ‌ سالی هم روی دهد.

دو یا چند‌ زبانه‌ بودن بسیار متداول‌تر از چیزیست که تصور می‌کنیم. در حقیقت، تعداد افراد دو یا چند‌ زبانه در جهان بیشتر از تعداد افراد تک‌ زبانه تخمین زده می‌شود! در برخی کشور‌ها (مانند آلمان و ژاپن) تنها یک زبان رسمی وجود دارد اما در بسیاری از دیگر کشور‌ها چندین زبان رسمی وجود دارد.

مثلا کشور سوئیس با هشت میلیون جمعیت را در نظر بگیرید؛ در این کشور به چهار زبان رسمیِ آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رومانیایی صحبت می‌کنند.

در اغلب نواحی آفریقا نیز زبان‌های عربی، سواحیلی، فرانسوی و انگلیسی کاربرد دارند. آفریقایی‌ها معمولا در منزل با زبان بومی خود و در خارج از منزل با یکی از این زبان‌های خارجی تکلم می‌کنند.

به این ترتیب، دو یا چند‌ زبانه‌ بودن در سراسر جهان بسیار متداول و فراگیر است.
 

پژوهش‌ها درباره نقش دو زبانه‌ بودن در میزان توانایی‌ های شناختی

پژوهش‌های بسیاری درباره توانایی‌ های شناختی در سراسر جهان صورت گرفته است. نتایج این پژوهش‌ها نشان می‌دهند توسعه توانایی‌های شناختی در افرادی که با بیش از یک زبان تکلم می‌کنند قابل‌ توجه است.

مثلا دو‌ زبانه‌ ها در مقایسه با تک‌ زبانه‌ ها عملکرد بهتری در آزمون‌های چند‌ وظیفگی (انجام هم‌ زمان چند کار) و کنترل توجه (تمرکز) دارند.

کنترل توجه را می‌توان با «آزمون استروپ» سنجید. در این آزمون از شرکت‌ کنندگان خواسته می‌شود به لیستی از نام رنگ‌ها که با رنگ‌های مختلف نوشته شده است نگاه کنند (مثلا کلمه قرمز را با رنگ سبز می‌نویسند).

شرکت‌ کنندگان باید بدون توجه به خود کلمه (مثلا کلمه قرمز)، رنگی که کلمه با آن نوشته شده است (مثلا سبز) را انتخاب کنند.

چون فرایند خواندن به‌ صورت خودکار انجام می‌شود، نادیده‌ گرفتن کلمه قرمز و گزارش‌ دادن رنگ سبزِ آن دشوار است. دو‌ زبانه‌ ها در این آزمون و دیگر آزمون‌های کنترل توجه عملکرد بهتری دارند.

دو‌ زبانه‌ ها در انجام هم‌ زمان چند کار نیز موفق‌تر‌ند. یکی از دلایل این برتری این است که دو‌ زبانه‌ ها همواره مشغول محدود‌ کردن یکی از زبان‌های خود هستند.

این ایجاد محدودیت سبب تقویت واکنش‌های شناختی در فعالیت‌های دیگر می‌شود. دو‌ زبانه‌ ها در مقایسه با تک‌ زبانه‌ ها در بسیاری از آزمون‌ های شناختی عملکرد بهتری دارند. نمونه‌هایی از این آزمون‌های شناختی عبارت‌اند از: انجام فعالیت‌هایی که به درک مفهوم (concept-formation) نیاز دارند مانند حفظ کردن معنای لغات، درک و اجرای دستور‌ العمل‌ های پیچیده، و تغییر و پیگیری دستور‌ العمل‌ های جدید.

توجه داشته باشید که دو‌ زبانه‌ ها در همه حوزه‌های شناختی برتری ندارند. دو‌ زبانه‌ ها معمولا دایره لغات کوچک‌ تری دارند و بازیابی یک لغت از حافظه برای آنها زمان بیشتری می‌برد؛ البته در نهایت، مزیت‌های شناختی و زبان‌ شناختی دو‌ زبانه‌ بودن بسیار بیشتر از تک‌ زبانه‌ بودن است.
 

تأثیر یادگیری زبان‌ های خارجی بر زوال عقل

گفتیم که مزایای دو‌ زبانه‌ بودن اکثرِ جنبه‌های توانایی‌های شناختی ما را در‌ بر می‌گیرد. به‌ همین دلیل، احتمال بروز آلزایمر در دو‌ زبانه‌ ها باید کمتر از تک‌ زبانه‌ ها باشد یا حداقل شروع آلزایمر باید در سنین بالا‌تری رخ دهد. برای اثبات این ادعا شواهد مستحکمی در اختیار داریم.

الن بیالیستوک، روان‌ شناس مقیم کانادا، به‌ همراه همکارانش پژوهشی در این باره انجام داده‌اند. آنها ۱۸۴ نفر از مراجعان به یک مرکز تقویت حافظه را زیر‌نظر گرفته‌اند. پژوهش آنها نشان می‌دهد اولین نشانه‌های بروز آلزایمر در تک‌ زبانه‌ ها از ۷۱٫۴‌سالگی و در دو‌ زبانه‌ ها از ۷۵٫۵‌سالگی دیده می‌شود.

پژوهش‌های مشابه دیگر هم نشان می‌دهند شروع آلزایمر در دو‌ زبانه‌ ها به‌‌ طور میانگین ۴ سال دیر‌تر از تک‌ زبانه‌ ها روی می‌دهد.

این فاصلهٔ ۴‌ ساله با هیچ تفاوت نظام‌ مند دیگری (به‌ جز تک یا دو‌ زبانه‌ بودن) قابل‌ توجیه نیست. مثلا تحصیل تک‌ زبانه‌ های مورد‌ پژوهش (به‌ طور میانگین)، ۱٫۵ سال طولانی‌تر از دو‌ زبانه‌ ها بوده است. به همین دلیل، ۴ سال تفاوت در شروع آلزایمر با تحصیلات بیشتر در دو‌ زبانه‌ ها ارتباطی ندارد.

پژوهش دیگری در هند نیز نتایج مشابهی را نشان می‌دهد. بر اساس این پژوهش، اولین علائم آلزایمر در دو‌ زبانه‌ ها، در مقایسه با تک‌ زبانه‌ ها، ۴٫۵ سال دیر‌تر بروز می‌کنند. در این پژوهش تأثیر عوامل دیگر نظیر جنسیت یا اشتغال خنثی شده است و نتایج آن قابل‌ اتکا‌تر هستند.

پژوهش‌ها همچنین نشان می‌دهند مزایای شناختیِ دو‌ زبانه‌ بودن شامل حال افرادی نیز می‌شود که در بزرگ‌ سالی زبان جدیدی می‌آموزند.

البته نکته‌ ای کلیدی هم در این باره وجود دارد: دو‌ زبانه‌ بودن فقط زمانی مزیت دارد که شما همیشه با هر دو زبان خود تکلم کنید.
 

جمع‌ بندی

پژوهش‌ هایی از این نوع قطعا امید‌ بخش هستند اما تا این زمان از توضیح دلیل یا چگونگی بروز این تفاوت‌ ها بین تک و دو‌ زبانه‌ ها نا‌توان بوده‌اند؛ به عبارت دیگر، این پژوهش‌ها تنها وجود تفاوت بین این دو گروه را نشان می‌دهند و دلیل وجود و ساز‌و‌کار این تفاوت را توضیح نمی‌دهند.

برای پی‌بردن به دلیل این تفاوت‌ها به پژوهش‌های بیشتری نیاز داریم.

پژوهش‌های دیگر نشان می‌دهند عضوی‌ از‌ جامعه‌ بودن و فراوانیِ تعامل اجتماعی نیز در به‌ تعویق‌ انداختن زوال عقل مؤثر هستند.

باز هم تأکید می‌کنیم که این نتایج، به اندازه‌ ای که برای آنها تبلیغ می‌شود، صریح و قابل‌ اتکا نیستند. سال‌ خوردگانی که زندگی و روابط اجتماعی فعال‌تری دارند، در مقایسه با هم‌ سن‌ های گوشه‌ گیر خود، سالم‌ ترند؛ به همین دلیل، مشخص نیست اجتماعی‌ بودن بروز آلزایمر را به تعویق می‌اندازد یا افرادی که آلزایمر ندارند احتمالا اجتماعی‌تر هستند.

حتی اگر یادگیری زبان خارجی اکسیری شفا‌بخش برای همه بیماری ها نباشد، دریچه‌ ای نوین به‌ روی شما می‌گشاید. یادگیری زبان خارجی همواره مزیت‌هایی باور‌نکردنی برای شما در پی دارد.


منبع: سایت چطور