رفتارگرایی و فلسفه تعلیم و تربیت
رفتارگرایی از جمله مکتبهایی است که در قلمرو روان شناسی و تعلیم و تربیت غرب جایگاه ویژه ای دارد. مهم ترین ویژگی رفتارگرایی را باید در نگرش آن به سرشت و رفتار انسان و آموزش و تربیت ماشینی او جست.
رفتارگرایی از جمله مکتب هایی است که در قلمرو روان شناسی و تعلیم و تربیت غرب جایگاه ویژهای دارد. مهم ترین ویژگی رفتارگرایی را باید در نگرش آن به سرشت و رفتار انسان و آموزش و تربیت ماشینی او جست. در واقع، رفتارگرایی خواسته است به مهندسی رفتار انسان بپردازد. از این روی، برای مهندسی رفتار انسان، سازگار با وضعیت درونی و بیرونی وی، ساز و برگ و ابزار و آلات فنی - مکانیستی خاصی را در نظر گرفته است. انسان از این نگاه موجودی است که تحت تأثیر وضعیت جاری زندگی و مقتضیات زمانی و مکانی، به صورت شرطی شده برنامه زندگانی خود و ارتباطات انسانی خویش را تنظیم و اجرا می کند. بدین ترتیب، هیچ اراده و تدبیری انسانی یا ماورای انسانی در کار اداره، تنظیم و تدبیر رفتار انسان مدخلیتی ندارد، بلکه شرایط تربیتی موجود به رفتار و خلق و خوی او شکل می دهد و روابط میان فردی وی را سامان می بخشد. با وجود این، رفتارگرایی هنوز هم، نه تنها از جنبه رفتارشناسی و تربیت رفتاری، که از جنبه های گوناگون هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی، دچار سردرگمی و نارسایی است. در درس حاضر، با گرایش خاص فلسفة تربیتی، به زوایایی از رویکردها، مبانی و اصول رفتارگرایی اشاره می شود که از دیدگاه این مکتب راهنمای راه و رفتار انسان، بازشناسی انسان و راهگشای تعلیم و تربیت اوست.
مبانی رفتارگرایی مبانی هستی شناختی رفتارگرایی در قلمرو هستی شناسی بر سنت ها و رویکردهایی چون ماده گرایی، عینیت گرایی و ماشین گرایی اصرار می ورزد. این رویکردها اساس رفتارگرایی در تمام عرصه ها و جنبه های نظری و کاربردی به شمار می روند. جهان هستی در این نگاه، مجموعه ای از پدیده ها و امور عینی است که تنها از نظر جوهر و حرکت مادی قابل بازیابی و بازشناسی است. از این روی، عنصر نگرش و گرایشی که جنبه فرامادی داشته باشد در جهان هستی یافت نمی شود.
رفتارگرایی در عینیت گرایی وامدار دیدگاههای فیلسوفان و نظریه پردازانی چون دکارت، لامتری و کابانی است. در آستانه سده بیستم، عینیت گرایی دوشادوش ماده گرایی و ماشین گرایی به طور فزاینده ای رشد کرد، تا آنجا که پیدایش جهان و تداوم حیات آن بر اساس همین رویکرد ماتریالیستی و مکانیستی تفسیر و تبیین شد. با این اوصاف، رفتارگرایی مکتبی رئالیستی است که واقعیت ها را تنها از دریچه جوهر و حرکت مادی می بیند و تفسیر می کند. بنابراین تمام جهان هستی که تعین یافته و مشهود است و برای آن حقیقتی ورای جهان مادی قابل تصور و اثبات نیست، تحت تأثیر قوانین و قواعد مکانیستی اداره، و با زبان و ادبیات ماشینی تجزیه و تحلیل می شود.
پوزیتویسم را باید فلسفه مبنایی عینیت گرایی دانست که بر اساس آن و به مفاد خط مشی و اصول برگرفته از آن، تجربه عینی تنها راه شناخت حقایق و واقعیتها خواهد بود. در این صورت آنچه در دایره شناخت قرار خواهد گرفت همین جهان مادی و فعل و انفعالات ناشی از حرکت مادی در پدیده های این جهان است. نتیجه آنکه، متافیزیک به طور جدی از دایره شناخت بیرون می رود، بدون اینکه کمترین جایگاه و کوچک ترین پایگاهی برای آن در نظر گرفته شود.
بدیهی است نادیده گرفتن متافیزیک ارکان شناخت را آسیب پذیر می کند و ساختار و محتوای علوم، حتى علوم تجربی و تجربیات علمی را متزلزل می سازد. بی تردید در همه انواع معرفت شناسی، اعم از فلسفی، دینی و تجربی، کاربرد برخی احکام و اصول متافیزیک ضرورت دارد؛ به گونه ای که بدون استفاده از آنها معرفتی حاصل نمی شود. اصل هایی چون «علیت»، «سنخیت علت و معلول»، «پیوستگی و عدم انفکاک معلول از علت تامه»، همچنین احکام مربوط به آنها از جمله اصول و احکام متافیزیک اند که در تحقق و اثبات معرفت، حتی معرفت تجربی حضور معنادار و ضروری دارند.
افزون بر این، محدودیت و انحصار، از لوازم قطعی و طبیعی این نگرش ماتریالیستی است. جهان با همه فراز و نشیبها و حرکتها و تحولاتش به همین سمت و سوی مادی گرایانه باز می گردد و تنها از همین یک جهت ظهور و بروز می یابد. این قبیل لوازم و نارسایی ها مکتب رفتارگرایی یا هر مکتب وابسته به اردوگاه ماتریالیسم را از درون دچار تنشها و چالشهای جدی می سازد. راه برون رفت از این چالش ها تجدیدنظر در مبانی اندیشه و تغییر جهت در نگرش و جهان بینی است که رفتارگرایی چنین شرطی را برنمی تابد؛ زیرا اساسا مبانی و اصول و رویکردهای آن چنین اجازهای نمیدهد. رفتارگرایی در دفتر جهان بینی و اندیشه جهان شناختی خود، نام و افکار کسی را ثبت کرده است که او را از برجسته ترین نظریه پردازان ماتریالیسم مکانیستی دانسته اند. توماس هابز از نخستین کسان اندک شماری است که برداشتها، نوشته ها و اظهاراتش درباره جهان هستی و زندگی مادی پشتوانه رفتارگرایی قرار گرفت.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص170-165، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}