هستی شناسی تعلیم و تربیت
هستی نظم و هماهنگی ویژه و برجسته ای دارد که به گونه ای خارق العاده از آغاز تاکنون، به هر صورتی که بوده و هست، تحت اشراف، نظارت، اراده، تدبیر، هدایت و تربیت الهی به سر برده است.
هستی نظم و هماهنگی ویژه و برجسته ای دارد که به گونه ای خارق العاده از آغاز تاکنون، به هر صورتی که بوده و هست، تحت اشراف، نظارت، اراده، تدبیر، هدایت و تربیت الهی به سر برده است. مدار مشخصی که جهان با این همه نظم و تدبیر، همواره بر گرد آن در حال چرخش است بدون اتکا به علم و قدرت لایزال الهی هرگز مفهوم و دوام نمی یابد؛ همچنان که بدون آن امکان پیدایش نمی یافت. چگونه ممکن است بدون وجود و نقش آفرینی پروردگاری هوشمند و حکیم، نظام هستی با شگفتی های وصف ناپذیرش، خود پدید آمده باشد؟ طی میلیونها سال، از آغاز عالم تاکنون، هیچ گزارشی از بروز کوچکترین خلل و فسادی در نظم و هماهنگی چرخه هستی ارائه نشده است، و این خود برترین نشانه وجود آفریدگاری است که افعالش همه بر اساس حکمت و بصیرت صادر می شود. احدى را، هرچند بخواهد یا حتی تظاهر کند، یارای انکار وجود و حضور معنادار آفریدگاری دانا و بینا و پروردگاری بی همتا و توانا برای نظام هستی نیست. در جهان بینی توحیدی، همه هستی، آسمانها و زمین و هر آنچه و هر آنکه در آسمانها و زمین به سر می برد، خواسته یا ناخواسته، با اشتیاق یا با کراهت، تسلیم و فرمانبردار پروردگار خویش اند و در پیشگاه باعظمت او سر تعظیم به سجده می سایند. به عبارتی، هر آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد بنده و فرمانبردار خداوند است.
به دلیل نقش بسیار مهم حضور هستی آفرین در سلسله مبانی تعلیم و تربیت در اسلام، نخست باید او را شناخت، و به آغاز و پایان و شیوه اداره و تدبیر هستی، همچنین جایگاه موجودات، به ویژه انسان، در نظام آفرینش پی برد، تا بتوان برای تعلیم و تربیت، بر اساس آن آغاز و فرجام، و این تدبیر و جایگاه، فلسفه یابی و برنامه ریزی کرد. بدیهی است بدون خداباوری و خداشناسی نمی توان رابطه ای معنادار و حقیقی میان سلسله مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام کشف و تعریف کرد؛ چه رسد به آنکه بتوان بدون این دو مقوله به رابطه تربیتی میان خداوند و مخلوقات پی برد.
اسلام درباره رابطه آفریدگان با آفریدگارشان، برای همه موجودات، از جمله انسان، هویت استوار و راسخ الهیای ترسیم می کند که بدون آن تربیت شایسته و بایسته اساسا شکل نمی گیرد. این فرموده منسوب به مولا امیر مؤمنان شاهد این مدعاست: «چیزی را ندیدم مگر اینکه خداوند را با آن مشاهده کردم». در واقع، این نگرش توحیدی، حقیقتی فراتر از خداشناسی است؛ امری همچنان خدابینی و خداباوری حقیقی که از ارکان نظام تربیتی اسلام نیز به شمار می آید. اکنون که در فرهنگ و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی باید خداوند را در مقام مبدأ و اساس آفرینش، و مدیر و مدبر و پروردگار هستی شناخت و به او ایمان آورد و با وی پیوندی عمیق و ارتباطی دقیق برقرار کرد، این پرسشها رخ می نمایند: شناخت خداوند تا چه پایه برای موجودات و به ویژه انسانها میسر است؟ درک حضور و محضر خدا تا چه حد در تأمین اهداف تربیتی ضرورت دارد؟ آیا خداوند برای هر چیزی و هر کسی به طور یکسان و یکنواخت حضور و معنا و تجلی می یابد.
بی تردید جلوه هایی از حقیقت وجودی خداوند برای هر کسی آشکار و قابل شناخت است؛ همان گونه که جلوه هایی از وجود باعظمت او تنها بر گروه خاصی رخ می نماید و جنبه هایی نیز برای احدی حتی برای بندگان مخلص او به هیچ وجه شناختنی نیست. آفرینش آسمانها و زمین، آفرینش انسان، فرو فرستادن باران از آسمان، رویش گیاهان از زمین، روان ساختن کشتی بر آب، به تسخیر انسان در آوردن روز و شب و ماه و خورشید تابان، قرار دادن همسر برای انسان از جنس خود انسان، ازدواج، تولید مثل، بیرون آوردن جنین از تاریکی های رحم، اعطای گوش و چشم و دل، ارزانی داشتن این همه نعمت و روزی و... همه از آثار، نشانه ها و جلوه های آشکار الهی است که نظر هر بیننده و توجه هر هوشمندی را به سوی خداوند جلب می کند و او را از وجود خداوند آگاه می سازد. اینجاست که اصل اولی در همه جا، روشن بودن وجود خداست. با این همه، این تنها نخستین مرتبه از خداشناسی را دربر می گیرد و هنوز تا شناخت کامل او فاصله بسیار بسیار است.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص221-213، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}