![هستی شناسی تعلیم و تربیت هستی شناسی تعلیم و تربیت](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/1967-compressed.jpg)
هستی نظم و هماهنگی ویژه و برجسته ای دارد که به گونه ای خارق العاده از آغاز تاکنون، به هر صورتی که بوده و هست، تحت اشراف، نظارت، اراده، تدبیر، هدایت و تربیت الهی به سر برده است. مدار مشخصی که جهان با این همه نظم و تدبیر، همواره بر گرد آن در حال چرخش است بدون اتکا به علم و قدرت لایزال الهی هرگز مفهوم و دوام نمی یابد؛ همچنان که بدون آن امکان پیدایش نمی یافت. چگونه ممکن است بدون وجود و نقش آفرینی پروردگاری هوشمند و حکیم، نظام هستی با شگفتی های وصف ناپذیرش، خود پدید آمده باشد؟ طی میلیونها سال، از آغاز عالم تاکنون، هیچ گزارشی از بروز کوچکترین خلل و فسادی در نظم و هماهنگی چرخه هستی ارائه نشده است، و این خود برترین نشانه وجود آفریدگاری است که افعالش همه بر اساس حکمت و بصیرت صادر می شود. احدى را، هرچند بخواهد یا حتی تظاهر کند، یارای انکار وجود و حضور معنادار آفریدگاری دانا و بینا و پروردگاری بی همتا و توانا برای نظام هستی نیست. در جهان بینی توحیدی، همه هستی، آسمانها و زمین و هر آنچه و هر آنکه در آسمانها و زمین به سر می برد، خواسته یا ناخواسته، با اشتیاق یا با کراهت، تسلیم و فرمانبردار پروردگار خویش اند و در پیشگاه باعظمت او سر تعظیم به سجده می سایند. به عبارتی، هر آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد بنده و فرمانبردار خداوند است.
به دلیل نقش بسیار مهم حضور هستی آفرین در سلسله مبانی تعلیم و تربیت در اسلام، نخست باید او را شناخت، و به آغاز و پایان و شیوه اداره و تدبیر هستی، همچنین جایگاه موجودات، به ویژه انسان، در نظام آفرینش پی برد، تا بتوان برای تعلیم و تربیت، بر اساس آن آغاز و فرجام، و این تدبیر و جایگاه، فلسفه یابی و برنامه ریزی کرد. بدیهی است بدون خداباوری و خداشناسی نمی توان رابطه ای معنادار و حقیقی میان سلسله مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام کشف و تعریف کرد؛ چه رسد به آنکه بتوان بدون این دو مقوله به رابطه تربیتی میان خداوند و مخلوقات پی برد.
اسلام درباره رابطه آفریدگان با آفریدگارشان، برای همه موجودات، از جمله انسان، هویت استوار و راسخ الهیای ترسیم می کند که بدون آن تربیت شایسته و بایسته اساسا شکل نمی گیرد. این فرموده منسوب به مولا امیر مؤمنان شاهد این مدعاست: «چیزی را ندیدم مگر اینکه خداوند را با آن مشاهده کردم». در واقع، این نگرش توحیدی، حقیقتی فراتر از خداشناسی است؛ امری همچنان خدابینی و خداباوری حقیقی که از ارکان نظام تربیتی اسلام نیز به شمار می آید. اکنون که در فرهنگ و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی باید خداوند را در مقام مبدأ و اساس آفرینش، و مدیر و مدبر و پروردگار هستی شناخت و به او ایمان آورد و با وی پیوندی عمیق و ارتباطی دقیق برقرار کرد، این پرسشها رخ می نمایند: شناخت خداوند تا چه پایه برای موجودات و به ویژه انسانها میسر است؟ درک حضور و محضر خدا تا چه حد در تأمین اهداف تربیتی ضرورت دارد؟ آیا خداوند برای هر چیزی و هر کسی به طور یکسان و یکنواخت حضور و معنا و تجلی می یابد.
بی تردید جلوه هایی از حقیقت وجودی خداوند برای هر کسی آشکار و قابل شناخت است؛ همان گونه که جلوه هایی از وجود باعظمت او تنها بر گروه خاصی رخ می نماید و جنبه هایی نیز برای احدی حتی برای بندگان مخلص او به هیچ وجه شناختنی نیست. آفرینش آسمانها و زمین، آفرینش انسان، فرو فرستادن باران از آسمان، رویش گیاهان از زمین، روان ساختن کشتی بر آب، به تسخیر انسان در آوردن روز و شب و ماه و خورشید تابان، قرار دادن همسر برای انسان از جنس خود انسان، ازدواج، تولید مثل، بیرون آوردن جنین از تاریکی های رحم، اعطای گوش و چشم و دل، ارزانی داشتن این همه نعمت و روزی و... همه از آثار، نشانه ها و جلوه های آشکار الهی است که نظر هر بیننده و توجه هر هوشمندی را به سوی خداوند جلب می کند و او را از وجود خداوند آگاه می سازد. اینجاست که اصل اولی در همه جا، روشن بودن وجود خداست. با این همه، این تنها نخستین مرتبه از خداشناسی را دربر می گیرد و هنوز تا شناخت کامل او فاصله بسیار بسیار است.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص221-213، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388