اصطلاح اختلال‌های زبان با حمایت و سرکردگی در خور توجه افرادی چون بری Berry (۱۹۶۹) بسرعت در ایالات متحده آمریکا مقبولیت یافت. بری از رفتار زبانی، مفهومی به دست میدهد که در برگیرنده مسایل عصبی - روانی، روانشناسی زبان، و فیزیولوژی - روانی است. وی می گوید با علم به این مسایل، فرد توانایی پرداختن به بررسی های تشخیصی و نیز آموزشی کودکانی را خواهد یافت که در زبان آموزی دشواری دارند. او بر دشواری کار تاکید دارد و تصورات روشن و بکر اوست که این کار را جذاب می سازد. خوشبختانه، بری راه حل جایگزینی نیز ارائه میدهد. وی می گوید با مطالعه شرح حال کودکانی که دچار معلولیت های ناشی از ناتوانایی های زبانی شده‌اند، فرد اطلاعات ارزشمندتری به دست می آورد تا از طریق بررسی مجموعه عوارض و سبب شناسی های پراکنده و درهم تاکید بر شرح حال زبانی به منزله شیوهای ارزشمند برای پی بردن به اختلال‌های زبان، طی ۲۰ سال گذشته پیوسته مورد توجه بوده است. تمامی کتاب های درسی درباره این مساله برای نشان دادن گستره و تنوع موضوع و نیز ویژگی های مشترک این اختلال‌ها از مطالعات موردی گوناگونی سود جسته اند.
 
پس از آن، در سال ۱۹۷۲، لئونارد، در مروری بر یافته های تحقیقات زبانی، ناگویایی را که از دریچه مدل پزشکی بلکه بر مبنای مدل روان شناسی زبان مینگرد و استفاده از اصطلاح "آسیب زبان" را توصیه می کند. پایان دهه هفتاد شاهد استفاده گسترده در اصطلاح اختلال رشد زبان و آسیب رشد زبان در محیط های بالینی و نیز آثار پژوهشی بود. بدین ترتیب اعتماد حاصل از توجه و مطالعه زبان در فضایی خارج از حیطه مدل پزشکی بود که موجب علاقه مندی و توجه به اختلال‌های رشد زبان، و تبدیل آن به زمینه‌ای پژوهشی گردید. بنابراین، برای نشان دادن برتری یک اصطلاح شناسی بر دیگری نمی‌توان مقایسه مستقیمی میان این دو به عمل آورد. موردی را که گرین شرح می دهد، با اندک تفاوت هایی در اصطلاح شناسی، و با شیوه های عمل بیشتر، می‌توان در حال حاضر ارزیابی کرد و آن را شرح داد. موردی که کونتی - رامزدن و گان ارائه می کنند پیش از این در چارچوب مقوله آسیب زبان قابل توضیح نبود، چرا که آسیب شناسان زبان و گفتار درمانگرها در گذشته فاقد فنون و مفاهیم لازم برای کار با چنین کودکانی بودند.
 
اتکا کردن تنها بر مطالعات موردی عاقلانه نیست، چرا که هیچ دست اندرکاری نمی‌تواند انتظار داشته باشد از این طریق به تمامی گستره اختلال‌های زبانی برسد. بنابراین، لازم است نخسته چارچوبی نظری وجود داشته باشد و هر یک از جنبه های خاص در آن جای گیرد. این وظیفه را می‌توان به روان شناس یا پژوهشگر آسیب شناس زبان و گفتار واگذار کرد تا مدلی بیافریند که تمامی متغیرها را در برگیرد و امکان آزمایش آن‌ها را در خود داشته باشد. درمانگر و معلم در ساخت و آزمایش چنین مدل هایی علائق مشترک دارند. در مورد معلمان، احتمالا جستجو برای علت اصلی و واقعی این اختلال‌ها کمتر مورد نظر است تا یافتن روشی که امکان کمک به تعداد بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال‌های زبانی را فراهم آورد. اما با افزایش علائق آسیب شناسان زبان و گفتار درمان‌ها به امور پژوهشی، رابطه میان درمان و پژوهش بیش از پیش نزدیک شده است. پرداختن به تمامی آسیب‌های زبانی بدون داشتن برداشتی از چگونگی پردازش زبان توسط مغز کاری دشوار است. دور شدن از این نگرش که اختلال‌های زبان مجموعه‌ای از ماهیت های جداگانه است، ضرورت ایجاد چارچوبی را پدید آورده است که بتوان این اختلال‌ها را همچون نقاطی بر پیوستاری مشاهده کرد. این پیوستار مجموعه عواملی را در بر می گیرد که در محدوده توانایی های فرد برای پردازش زبان است و نیز عوامل خارجی دیگر یا عوامل محیطی را پوشش می دهد که بر روی این پردازش تاثیر می گذارد. شهرت اختلال همچنین به وسعت تارسایی و نیز شمار فرایندهای درگیر بستگی دارد. برای مثال باتلر Butler (۱۹۸۴) و هاریس Harris و کولتهارت (۱۹۸۶) در این باره مباحث خوبی مطرح کرده اند. مدل های ارائه شده آنان از نظریه های پردازش اطلاعات گرفته شده است چرا که این نظریه ها در مورد زبان نیز کاربرد دارد. حتی یک مدل ساده پردازش زبان باید شامل مراحل زیر باشد.
 
 قصد ارتباط و انتقال محتوی مطالب و چارچوبی که از آن طریق مطلب ابراز شود. هماهنگی یک برنامه حرکتی برای برقراری ارتباط و به اجرا در آوردن برنامه از طریق توالی های سازمان یافته اعمال عصبی – عضلانی و تشخیص علائم یا آگاهی از محرک، توجه به محرک و نیز بی توجهی به سروصدای همراه آن، بازشناسی و حافظه. تلفیق تمامی این موارد به منظور ایجاد ترکیبی از اطلاعات به دست آمده از جایی که این مدل با مهارت ارتباطی تکامل یافته هماهنگ است، بررسی و مطالعه آن کار دشواری نخواهد بود. فرد بزرگسالی که در کار برقراری ارتباط مشکلی ندارد از تمامی موارد یاد شده بهره می گیرد و می‌تواند هنگام به اجرا درآوردن آن‌ها آگاهانه درباره آنان بیندیشد. اما هنگامی که از این مدل برای مطالعه رشد زبان استفاده کنیم پی بردن به این که چگونه این موارد در مدل ایجاد و به کار گرفته می‌شود آسان نخواهد بود. برگر Berger (۱۹۸۷) به دشواری هایی اشاره دارد که در برگردان پدیده های قابل مشاهده حالت‌های بلوغ زبان، به محدوده ها و قلمروهای نامشخص و در حال شکل گیری زبان وجود دارد. در برگردان بعضی از این پدیده‌ها می‌توان به برخی کاستی‌ها و دشواری‌های موجود در مهارتی که در کودک در حال شکل گیری است پی برد. آنچه در این بین آسان نیست پی بردن به زمانی است که این دشواری ها از معلولیتی دائمی حکایت می‌کند یا هنگامی که کودک در جبران این مشکل با بهره گیری از توانایی های دیگر خود ناتوان می ماند.
 
منبع: اختلال‌های رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص34-30، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385