انواع هیجانهای مثبت
زمانی لذت مسرت بخش را درک میکنیم که عملی مانند کوه رفتن، ورزش کردن یا خواندن کتاب جذاب و مورد علاقهمان را انجام بدهیم.
اما سلیگمن، علاوه بر لذتهای حسی فوق، از نوع دیگری از لذت ها هم نام می برد که حتمی نیستند و ناشی از انجام اعمالی خاص و هدفمند از سوی اشخاص اند. وی این لذت ها را مسرت بخش ها نامیده است. زمانی لذت مسرت بخش ها را درک میکنیم که عملی مانند کوه رفتن، ورزش کردن با خواندن کتاب جذاب و مورد علاقه مان را انجام بدهیم. بخشی از مسرت بخش ها و لذت به دست آمده از آنها هم از انجام اعمالی حاصل میشود که مطابق با توانمندیها و فضیلت های شخصی افراد است که در نوع دوم زندگی خوب از نظر روانشناسان مثبتگرا از آن سخن گفته خواهد شد. هیجانهای مثبت در باره آینده: هیجآنهایی چون امید و خوش بینی که بویژه در سبک های اسنادی و تبیینی افراد به کار گرفته میشوند، از مهم ترین هیجانهای مثبت در باره آینده اند. نمودار زیر، آن بخش از الگوی مورد نظر سلیگمن در روانشناسی مثبتگرا را که در باره هیجانهای مثبت است، نشان میدهد. البته سلیگمن، تفسیر زندگی خوب به لذت لحظه ای را یک «توهم» میداند و معتقد است که مجموع احساسات لحظه ای ما یک برآورد بسیار ناقص از شیوۀ قضاوت ما در باره میزان خوب یا بد بودن زندگی است. وی با اشاره به یک بررسی، از چیزی به نام «استحقاق احساسات مثبت» در برابر «راه های میانبر» نام برده و میگوید که مردم، احساس مثبت ماشینی و بدون استحقاق را نمی پذیرند و مایل اند چیزی را که احساس میکنند، مستحق آن باشند. بر همین اساس، تصریح میکند: «این باور که ما برای بهره مندی از شادی، لذت، شور، راحتی و شعف میتوان یم به راه های میانبر متوسل شویم، به جای این که با استفاده از قابلیتها و فضیلتهای شخصی خود، استحقاق برخورداری از آنها را به دست آوریم، باعث میشود که گروه بسیاری از مردم در اوج رفاه و ثروت، از فقدان معنویت در رنج باشند».
وی هیجانات مثبتی را که حاصل خصوصیات خاص انسان نباشند، موجب احساس تهی بودن، فقدان اصالت و افسردگی میداند. دومین شکل زندگی سعادتمند از نظر روانشناسی مثبتگرا، زندگی مشتاقانه است. این زندگی پیچیده تر از زندگی لذت بخش است. مطابق با نظر سلیگمن، «زندگی مشتاقانه»، آن نوع زندگی است که فرد با استفاده از توانمندیهای منشی (ذاتی) در حوزه های مختلف زندگی به کسب مسرت ها میپردازد. در زندگی مشتاقانه، افراد از صفات مثبت از جمله توانمندی ها و استعدادهای خویش بهره می برند تا به زندگی نیک نائل گردند. در این جا نیز بار دیگر، سخن از فعالیت فرد به میان آمده که نقش مهمی در شادکامیدارد. به بیان دیگر، توانمندی های مثبت، ویژگیهای فضیلت گونه ای هستند که ریشه در فرهنگ و تاریخ جوامع دارند. بنابراین، زندگی مشتاقانه، نوعی زندگی است که فرد، ویژگیهای منشی خود یا «توانمندیهای ذاتی» خویش را در حوزههای مختلف زندگی به کار میگیرد تا به مسرت و خشنودی دست یابد. خلوص و اصالت در این ارتباط، معنا و مفهوم مییابد. پس خشنودی یا شادی اصیل، آن تجربه ای از شادی و نشاط است که افراد با استفاده از توانمندی های منشی خویش (یعنی صفات مثبت و محسناتی که به آنها فضیلت های اخلاقی و انسانی می گوییم) به آن دست مییابند. بنابر این، از نظر روانشناسی مثبتگرا، زندگی درگیرانه، نوعی زندگی خوب (نیک) است که در آن، فرد از توانمندیهای ذاتی خویش، استفاده میکند و با خود و توانمندیهای شخصی خویش یا با فضیلت های بنیادی خود، صادق است.
سلیگمن و همکاران، معتقدند که زندگی درگیرانه، یعنی غرق شدن در کار، روابط صمیمانه و تفریحات و بهره بردن از آنها. برای این منظور (یعنی درگیر شدن و وارد شدن به کار و روابط و تفریحات)، راه مناسب، شناسایی بالاترین و برترین استعدادها و توانمندی های افراد و سپس کمک به آنها برای یافتن فرصتهایی جهت استفاده بیشتر از این توانمندی هاست. پترسون و سلیگمن، طبقه بندی ای از توانمندیهای افراد ارائه کردند که شامل ۲۴ ویژگی انسان است که در شش فضیلت عمده (خردمندی و معرفت، شجاعت، انسانیت، عدالت، اعتدال و تعالی ) توزیع شده که عبارتاند از: خردمندی، با محوریت «اکتساب و کاربرد دانش»، شامل توانمندیهای: خلاقیت، کنجکاوی، همه جانبه نگری، شور و عشق آموختن، و جهت یابی شناختی. شجاعت، با محوریت «اراده تحقق هدفها به رغم موانع درونی و بیرونی»، شامل توانمندیهای: درستی، دلیری، پایداری، و رغبت. انسانیت، با محوریت نیروهای تعامل بین فردی، شامل توانمندی های مهربانی، عشق، و هوش اجتماعی. عدالت، با محوریت «نیروهای تعامل شهروندی در ساختار نظام اجتماعی»، شامل توانمندیهای: انصاف، رهبری، و روح همکاری. اعتدال، با محوریت «نیروهای بازدارنده از زیاده روی»، شامل توانمندیهای: بخشش، فروتنی (حیا)، دوراندیشی، و خودگردانی تعالی، با محوریت «نیروهای پیوند دهنده با جهان برتر»، شامل توانمندیهای: اقرار به زیبایی و شگفتی، سپاسگزاری، امید، شوخ طبعی، و دینداری (ایمان مذهبی).
سلیگمن معتقد است که زندگی درگیرانه نمیتواند به عنوان حالتی دائمی در نظر گرفته شود؛ بلکه این زندگی، نوعی کمال پیوسته توانمندی ها و ارزش های فرد است. بنابراین زندگی درگیرانه، نوعی زندگی در حال کمال یا رشد مداوم است. بر همین اساس، دانشمندان از مداخله هایی برای تحقق این نوع زندگی استفاده نمودهاند.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص565-561، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}