انواع هیجان‌های مثبت

زمانی لذت مسرت بخش را درک می‌کنیم که عملی مانند کوه رفتن، ورزش کردن یا خواندن کتاب جذاب و مورد علاقه‌مان را انجام بدهیم.
جمعه، 8 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع هیجان‌های مثبت
هیجان‌های مثبت، در سه برهه زمانی مورد نظرند: هیجان‌های مثبت در باره گذشته؛ هیجان‌های مثبت در مورد حال؛ هیجان‌های مثبت در باره آینده سلیگمن این سه گونه را چنین تعریف کرده است. هیجان‌های مثبت در باره گذشته: هیجان‌های دسته اخیر، هیجان هایی هستند که افراد نسبت به گذشته خود دارند. از جمله این هیجان‌ها می‌توان  از: رضایت، خرسندی، غرور (مثبت)، و قناعت نام برد. هیجان‌های مثبت در باره حال (اکنون): هیجان‌های مثبت در باره حال، شامل امور مسرت بخش، خشنودی و شادی - که حاصل لذت‌های کنونی هستند - می‌شود. مطابق نظر سلیگمن، لذت های زمان حال، بر دو قسم‌اند: یکی از آن‌ها لذت‌های حسی است که از دو منبع حاصل می‌شوند: 1. لذت‌های بدنی، مانند: لذت ناشی از نوشیدن آب به هنگام تشنگی با لذت ناشی از رفع دیگر نیازهای فیزیولوژیکی؛ ۲. لذت های بالاتر یا پیچیده که مستلزم یادگیری و آموزش هستند، مانند: گوش دادن به یک نوای آرام بخش (موسیقی یا وعظ دینی) یا نگاه کردن به طلوع خورشید و لذت بردن از آن. تفاوت لذت این دو منبع، در دامنه تأثیرگذاری آن‌هاست، لذت نوع نخست، آنی و فوری است و لذت نوع دوم، هر چند حسی است؛ اما دامنه اثرگذاری بیشتری دارد.
 
اما سلیگمن، علاوه بر لذت‌های حسی فوق، از نوع دیگری از لذت ها هم نام می برد که حتمی نیستند و ناشی از انجام اعمالی خاص و هدفمند از سوی اشخاص اند. وی این لذت ها را مسرت بخش ها نامیده است. زمانی لذت مسرت بخش ها را درک می‌کنیم که عملی مانند کوه رفتن، ورزش کردن با خواندن کتاب جذاب و مورد علاقه مان را انجام بدهیم. بخشی از مسرت بخش ها و لذت به دست آمده از آن‌ها هم از انجام اعمالی حاصل می‌شود که مطابق با توانمندی‌ها و فضیلت های شخصی افراد است که در نوع دوم زندگی خوب از نظر روانشناسان مثبت‌گرا از آن سخن گفته خواهد شد. هیجان‌های مثبت در باره آینده: هیجآن‌هایی چون امید و خوش بینی که بویژه در سبک های اسنادی و تبیینی افراد به کار گرفته می‌شوند، از مهم ترین هیجان‌های مثبت در باره آینده اند. نمودار زیر، آن بخش از الگوی مورد نظر سلیگمن در روانشناسی مثبت‌گرا را که در باره هیجان‌های مثبت است، نشان می‌دهد. البته سلیگمن، تفسیر زندگی خوب به لذت لحظه ای را یک «توهم» می‌داند و معتقد است که مجموع احساسات لحظه ای ما یک برآورد بسیار ناقص از شیوۀ قضاوت ما در باره میزان خوب یا بد بودن زندگی است. وی با اشاره به یک بررسی، از چیزی به نام «استحقاق احساسات مثبت» در برابر «راه های میانبر» نام برده و می‌گوید که مردم، احساس مثبت ماشینی و بدون استحقاق را نمی پذیرند و مایل اند چیزی را که احساس می‌کنند، مستحق آن باشند. بر همین اساس، تصریح می‌کند: «این باور که ما برای بهره مندی از شادی، لذت، شور، راحتی و شعف می‌توان یم به راه های  میانبر متوسل شویم، به جای این که با استفاده از قابلیت‌ها و فضیلت‌های شخصی خود، استحقاق برخورداری از آن‌ها را به دست آوریم، باعث می‌شود که گروه بسیاری از مردم در اوج رفاه و ثروت، از فقدان معنویت در رنج باشند».
 
وی هیجانات مثبتی را که حاصل خصوصیات خاص انسان نباشند، موجب احساس تهی بودن، فقدان اصالت و افسردگی می‌داند. دومین شکل زندگی سعادتمند از نظر روانشناسی مثبت‌گرا، زندگی مشتاقانه است. این زندگی پیچیده تر از زندگی لذت بخش است. مطابق با نظر سلیگمن، «زندگی مشتاقانه»، آن نوع زندگی است که فرد با استفاده از توانمندی‌های منشی (ذاتی) در حوزه های مختلف زندگی به کسب مسرت ها می‌پردازد. در زندگی مشتاقانه، افراد از صفات مثبت از جمله توانمندی ها و استعدادهای خویش بهره می برند تا به زندگی نیک نائل گردند. در این جا نیز بار دیگر، سخن از فعالیت فرد به میان آمده که نقش مهمی در شادکامی‌دارد. به بیان دیگر، توانمندی های مثبت، ویژگی‌های فضیلت گونه ای هستند که ریشه در فرهنگ و تاریخ جوامع دارند. بنابراین، زندگی مشتاقانه، نوعی زندگی است که فرد، ویژگی‌های منشی خود یا «توانمندی‌های ذاتی» خویش را در حوزه‌های مختلف زندگی به کار می‌گیرد تا به مسرت و خشنودی دست یابد. خلوص و اصالت در این ارتباط، معنا و مفهوم می‌یابد. پس خشنودی یا شادی اصیل، آن تجربه ای از شادی و نشاط است که افراد با استفاده از توانمندی های منشی خویش (یعنی صفات مثبت و محسناتی که به آن‌ها فضیلت های اخلاقی و انسانی می گوییم) به آن دست می‌یابند. بنابر این، از نظر روانشناسی مثبت‌گرا، زندگی درگیرانه، نوعی زندگی خوب (نیک) است که در آن، فرد از توانمندی‌های ذاتی خویش، استفاده می‌کند و با خود و توانمندی‌های شخصی خویش یا با فضیلت های بنیادی خود، صادق است.
 
سلیگمن و همکاران، معتقدند که زندگی درگیرانه، یعنی غرق شدن در کار، روابط صمیمانه و تفریحات و بهره بردن از آن‌ها. برای این منظور (یعنی درگیر شدن و وارد شدن به کار و روابط و تفریحات)، راه مناسب، شناسایی بالاترین و برترین استعدادها و توانمندی های افراد و سپس کمک به آن‌ها برای یافتن فرصت‌هایی جهت استفاده بیشتر از این توانمندی هاست. پترسون و سلیگمن، طبقه بندی ای از توانمندی‌های افراد ارائه کردند که شامل ۲۴ ویژگی انسان است که در شش فضیلت عمده (خردمندی و معرفت، شجاعت، انسانیت، عدالت، اعتدال و تعالی ) توزیع شده که عبارت‌اند از: خردمندی، با محوریت «اکتساب و کاربرد دانش»، شامل توانمندی‌های: خلاقیت، کنجکاوی، همه جانبه نگری، شور و عشق آموختن، و جهت یابی شناختی. شجاعت، با محوریت «اراده تحقق هدف‌ها به رغم موانع درونی و بیرونی»، شامل توانمندی‌های: درستی، دلیری، پایداری، و رغبت. انسانیت، با محوریت نیروهای تعامل بین فردی، شامل توانمندی های مهربانی، عشق، و هوش اجتماعی. عدالت، با محوریت «نیروهای تعامل شهروندی در ساختار نظام اجتماعی»، شامل توانمندی‌های: انصاف، رهبری، و روح همکاری. اعتدال، با محوریت «نیروهای بازدارنده از زیاده روی»، شامل توانمندی‌های: بخشش، فروتنی (حیا)، دوراندیشی، و خودگردانی تعالی، با محوریت «نیروهای پیوند دهنده با جهان برتر»، شامل توانمندی‌های: اقرار به زیبایی و شگفتی، سپاس‌گزاری، امید، شوخ طبعی، و دینداری (ایمان مذهبی).
 
سلیگمن معتقد است که زندگی درگیرانه نمی‌تواند به عنوان حالتی دائمی در نظر گرفته شود؛ بلکه این زندگی، نوعی کمال پیوسته توانمندی ها و ارزش های فرد است. بنابراین زندگی درگیرانه، نوعی زندگی در حال کمال یا رشد مداوم است. بر همین اساس، دانشمندان از مداخله هایی برای تحقق این نوع زندگی استفاده نموده‌اند.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص565-561، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما