امروز کم‌تر کسی هست که با بازی‌های رایانه‌‌ای یا موبایلی درگیر نباشد؛ یا خودش بازی‌‌ می‌کند و با دنیای بازی‌ها آشناست و یا پدر و مادری است که از دنیای بازی غافل است و هر روز با فرزندش درگیر است که چرا این‌قدر وقتش را در‌‌ می‌گذراند؟!

امّا این بازی‌های دیجیتال چیست که همه را درگیر خودش کرده است؟!

ما وقتی پای یک فیلم سینمایی‌‌ می‌نشینیم، با شخصیّت اصلی فیلم هم‌زادپنداری‌‌ می‌کنیم؛ وقتی احساس خوبی به شخصیّت اصلی دست‌‌ می‌دهد، ما هم آن احساس را تجربه‌‌ می‌کنیم. وقتی صحنه‌ی غم‌انگیزی اتّفاق‌‌ می‌افتد، ما هم ناراحت می‌شویم و شاید حتّی گریه کنیم.

ولی وقتی پای بازی‌های دیجیتال‌‌ می‌نشینیم، هم‌زادپنداری نمی‌کنیم، بلکه خودپنداری داریم؛ چراکه خودمان هستیم که بازی را جلو‌‌ می‌بریم و در خیلی از مواقع، این ما هستیم که تعیین‌کننده‌ی مسیر داستان بازی هستیم.

این درگیری فوق‌العاده باعث‌‌ می‌شود ذهن ما فرق بین واقعیّت و دنیای مجازی را متوجّه نشود و خیلی وقت‌ها تمام هوش و حواس ما، متوجّه بازی است و حرف‌های اطرافیان‌مان را هم متوجّه نمی‌شویم. جالب است که وقتی پای بازی‌‌ می‌نشینیم، بسیاری از نیازهای ما نیز سرکوب‌‌ می‌شود.

این میزان از درگیری، فرصت‌ها و تهدیدهایی را به همراه خود‌‌ می‌آورد. این‌که من درگیر بازی شوم و از دنیای پیرامونم خارج بشوم، شاید کمی فرصت و البتّه به طور مفصّل تهدیدهایی را برای روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی من به ارمغان خواهد آورد.

ولی مگر نمی‌گویند بهترین روش یادگیری زبان، این است که به یک کشور خارجی بروید و در محیطی قرار بگیرید که همه‌ی افراد به همان زبان صحبت‌‌ می‌کنند، ناخودآگاه شما هم زبان را فرا‌‌می‌گیرید. خُب در بازی من بیش‌ترین درگیری را دارم و ذهنم گول‌‌ می‌خورد و خودم را در آن محیط فرض‌‌ می‌کنم؛ پس‌‌ می‌تواند یکی از بهترین محیط‌ها برای یادگیری زبان باشد.
 
فرق دیگر سینما با بازی در این است که وقتی یک فیلم سینمایی‌‌ می‌بینید، اتّفاق‌های داخل فیلم به مشاهدات‌تان نسبت به دنیا اضافه‌‌ می‌شود و در آینده تصمیم‌گیری‌های‌تان مبتنی بر ادراک‌تان نسبت به این دنیا خواهد بود که مشاهدات شما در فیلم‌ها هم، بخشی از این ادراک هستند.

ولی اتّفاق‌های داخل بازی، جزئی از مشاهدات شما نخواهد بود؛ بلکه به تجربیّات‌تان تبدیل خواهد شد؛ یعنی در آینده، ذهن شما احساس‌‌ می‌کند که تمام اتّفاق‌های بازی را قبلاً تجربه کرده‌اید.

همین ظرفیّت، یک بستر مهم برای این است که قُبح و زشتی خیلی از کارها در ذهن نوجوانان شکسته شود و یک بازی دیجیتالی‌‌ می‌تواند جای خوب و بد را هم در ذهن مخاطب خودش عوض کند.

البتّه اگر بازی‌‌ می‌تواند جای تجربیّات ما بشود، ما با یک ظرفیّت فوق‌العاده هم روبه‌رو هستیم که‌‌ می‌توانیم از بازی‌های شبیه‌ساز (Simulation Games) استفاده کنیم و خیلی از مشاغل مثل آشپزی، دکوراسیون، معماری، خلبانی، رانندگی و مدیریّت شهری را در بازی‌ها تجربه کنیم و ریزه‌کاری‌های موجود در این نوع از بازی‌ها، بخشی از تجربه‌ی ما بشود که در آینده‌‌ می‌تواند برای‌مان بسیار مفید باشد.

و امّا در آخر، حواس‌مان باشد که همه‌ی رسانه‌ها، مجموعه‌‌ای از فرصت‌ها و مجموعه‌‌ای از تهدیدها هستند که بسته به نوع استفاده‌ی ما، فرصت‌ها و تهدیدهایش کم یا زیاد‌‌ می‌شود.

ما امروز‌‌ می‌توانیم با مدیریّت رسانه و نه حذف رسانه، آسیب‌های آن را به حدّاقل و بهره‌وری‌مان را به حدّاکثر برسانیم.

منبع: مجله باران