اخیرا توسط برخی از فقها برابری زن و مرد مطرح شده است ، اما مسئله شهادت دادن زن و مرد. حکم اولیه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن این بوده که شهادت دو زن، معادل شهادت یک مرد است. طبق نظر جدیدی که مطرح شده، در این خصوص به سبب اینکه مسئله ضعف حافظه معیار بوده، در صورت رفع آن، شهادت زن و مرد یکسان خواهد بود: «اما مورد دیگری ‌که شهادت دو زن به جای یک مرد محسوب می‌شود در مواردی است که زن یا اطلاعاتش و یا حافظه‌اش نسبت به مورد شهادت کم باشد و موردی هم که در قرآن آمده از همین قبیل بوده و بر این مبنا اگر مرد نیز در موردی بخواهد شهادت بدهد که اطلاعاتش کم است در آنجا نیز باید دو مرد به جای یک مرد شهادت بدهند، پس در حقیقت در اینجا، زن و مرد مثل یکدیگر هستند» با توجه به آیه مربوط به مسئله شهادت زن، مشخص است که مسئله مورد بحث، مسئله مالی بوده است: «یا ایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین الى اجل مسمی‌ فاکتبوه... واستشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل و امراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احداهما فتذکر احداهما الاخرى ..»: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هرگاه به وامی‌ تا سررسیدی معین، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید... و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند، مردی را با دو زن، از میان گواهانی که به عدالت آنان رضایت دارید (گواه بگیرید)، تا (اگر یکی از آن دو (زن) فراموش کرد، (زن) دیگر، وی را یاد آوری کند...» .
 
در این جا به علت حکم اشاره شده زیرا اظهار شده که اگر یکی از زنان در شهادت نسبت به این امر مالی اشتباه کرد، دیگری وی را متذکر شود و به این ترتیب، ضعف همدیگر را جبران کنند. بر این اساس، در زمان کنونی که زنان تحصیلکرده‌اند‌ و به همین دلیل در امور مالی نیز هشیار و آگاهند، ضرورتی وجود نخواهد داشت که شهادت دو زن در حکم شهادت یک مرد باشد بلکه شهادت یک زن نیز همچون شهادت یک مرد خواهد بود.
 

[حلال محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) حلال إلى یوم القیامه]

البته تفکیک بین منطق و ظاهر رفتار یا معیار و شکل اولیه یک حکم، مسئله اجتهادی است و دلبخواهی نیست که هر کسی بتواند درباره آن نظری بدهد. این تفکیک مانند جراحی است و دقت تخصصی و اجتهادی می‌طلبد. با این مفهومی‌ که از سیره و احکام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح شد، فهم جدیدی از برخی احادیث خواهیم یافت که حاکی از ثابت بودن احکام دینی اسلامند. در حدیثی آمده است: «حلال محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) حلال إلى یوم القیامه». این حدیث بیانگر آن است که حلال محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) تا روز قیامت حلال است، چنان که در موارد دیگر، درخصوص احکام مربوط به حرمت نیز همین تعبیر به کار رفته است. یک برداشت از این حدیث مبتنی بر ظاهر احکام است، یعنی هر حکمی‌ که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کرده - اعم از حرام و حلال - به همان صورت و بی کم و کاست، تا قیامت پایدار خواهد بود. اما اگر با برداشت دیگری که به معنای دوم سیره مبتنی است و بین منطق و ظاهر حکم تفاوت ایجاد می‌کند به آن بنگریم، معنای دیگری مطرح خواهد شد. طبق این معنا، آنچه ثابت است منطق حکم یا منطق رفتار مورد نظر ثابت است، هرچند ممکن است ظاهر رفتار دیگرگون شود. بر این اساس، تغییراتی که در ظواهر احکام پیش می‌آید، به معنای حلال شدن حرام یا حرام شدن حلال نیست، چنانکه گاه در لسان عامه مردم مطرح می‌شود که با اشاره به فتاوایی که بعد از انقلاب مطرح شد، می‌گویند حلال‌ها حرام شده و حرام‌ها حلال شده‌اند‌. در واقع، با توجه به معنای دوم که ناظر به منطق حکم است، این منطق همچنان ثابت است یعنی آنچه حرام بوده، حرام است و آنچه حلال بوده، حلال است اما در شکل‌ها و ظواهر تغییر حاصل می‌شود.
 
در این موارد، گاه حکم ثابت است و مصداق آن تغییر می‌کند و گاه نیز روح و منطق حکم، ثابت است و حکم تغییر می‌کند و از طریق آن مصداق نیز تغییر می‌کند. به طور مثال، وقتی گفته می‌شود ماهی بدون فلس حرام است و ماهی معینی (همچون اوزون برون) پس از آن که بی فلس تلقی شده بود و حرام محسوب می‌شد، معلوم شود که از ردیف ماهی‌های فلس دار است و حلال محسوب شود، در این جا حکم ثابت است و مصداق تغییر کرده است. اما هنگامی‌ که شهادت دو زن به شهادت یک زن تغییر می‌کند، روح حکم ثابت و آن این است که شهادت باید به دور از لغزش باشد، اما خود حکم که شهادت دو زن به جای شهادت یک زن محسوب شود، تغییر می‌کند.
 
حاصل کلام اینکه سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در اصل به منطق رفتار ایشان ناظر است. شکل ظاهری رفتار، ممکن است گاهی وابسته به زمان و مکان نباشد که در این صورت، می‌تواند در زمان‌ها و مکان‌ها‌‌ی دیگر نیز انجام شود. اما در صورتی که شکل ظاهری رفتار وابسته به زمان و مکان باشد، باید به منطق و روح رفتار توجه داشت و خود را در ظاهر رفتار اسیر و گرفتار نکرد. در این جا از ذکر مستندات مربوط به متون اسلامی ‌خودداری می‌کنیم زیرا در منبع مذکور به آن‌ها‌‌ اشاره شده است.

تعبیر واقع گرایی سازه گرایانه، به طور عمده، در زمینه معرفت شناسی به کار می‌رود. در معرفت شناسی، مسئله معرفت می‌تواند با نظر به معلوم یا با نظر به عالم مورد توجه قرار گیرد. هنگامی‌ که از منظر معلوم به معرفت یا علم توجه می‌کنیم، ویژگی‌هایی برای معرفت قابل ذکر است که در رأس آن‌ها‌‌ می‌توان به اکتشافی بودن علم و مطابقت علم با واقع اشاره کرد.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی‌ ایران، جلد دوم، خسرو باقری،صص68-65، شرکت انتشارات علمی‌ و فرهنگی، تهران، چاپ نخست، 1389