کافه شعر (اسدالله شعبانی)
آقای شعبانی در اکثر قالبها شعرهایی دوستداشتنی دارد؛ مثلاً قالب غزل که خیلیها فکر میکنند برای نوجوانها مناسب نیست، در مجموعههای آقای شعبانی خوش نشسته است. خیلی از عاشقانههای او غزل هستند؛ البتّه با زبانی ساده و لحن صمیمی و دور از پیچیدگیهای شعر بزرگسال. در این بخش تعدادی از شعرهای زیبای این شاعر توانا را با هم می خوانیم.
آقای شعبانی در اکثر قالبها شعرهایی دوستداشتنی دارد؛ مثلاً قالب غزل که خیلیها فکر میکنند برای نوجوانها مناسب نیست، در مجموعههای آقای شعبانی خوش نشسته است. خیلی از عاشقانههای او غزل هستند؛ البتّه با زبانی ساده و لحن صمیمی و دور از پیچیدگیهای شعر بزرگسال. این غزلها را میتوانی در کتاب «یک نفر رد شد از کنار دلم» بخوانی.
فکرش را بکن، آدمی که بتواند عاشقانههای قشنگ و خاطرهانگیز بگوید، عاشق شاهنامه هم باشد و آن را عمیقترین شعر جهان بداند و از شما بخواهد وقتی دور هم هستید، آن را بخوانید. نه اینکه فکر کنی چون اهل ادبیاتم از این کارش کیف کردهام، نه! بیشتر به خاطر این خوشحالم که آقای شعبانی در سینه دیوار بلند بین نوجوان و بزرگسال یک پنجرهی باصفا باز کرده تا از آن دنیای بزرگترها را بهتر ببینید.
پرچم درخت
درخت را نگاه!که روی شانههای کوه
چه باشکوه
گشوده بالی از گیاه
به سوی مهر
به سوی ماه
درخت را نگاه!
که پرچمی
برای صلح و دوستی
به دست ماست
شکست او
شکست ماست
درخت و پرنده
آرزوی یک درخت خشکسبز بودن است
آرزوی یک پرنده هم
پر گشودن است
من درختم و تو هم پرندهای
سوی من بیا
شاخههای من پر از جوانه است
آسمان سینهام برای تو
آشیانه است
غرور کوه
کوه را که دیدهایچه باشکوه
سر فراکشیده تا به آسمان
خم نمیکند سری برای این
به پای آن
کوه، خود، منم که با غرور سنگیام
تا همیشه ایستادهام
دل به مهربانی تو دادهام
منبع: مجله باران
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}