راه هایی برای غلبه بر خود کم بینی
اگر فرد در مقایسهی خود با دیگران از شیوهی نامناسبی استفاده کند ممکن است احساس بدی نسبت به خودش پیدا کند و این سرآغاز بروز مشکل خود کم بینی است.
خود کم بینی
خود کم بینی یا عقده حقارت حالتی است که در آن فرد عزت نفس ندارد، در مورد خودش شک دارد و دچار عدم قطعیت میباشد. احساس میکند در حد استانداردها عمل نمیکند و در واقع پایینتر از استانداردها میباشد. در واقع خود کم بینی یک جور احساس ناکافی بودن است که برخاسته از واقعیت یا خیال میباشد. این احساس معمولا به شکل ناخودآگاه حضور دارد و باعث میشود که فرد خود کم بین دست به اقدامات جبرانی و در واقع جبران افراطی بزند. خود کم بینی از افکار منفی نشأت میگیرد و مانند یک چرخه معیوب منجر به تشدید افکار منفی میشود.
نشانههای فرد خود کم بین
فرد خود کم بین به صورت ذهنی و فتاری نشانههایی از خود بروز میدهد که به شرح زیر هستند:
نشانههای ذهنی
فرد دارای عقده حقارت بیش از حد حساس است. وقتی یک نفر خود را پایینتر بداند، هر نظر انتقادی کوچکی میتواند منجر به ناراحتی او و تنفرش از خود بشود. در واقع انتقادات دیگران او را به شدت درمانده میکند.فرد خود کم بین همیشه خود را با دیگران مقایسه میکند. این افراد چون از چیزی که خودشان هستند، مطمئن نیستند؛ دائما خود را با دیگران مقایسه میکنند و همیشه فکر میکنند چرا دیگران بهتر از او هستند؟ در واقع آنها همیشه تواناییها و کارهای دیگران را در بهترین حالتشان میبینند و آن را با خود مقایسه میکنند.
فرد همیشه احساس گناه، حسودی و یا شرم میکند. مخصوصا هنگامی که افراد دیگر در شبکههای اجتماعی، بهترین حالت زندگی خود را به نمایش میگذارند، این افراد با مقایسه خود، باز هم به این نتیجه میرسند که چقدر پایینتر از دیگران هستند.
نشانههای رفتاری
خود کم بینی و کمالگرایی معمولا دست در دست یکدیگر دارند. در واقع یک فرد کمالگرا هیچ وقت از خود راضی نیست. هرچند که همیشه امور و کارها را به بهترین شکل خود انجام میدهد، ولی همچنان هیچ چیزی او را راضی و قانع نمیکند._رفتار سلطه پذیر در افراد خود کم بین دیده میشود. یعنی آنها چون خود را پایینتر از دیگران میدانند، از دیگران تبعیت کرده و اختیار زندگی خود را به دیگران میدهد.
خود کم بینی منجر به بی فعالیتی و به تعویق انداختن امور میشود. یعنی در واقع فرد چون میداند به قدر کافی نمیتواند کارهایش را خوب انجام دهد و قرار است شکست بخورد، سعی میکند از انجام دادن آنها طفره برود و تا جایی که ممکن است آنها را به تاخیر بیندازد.
حقارت و خود کم بینی باعث میشود فرد دائما دیگران را قضاوت منفی کند و در واقع با پایین آوردن آنها، حس پایین بودن خودش را پوشش دهد.
این افراد معمولا سعی میکنند نواقص خود را از دیگران بپوشانند و کسی نفهمد این افراد نقص دارند. یعنی سعی میکنند تصویر بی نقصی از خود نشان دهند. همین امر سلامت روان آنها را به خطر میاندازد و زمینه را برای بروز اختلالات روانی فراهم میکند چرا که همواره در حال تظاهر کردن و نقش بازی کردن هستند.1
در ادامه راهکارهایی برای غلبه بر احساس خود کم بینی ارائه میشود.
به افکارتان نظم بدهید
همانطور که گفتیم وقتی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم ممکن است متوجه شویم که در برخی از زمینهها از آنها کمتر هستیم؛ اگر این احساس به سراغتان آمد از خودتان بپرسید که: «دقیقا نسبت به چه کسی احساس کمتر بودن میکنم». وقتی به این پرسش میاندیشید سعی کنید احساسات خود را مهار کرده و آنها را محدود کنید؛ احساساتی فکرکردن همیشه باعث درهمریختگی افکار میشود. حدود ۷ میلیارد نفر در این سیاره زندگی میکنند، دقیقا نسبت به کدام گروه از افراد احساس کمتر بودن میکنید؛ افراد پولدار، خوشظاهر، تحصیلکرده، فضلا و دانشمندان؟ اغلب مردم جزو این گروهها نیستند. حالا کمی دقیقتر شوید و فردی را نام ببرید که نسبت به او احساس کمتر بودن میکنید. فرد B؟ چرا؟ آیا B بهطرز ویژهای بهتر از شماست؟بنابراین با نظم دادن به افکارمان بهجایِ اینکه «احساس کمبود» کنیم، زمینهای را که در آن احساس کمبود میکنیم و سپس فردی را که نسبت به او احساس کمتربودن داریم شناسایی میکنیم. حالا نوبت آن است که از خودتان بپرسید فرد B در کدام زمینهها از شما بهتر نیست؟ آیا او هم مثل شما آدم متواضعی است؟ از نظر هوش چطور؟ یا مثلا تجربیات زندگی؟ پس اگر آنچه را که معیار شایستگی و موفقیت مینامیم محدود کنیم، احتمال اینکه دچار احساس عدم کفایت شویم زیاد است. باور کنید که B هم مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد.
به نمایشِ مضحکِ «دیگری بودن» پایان دهید
تاکنون روی سنگ قبر هیچکس نوشته نشده است که: «اینجا A آرمیده است، او کاملا شبیه B بود». هرکس تنها میتواند شبیه خودش یا بهترینِ خودش باشد؛ این رؤیای شبیه کس دیگری بودن شاید مناسب سن یک نوجوان ۱۵ ساله باشد. حتی یک بازیگر هم نمیتواند دقیقا مطابق شخصیت اصلی داستان نقش ایفا کند؛ الهام گرفتن از دیگران به معنی سعی در الگو گرفتن و شبیه کردن برخی از رفتارهایمان با آنهاست و نه به معنای آنکه تلاش کنیم تا زندگیای کاملا مشابه با آنها داشته باشیم.مشکل خود کم بینی، بین افرادی شایع است که میخواهند شبیه کسی باشند که در واقع نیستند. البته این به معنای محدود کردن تواناییهایمان در برخی از زمینهها نیست؛ اما اگر بهجای تقلا برای شبیه شدن به دیگری، خودِ واقعی مان باشیم بسیار موفقتر خواهیم بود.
جرأت متفاوت بودن را داشته باشید
زندگی در دنیای امروز، محدودیتهای کمتری نسبت به گذشته دارد. شاید تا چند سال پیش از جوانی که در دههی بیست زندگیاش بود انتظار میرفت ازدواج کند، فرزندانی داشته باشد و صاحب اعتبار مورد قبولی از نظر اجتماعی باشد. یا مثلا شکل و فرم آرایش مو و لباس پوشیدن قاعدهی مشخصی داشت و … اما امروزه هیچ شکل و قالب خاصی برای زندگی یک نفر نمیتوان درنظر گرفت. البته منظورمان مذمت آداب و عرف زندگی در گذشته نیست ولی به هرحال سبک زندگی مردمِ امروزی کمی آزادتر و متفاوتتر از گذشته است.پس اگر کسی در چهل سالگی (یا حتی هشتادسالگی!) هنوز ازدواج نکرده باشد یا فرزند و جایگاه خاص اجتماعی نداشته باشد شکستخورده نیست. هرچند گاهی هم انتظارات والدین و اطرافیان ممکن است افراد را تحت تأثیر قرار بدهد و مثلا لحظهای با خود فکر کنید: «ای وای خدای من! ۴۵ سالم شد باید همسر و فرزند داشته باشم. باید الان در فلان جایگاه شغلی میبودم، من باید آنطور که بقیهی مردم هستند باشم». اما حواستان باشد که در دام نمایشِ دیگریبودن نیفتید. اگر واقعا طالب بهدست آوردن این چیزها هستید که هیچ، اما اگر صرفا میخواهید انتظارات دیگران از خودتان را برآورده کنید این نکته را بهیاد آورید که شما تنها میتوانید در نقش خودتان زندگی کنید.2
به ضعفهای خود واقعبینانه نگاه کنید
داستان جوجه اردک زشت «هانس کریستین اندرسون» را بهخاطر بیاورید. یادتان هست که قوی کوچک (جوجه اردک زشت) بهعنوان یک اردک احساس شکست میکرد؛ چرا؟ چون او واقعا یک اردک نبود پس چطور میتوانست در کالبدی که واقعا نیست موفق باشد.اگر نسبت به دیگران احساس حقارت میکنید لحظهای به نیازهایی بیندیشید که اگر از آنها برخوردار بودید این احساس در شما از بین میرفت و اما آیا در صورت برخورداری از آنها شبیه خود واقعیتان میشدید یا اینکه مثل یک قو در جایگاه اردک قرار میگرفتید؟
مراقب خیالبافیهایتان باشید
خود کم بینی طعمهی خودش را در دام «تفکر همه یا هیچ» گرفتار میکند. خیالبافی یک نوع از این تفکر هیجانی و احساسی است که بهصورت گفتمان «اگر فقط …» بیان میشود:اگر فقط بینی باریکتری داشتم، قابل اعتمادتر و خوشحالتر به نظر میرسیدم!
اگر فقط درآمدم فلان تومان بیشتر بود زندگی خوبی داشتم!
اگر فقط میتوانستم عین B باشم از خودم راضی بودم!
اما زندگی واقعی براساس این اگرها نمیچرخد؛ بسیاری از چیزهایی که باعث ایجاد احساس حقارت در ما میشوند در واقع ساختهی ذهن خود ما هستند. شاید با یک بینی باریکتر، زیباتر بهنظر برسید ولی اگر از مقایسهی خود با دیگران دست بردارید و با تکیه بر ظرفیتهای خودِ واقعیتان مسیر زندگی را به جادهی مطمئنتری هدایت کنید، رضایت خاطر بیشتری خواهید داشت و در دام خود کم بینی گرفتار نخواهید شد.3
پی نوشت:
1.www.honarehzendegi.com
2.www.chetor.com
3.www.khabarjonoub.ir
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}