ضرورت بهره مندی از مشاوره های توانبخشی

انسان در دوران زندگی با مشکلات زیادی مواجه می شود که به علل مختلف قادر به تصمیم گیری و پیدا کردن مناسب ترین راه حل نمی باشد. دانش مهارت‌های زندگی به ما کمک می کند تا تصمیم مناسب و اثر بخشی برای حل مشکلات بگیریم، اما تراکم مشکلات و مسئولیت های مختلف این اجازه را به ما نمی دهد که خودمان بتوانیم این دانش را درونی کنیم. به همین دلیل باید به سراغ کارشناسان و متخصصین این علم برویم. یکی از بهترین و در دسترس ترین کارشناسان آگاه به علم مهارت‌های زندگی، مشاورین هستند. ضمن آنکه یکی از مهم ترین دلایل استفاده از این کارشناسان نیز میل به بهبود مستمر و رشد فردی و اجتماعی زنان می باشد. بنابراین یاری خواستن از افراد واجد شرایط می تواند در حل مشکل و تصمیم گیری مناسب کار ساز باشد.
 
برخی از مشکلات زنان خانه دار که برای حل آنها به مهارت‌های زندگی نیاز است عبارت اند از
 
• انتخاب یک گزینه از بین چند گزینه
• مقابله با حوادثی نظیر مرگ پدر، مادر و سایر اقوام
• مشکلات شغلی
• مشکلات مالی
• رویارویی با شکست ها
• عدم پیشرفت در حد مورد انتظار
• مسائل تربیتی فرزندان
• مسائل خانوادگی
 
 بنابراین زنان خانه دار پیوسته با مشکلاتی مواجه هستند که بر طرف سازی آنها نیازمند مهارت‌های زندگی با استفاده از نظرات مشاورین به عنوان کارشناسان مهارت‌های زندگی است. رویکرد مناسب و اثر بخش در این فرایند در درجه اول متکی بر اعتماد به نفس لازم و در درجه دوم بهره مندی از نظرات مشاورین و تجارب فردی در راستای به کار گیری مهارت‌های زندگی برای حل مشکلات است. از آنجا که تصمیم گیری مؤثر در انتخاب همسر از جمله مهم ترین تصمیم گیری های زنان در طول حیات و زندگی خانوادگی آنان می باشد، لذا در این موارد زیر به بحث تاثیر مهارت‌های زندگی در ازدواج می پردازیم.
 

تصمیم گیری مؤثر در انتخاب همسر

خانواده یک نهاد اجتماعی است و هیچ نهادی در تاریخ، فرهنگ و تمدن انسانی به اندازه آن قدمت ندارد. خانواده سنگ بنای جامعه بزرگ انسانی است و در استواری روابط اجتماعی و رشد و تعالی یکایک اعضای جامعه نقش بنیادین دارد. تلاش در جهت استحکام خانواده، ارج نهادن به ارزش ها و روابط درون این نهاد اجتماعی زمینه را برای سعادت اخلاقی و سعادت عمومی افراد فراهم می آورد.
 
تشکیل زندگی مشترک تنها به دلیل تأمین و رفع نیازهای مادی، اقتصادی و تداوم نسل نیست، بلکه حس مشارکت و تفاهم برای وسعت نگرش و امکان دستیابی به فرصت های بیشتر است. به همین دلیل مهارت انتخاب صحیح و مسئولیت پذیری نسبت به انتخاب خود، به زنان خانه دار کمک می کند تا تجربه رشد را همراه با احساس رضایتمندی در زندگی و تفاهم مشترک کسب نمایند.
 
خانواده در وسیع ترین مفهوم کلمه، خاستگاه اعضای خویش و پناهگاه آنان بوده و به اعضای خود احساس انس و آرامش، سلامت و امنیت اجتماعی می بخشد.
 
ازدواج و تشکیل خانواده برای انسانها یک نیاز طبیعی است که از فطرت و آفرینش آنان سرچشمه می گیرد و نباید آن را یک قرارداد متعارف اجتماعی تلقی نمود؛ زیرا اگر این بنیان مقدس آسیب ببیند، پیامدهایی را در تحول ساختار کلی جامعه و نظام ارزشی و فرهنگی آن وارد می کند که جبران آن به سختی امکان پذیر است. بنابراین، برای ورود مناسب و سازنده به این فرایند باید مهارت‌های زندگی را در ازدواج مورد بهره برداری قرار داد تا انتخاب ما بتواند پایه ای محکم و قدرتمند داشته باشد. در غیر این صورت حتی نمی توان آینده ای روشن و امیدوار کننده برای این انتخاب خود پیش بینی نمود. به همین دلیل انواع سؤالاتی که زنان در معرض ازدواج با آن مواجه هستند در بطن خود حاوی مسائلی است که جستجوگری، خلاقیت، ارتباط مؤثر، تفکر خلاق و حل مسئله را در پی دارد، برخی از این سؤالات عبارت اند از:
 
• با چه کسی ازدواج کنیم؟
• با چه طرز فکر سیاسی؟
• با چه فرهنگی؟
• با چه امکانات مالی؟
• با چه ویژگی های اخلاقی و روانی؟
• با چه مشخصه های فیزیکی و ژنتیکی؟
• شاغل در چه شغلی ؟
• با چه سنی؟
 
 لذا دخترانی که خواستگاران متعدد داشته و می خواهند از بین آنان یکی را انتخاب کنند، بهتر است با کمک مشاوران انتخاب احسن را انجام دهند. انتخاب احسن زمانی صورت می گیرد که اطلاعات لازم از مراجع و خواستگاران کسب و خصوصیت های آنان با هم مقایسه گردد. فردی که خصوصیت های وی با مراجع ازدواج او هماهنگی بیشتری داشته باشد انتخاب احسن خواهد داشت.
 
علاوه بر اینکه خودشان نیز باید با کاربرد مهارت‌های زندگی در انتخاب همسر خود به صورت فعال و مؤثر دخالت و مشارکت داشته باشند. نقش مشاوران نیز به عنوان تسهیل گر فرایند تصمیم گیری مناسب برای دخترانی که در انتخاب همسر تحت فشار پدر و مادر و یا سایر اقوام خود قرار دارند بسیار حائز اهمیت است؛ به طور مثال، گاهی دوستیهای پسر و دختر که در آنها قصد ازدواج وجود ندارد، به احساس طردشدگی در فرد مقابل منجر می شود که برای جلوگیری از آسیب های روانی (در بعضی موارد خودکشی) می توان از خدمات مشاوره ای استفاده نمود.

 

فرایند ازدواج بر مبنای مهارت‌های زندگی

با داشتن شناخت صحیح و کامل از مهارت‌های زندگی و هماهنگی و تنظیم فرایند ازدواج بر مبنای این مهارت‌های زن خانه دار میتواند تأثیر مثبتی در موفقیت و ثبات پیوند خانوادگی برای فرزندان و آشنایان خود داشته باشد. این مهارت ها در واقع نگاه همه جانبهای به عوامل اجتماعی، فرهنگی، جسمانی، معنوی و شغلی مؤثر بر ساختار درونی و بیرونی بنیاد خانواده و کسب رضایت خاطر افراد از روابط خانوادگی دارد؛ زیرا با استفاده از این مهارتهانه تنها برنامه ریزی حرکت و رشد خانواده به صورت روان و ممکن صورت می گیرد، بلکه هدایت و الگوپذیری این حرکت نیز امکان پذیر می شود. ضمن آنکه توانمندی و پتانسیل کاربردی زنان خانه دار نیز قوت می یابد. بنابراین، از جمله عوامل مؤثر در استحکام و استواری بنیاد خانواده این است که زنان خانه دار به عنوان عضوی مؤثر و کارآمد در سیستم های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار بگیرند که البته فرایند درونی هر یک از این سیستمها نوعی احساس وابستگی و تعلق و پایبندی افراد را نسبت به خود می طلبد. ایجاد هماهنگی، انطباق و تعادل در نوع ارتباطات بیرونی با توافق زوجین می تواند از بروز بسیاری از مشکلات فرد که ناشی از حس تعلق وی به خارج از نهاد خانواده است جلوگیری کند. علاوه بر آن محیط درون خانه را نیز با کاربرد مؤثر مهارت‌های زندگی برای زنان خانه دار مطلوب و اثر بخش می نماید. پژوهش ها نشان داده است که نگرش زنان خانه دار به خود و فعالیتهای خود در خانه و محیط بیرون از خانه نقش بسیاری در سلامت و بهداشت روانی آنها دارد؛ زیرا نوع نگرش افراد به خود و به دیگران منشأ اصلی شکل گیری انتظارات و رفتار متقابل می باشد. در نتیجه داشتن نگرش صحیح نسبت به موقعیتها، شرایط و چگونگی ویژگی های شخصیتی می تواند به افراد در ایفای نقش ها و داشتن انتظارات متقابل یاری کند و احترام و همدلی لازم را فراهم آورد. پس اگر زنان خانه دار مهارت مثبت نگری به خود را به خوبی فرا بگیرند و از آن در زندگی فردی و اجتماعی خود استفاده کنند، قطعا موفقیت و پیروزی بیشتری خواهند داشت.
 

مهارت‌های مؤثر در ازدواج

در بحث مهارت‌های زندگی مؤثر در ازدواج پایدار همیشه به مهارت‌های زندگی به عنوان یک ابزار علمی و کاربردی توجه شده است. به همین دلیل هم برای دختران در آستانه ازدواج و هم برای ازدواج فرزندان؛ زنان خانه دار به مهارت‌های مؤثر در پایداری ازدواج نیاز دارند.
 
ده راهبرد زیر می تواند به عنوان مهارت‌های مؤثر در ازدواج و پایداری آن مطرح شود

١. مهارت بررسی همسانی ها و تفاوت های اجتماعی - فرهنگی مرد و زن.
۲. مهارت شناخت صحیح از ویژگی های اخلاقی و رفتاری شریک زندگی.
٣. داشتن آگاهی کافی نسبت به ویژگیهای جسمانی، شخصیتی خود و همسر.
۴. داشتن آشنایی کافی به تأثیر عوامل اقتصادی بر کارکردهای مختلف خانواده.
۵. مهارت توجه به عوامل مؤثر تحصیلی و شغلی.
۶. مهارت تصمیم گیری و رفتار کارآمد و مؤثر.
٧. مهارت ارتباط عاطفی- عقلانی کارآمد و مؤثر.
۸. مهارت مهرورزی و بیان احساسات به صورت مناسب و مطلوب.
۹. مهارت درک احساسات و عواطف طرف مقابل.
۱۰. مهارت ارتباط و همدلی منجر به فرهنگ تفاهم.
 

مهارت‌های اجتماعی مؤثر در ازدواج

عوامل اجتماعی خود به زیر مجموعه هایی چون طبقات اجتماعی و الگوهای درون طبقاتی تقسیم می شوند که هر یک در جایگاه خود نیازمند تحلیل می باشد. همان طور که گفته شد بررسی همسانی ها و تفاوت های اجتماعی از مهم ترین مهارت‌های مؤثر در ازدواج می باشد. سایر مهارتها نیز عبارت اند از:
 
١. مهارت درک نقاط قوت طرف مقابل و بیان دلنشین این نکات.
۲. مهارت طرح دلپذیر مشکلات و جلوگیری از به وجود آمدن نگرانی.
٣. مهارت ارتباط صمیمی، دلسوزانه و گرم در روابط اجتماعی
۴. مهارت ارتقای منزلت همسر در مقابل دیگران.
۵. مهارت احترام متقابل به صورتی که باعث دلگرمی و پیشرفت شود.
۶ مهارت نمونه برداری ادراکی سالم از همسر.
٧. مهارت الگوبرداری رفتاری کارآمد برای خود.
8. مهارت ارتباط اجتماعی بر اساس تفاهم و هماهنگی سلیقه ای.

 

مهارت‌های فرهنگی مؤثر در ازدواج

مهارت‌های فرهنگی که در جایگاه خود می تواند تا حدودی انشئت گرفته از موقعیت های اجتماعی افراد باشد، از مهم ترین عواملی است که داشتن شناخت صحیح از آنها می تواند بسیار مفید واقع شود. در حقیقت مهارت‌های فرهنگی با الگوهای رفتاری ابراز عقیده، باورها و ارزش های مردمی همراه است؛ در شرایطی که باعث دگرگونی روحی و خسارت عاطفی و روانی نگردد. این مهارتها در صلح و پایداری تفاهم در خانواده بسیار مهم هستند؛ زیرا پاره ای از رفتارهای خانوادگی که به دور از مهارت‌های فرهنگی و به کارگیری مهارت‌های زندگی در این الگو می باشد می تواند استحکام پایداری نهاد خانواده را به خطر انداخته و با مشکلات جدی رو به رو کند. به همین دلیل وقتی باورهای دینی و مذهبی یکی از والدین به صورت تند و تحکمی به والد دیگر اعلام می گردد به صورت خود به خود نیز باعث پیدایش مقاومت فرهنگی در آن ولی می شود. علاوه بر اینکه زمینه های عصبانیت و برخورد توأم با پرخاشگری را نیز در فرد به وجود می آورد. به همین دلیل مهارت‌های فرهنگی چون مهارت‌های زیر می تواند بسیار کارآمد و مؤثر باشد:
 
١. توانایی و مهارت ابراز اندیشه و اعتقادها بدون تنش و تندی.
۲. توانایی و مهارت ابراز باورها بدون ایجاد تحکم و اجبار.
٣. توانایی و مهارت حفظ حریم اعتقادها و باورهای شریک زندگی.
۴. توانایی و مهارت حفظ حریم ارزشها و اعتقادهای درونی شده شریک زندگی.
۵. توانایی و مهارت حفظ آداب و رسوم بدون آسیب به آداب و رسوم شریک زندگی.
 
نکته قابل توجه در بحث مهارت‌های فرهنگی عبارت است از توانایی هماهنگی باورهای دینی و مذهبی؛ زیرا در میان کلیه انگارهها و باورها حساس ترین نوع مهارت زندگی در این است که زنان خانه دار بتوانند باورها و انگاره های مذهبی و دینی خود را به صورت متعادل و مشابهی بیان نمایند تا از درگیری جلوگیری شود. به عقیده لوگال، تا پیش از ازدواج مذهب بر رفتار جوانان مؤثر است، لیک پس از زناشویی، ناباوری های دینی یکی از طرفین دشواری های فراوانی را برای دیگری فراهم می کند و باعث ایجاد بگو مگوهای دائمی می گردد. به گفته بورساروبل، «جالب اینجاست که این نبود هماهنگی و همفکری با پیشرفت زندگی زناشویی افزایش می یابد». دیکسترا، نیز در اثر معروفش "مسائل یک جامعه و چند مذهب"، همین عقیده را دارد.
 
یکی از جنبه های مؤثر در کاربرد مهارت‌های زندگی عبارت است از مهارت بروز ویژگی های شخصیتی زوجین. ویژگی های شخصیتی افراد منجر به بروز رفتارهای فردی و جمعی خاصی از آنها در شرایط متفاوت می شود. این امر به نوبه خود در تعامل های بین فردی اثر می گذارد که شناخت این ویژگی های رفتاری در خلال کنش ها و واکنشها از جمله مهارت‌های فرهنگی مؤثر در ازدواج است. بنابراین بسیار مهم است که زن درون گرا چگونه بتواند با مرد برون گرا توانایی هماهنگی و متعادل سازی را به دست بیاورد؛ چرا که عدم هماهنگی و متعادل سازی باعث جدال، کشمکش و درگیری خانوادگی می شود. نوع باورهای درونی شده و شیوه بیان آنها در این الگو تأثیر دارد؛ زیرا نوع اعتقادها و باورهای درونی شده افراد در طی روند جامعه پذیری که ریشه های ابتدایی آن در خانواده شکل می گیرد تأثیر شگرفی در نحوه برخورد آنها دارد. این عقاید از جزئی ترین امور تا مسائل حیاتی زندگی فردی و خانوادگی افراد را در بر می گیرد. ولی نکته مهم آن است که شیوه و مهارت بیان تأثیر گذار این باورها و اعتقادها در مسیر حرکتی و رشد زنان خانه دار نقش اساسی و زیر بنایی دارد. وقتی افراد با آداب و رسومی که افراد نسبت به آنها با تعصب برخورد می کنند رو به رو می شوند؛ می توانند مهارت‌های خود را برای برخورد مناسب و بهینه در این ارتباط به کار بگیرند. به کارگیری این مهارت ها به فرد کمک می کند تا یک موقعیت ناآرام را به یک موقعیت آرام تبدیل کند.
 
تنوع زندگی بشر در شرایط مختلف جغرافیایی، محیطی و اجتماعی منجر به شکل گیری رفتارها و رویه هایی گردیده که تکرار این رفتارها در طول زمان آداب و رسوم را شکل داده اند که بسته به عوامل متفاوت از جامعه ای به جامعه دیگر و گاهی از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت می باشد. یکی از مهم ترین مهارت‌های زندگی توجه به این آداب و رسوم می باشد که گاهی بعضی از افراد عمل به آنها را اجتناب ناپذیر می دانند. به همین دلیل وجود تعارضها و ناهمسانی ها اغلب منجر به بروز اختلافهایی می گردد. ولی مهارت‌های زندگی در برخورد با این مشکلات به زنان خانه دار کمک می کند تا بتوانند به صورت کاملا مسلط به اوضاع و احوال کار خود به شکلی مفید و کارآمد هدایت امور خانواده را بر عهده داشته باشند. علاوه بر اینکه از تسلط و کارآمدی خود نیز لذت می برند و احساس اعتماد به نفس و حرمت ذات آنان نیز افزایش می یابد.

 

تعدد نقشها و مهارت‌های زندگی زوجین

هر یک از زوجین پیش از دریافت نقش همسری در خانواده خویش دارای نقش فرزندی در خانواده اولیه خود می باشند که ایجاد هماهنگی در روابط بین نسلی می تواند در تحکیم و تعالی نهاد خانواده مؤثر واقع شود. این امر خود موجب افزایش احساس تعلق و حمایت همه جانبه شده و از تعارض های آگاهانه و ناآگاهانه ناشی از تفاوتهای درون ساختاری خانواده های اولیه ممانعت به عمل می آورد. به همین دلیل مهارت تعادل بخشی میان نقشها برای زوجین بسیار کار ساز و مهم می باشد. ولی وقتی زوجین کارساز و نقش آفرین باشند و از نقش خود لذت ببرند، تعارض نقشها موجب افزایش فشار روانی و بار عصبی زندگی آنان نمی شود. به همین دلیل مهارت تعادل بخشی یک زن میان نقش های دختری، خواهری، همسری و مادری موجب می شود تا او بتواند با تنش کمتری نقش های گوناگون خود را ایفا کند؛ به ویژه اگر همسر او مرد تمامیت خواهی باشد. حال اگر زن خانه داری که همسرش مرد تمامیت خواهی است نتواند با کاربرد مهارت‌های زندگی تصمیم مناسب و اثر بخشی در جهت ایفای نقشهای گوناگون خود بگیرد، تنش پیوسته و دائمی در انتظار او و خانواده اش خواهد بود.
 
برخی از متغیرهای تأثیرگذار بر مهارت‌های زندگی عبارت اند از
1. شخصیت زوجین، نقش های جنسیتی هر یک از طرفین خصوصا در رابطه با تقسیم کار عادلانه در خانه و وظایف دو گانه شغلی و خانوادگی.
٢. نقش الگوهای خانوادگی زوجین.
٣. میزان دلبستگی و شیوه دوست داشتن.
۴. مهارت‌های انطباقی و ارتباطی.
۵. مهارت‌های رفع تعارض و حل مسئله.
 
برخی از مهارت‌های زندگی در اصل خودشان را در صفات شخصیتی مثبت نشان می دهند و بیشترین اهمیت را در ثبات زندگی زناشویی دارند: اعتماد به نفس و احترام به خویشتن، آرامش، سازماندهی، انعطاف پذیری، مردم آمیزی، رشد و پختگی عاطفی هیجانی، احساس رضایتمندی و شادکامی از زندگی از آن جمله اند. در حقیقت مهارت زندگی به زنان خانه دار کمک می کند تاصفات شخصیتی مثبت خود را نشان دهند و از بروز صفات شخصیتی منفی جلوگیری کنند.
 
صفات شخصیتی منفی که بیشترین آسیب را به زندگی زناشویی وارد می کند عبارت اند از
منفی گرایی بیش از حد، وابستگی و نیازمند بودن، کناره گیری و ایجاد فاصله از دیگری، سلطه جویی و قدرت طلبی، عدم ابراز عواطف و احساسات و یا ابراز عواطف منفی، توهین کردن، دفاعی عمل نمودن (جبهه گیری)، انتقاد بیش از حد و برانگیختگی فیزیولوژیک و عصبی. بنابراین، مهارت بروز صفات مثبت و جلوگیری از بروز صفات منفی به زنان خانه دار کمک می کند تا ضمن فضاسازی معنوی و ارزشی امکان پیدایش زمینه صفات مثبت سازنده و روحیه بخش را نیز برای افراد خانواده فراهم کنند.
 
یکی از مهارت‌های تأثیرگذار بر زندگی زن خانه دار، توانایی تعادل بخشیدن میان روابط اجتماعی و عاطفی قبل و بعد از ازدواج است؛ زیرا هر زن خانه داری باید بداند که با ازدواج، پیوندهای قبلی از بین نرفته و در سرتاسر زندگی فرد تأثیر خود را خواهد گذارد. دوام ارتباط هر یک از زوج ها با خانواده خود احساس امنیت، عضویت و تعلق ایجاد می کند و می تواند به زندگی کنونی آنها قدرت ببخشد و این موضوع یکی از پایه های اساسی جهت رسیدن به سلامت روان می باشد. بنابراین، باید متذکر شد که اگر زنان مهارت‌های زندگی را فرا نگیرند، نمی توانند امکان تجلی و بروز احساسات مثبت و سازنده را در خانواده فراهم کنند و جلوی بروز احساسات منفی و نگران کننده را بگیرند.

 

مهارت‌های عاطفی در استحکام بنیان خانواده

توانایی بروز احساس و درک احساسات همسر و اعضای خانواده از جمله مهارت‌های اساسی و اثربخش می باشد؛ زیرا دلبستگی و به کارگیری شیوه های دوست داشتن به دو طرف در خانواده کمک می کند تا رشد و تعادل بیشتری داشته و از زندگی خود لذت بیشتری ببرند. همچنین بر اساس دیدگاه صاحب نظران، دلبستگی نیاز اساسی برای بقای خانواده است. در انسان این رابطه خاص از آغاز تولد بین نوزاد و مراقبت کننده اولیه او که معمولا مادر است شکل می گیرد، ولی برای بروز عواطف انسانی باید به شکلی کاملا عاطفی و دلگرم کننده و اثربخش خود را توانمند نماییم.
 
دلبستگی رفتاری پایدار و بادوام است که یک نفر برای خواستن دیگری و نزدیک شدن به وی از خود نشان می دهد. نیازهای دلبستگی؛ آرامش، امنیت و احساس است. هنگامی که این نیازها در معرض خطر قرار بگیرند، احساس ناامنی در زوجها پدید می آید و دلبستگی آنها مخدوش شده و ترس و دودلی از ارتباط شکل می گیرد و در نهایت منجر به احساس عدم امنیت و محدود شدن راه حلهای بهینه می شود. اما دشواری وقتی است که دلبستگی وجود دارد، اما مهارت ابراز سالم و مؤثر آن وجود ندارد. به همین دلیل بسیاری از مشکلات رفتاری زنان خانه دار حاصل فقدان مهارت بروز نیاز و خواسته های آنان به صورتی اثر گذار و تغییر دهنده است.
 

مهارت‌های عاطفی مؤثر

روابط نزدیک سه جزء فعال دارد: تعهد، صمیمیت و شور و اشتیاق. وجود یا عدم وجود این سه عامل اهمیت رابطه را تعیین می کند. به همین دلیل دوست داشتن یک مهارت عاطفی مؤثر و کارآمد است؛ اما بدون دوست داشتن خود نمی توانیم دیگران را دوست داشته باشیم. دوست داشتن، مستلزم صمیمیت است اما ممکن است تعهد و شور اشتیاق در آن وجود نداشته باشد، در حالی که اگر با مهارت‌های زندگی توأم شود، می تواند رشد کند و به مراحل عالیتر دوست داشتن که شوق بیشتری دارد برسد. در اصل شیفتگی عشق در نگاه اول است. شور و اشتیاق وجود دارد اما هرگز رابطه به عمق تعهد و صمیمیت دست پیدا نمی کند. ولی شوق توأم با احترام از معرفت شناسی و مهارت درک متقابل زن و مرد ناشی می شود و مهارت دوست داشتن را نشان می دهد.
 
دوست داشتن عاری از عشق از انواع دوست داشتن است که در أن تعهد وجود دارد، اما صمیمیت و شور و اشتیاق نیست. زوج هایی که در حالت رکود و سکون هستند و تلاش برای ایجاد گرما در خود و رابطه خود نمی کنند از این دسته هستند. البته پارهای از این تعهدها اجباری بوده و به عنوان طلاق روانی و عاطفی محسوب می شود.
 
ولی عشق کمال یافته، یک رابطه ایده آل است که شامل هر سه جزء تعهد، صمیمت و شور و اشتیاق می شود که البته این عشق کمال یافته با به کارگیری مهارت و درک مهرورزی دیگران در انسان به وجود می آید.
 
برخی مهارت‌های عاطفی مؤثر عبارت اند از
1. برقراری روابط نزدیک با دیگران.
٢. احساس راحتی از وابستگی دیگران به خود و به دیگران.
۳. عدم احساس ناراحتی از دوری شخصی که احساس دلبستگی زیاد نسبت به او وجود دارد.
 

مهارت‌های ارتباطی در پایداری خانواده

مهارت‌های ارتباطی و پایداری خانواده نقش اساسی در کاربرد مهارت‌های زندگی دارند. البته خود مهارت‌های ارتباطی در خوب گوش دادن، خوب حرف زدن و خوب تجزیه و تحلیل کردن صحبت های دیگران نهفته است. به همین دلیل برای ایجاد ارتباط مؤثر و مفید باید راه کار و الگوی مؤثر آن را نیز در نظر بگیریم و از شریک زندگی مان بپرسیم که شما از رابطه تان با من چقدر راضی هستید؟
یا اینکه آیا آرزو می کنید که ای کاش این رابطه هیچ موقع برقرار نمیشد؟
و یا اینکه تا چه حد رابطه کنونی شما، انتظارات اولیه را برآورده ساخته است؟
 
سه پرسش مذکور می تواند سطح رضایتمندی همسرمان را از ارتباط با ما نشان بدهد. علاوه بر اینکه نیاز ما را در ارتباط مؤثر و کارآمد نیز نشان میدهد.

 

مهارت‌های رفع تعارض و حل مسئله

وقتی بین زوجها تعارضهای بین فردی وجود دارد، باید برای یافتن راه حل، احساس مسئولیت فعال داشته باشند. در غیر این صورت خطر اجتناب و کناره گیری وجود دارد و هر یک می تواند خود را از گردونه خارج سازد. ولی برای شناخت راه حل، استفاده از مهارت حل مسئله نیاز است تا ارتباط مؤثر و کارآمدی را برقرار کنیم. به همین دلیل هم در مهارت‌های رفع تعارض و حل مسئله هم در برطرف سازی مسائل بین فردی نیاز به مهارت‌های ارتباطی مفید و مؤثر داریم.
 
به طور کلی چهار نوع راهبرد در برخورد با مشکلات وجود دارد
١. مذاکره و گفتگو: زوج ها درباره مسائل خود صحبت کرده تا به مصالحه و توافق برسند.
۲. مقایسه های خویش بینانه: ازدواج خود را در مقایسه با دیگران ارج می گذارند و روابط خود را به مرور زمان بهتر از گذشته ارزیابی می کنند.
٣. نادیده گرفتن: با گفتن این نکته به خود که "تعارض و کشمکش مهم نیست، میزان آسیب و رنج و ناراحتی حاصل از این کشمکشها را کمتر می کنند.
۴. تسلیم شدن: نارضایتی را به تنهایی بر خویش حفظ می کنند و مستقیما به شریک زندگی خود مطرح نمی کنند.
 
از بین این ۴ شیوه، شیوه های او به شیوه های فعال و پویایی میباشند و در حل تعارضها بسیار کارآمد هستند.
 
اصولی که هنگام بروز کشمکش باید در روابط بین فردی رعایت شود عبارت اند از
۱. سعی نکنید که همیشه برنده شوید. هر شخص در هر مباحثه ای هم حق دارد و هم حق ندارد. هم درست می گوید و هم نادرست می گوید.
 
۲. زمان و مکانی را تعیین کنید تا بحث به وجود آمده را حل و فصل کنید. هیچ وقت در مورد مسائل مهم زمانی که خسته یا بسیار عجله دارید بحث نکنید.
 
٣. خیلی واضح و خلاصه صحبت کنید. هر بار یک مسئله را عنوان کنید و روی همان تمرکز کنید. تا جایی که ممکن است نقطه نظرات خود را بی طرفانه بیان کنید.
 
۴. سعی کنید پیشنهادهایی برای حل و فصل ارائه بدهید و یکی از راه حل هایی که هر دوی شما آن را بیشتر از بقیه میپسندید اعمال کنید. اگر آن راه حل کارساز نشد ناامید نشوید و راه حل دیگری را انتخاب کنید.
 
۵. وقتی هر کدام از شما خیلی خسته و یا ناراحت شدید یک تنفس بدهید؛ چرا که ممکن است در این حالت چیزی بگویید که بعدأ پشیمان شوید یا اینکه برای مدت کوتاهی خود را از آن موقعیت کنار بکشید.
 
شما می توانید در این موقعیت بگویید «احساس می کنم عصبانی هستم یا کنترل خود را از دست داده ام و می خواهم کمی استراحت کنم» و یا اینکه می بینم که شما خیلی عصبانی هستید. بهتر است بعد از اینکه بچه ها به خواب رفتند بحث را ادامه دهیم. بعد زمان و مکان مشخصی برای ادامه بحث تعیین کنید و سپس اتاق را ترک نموده و یک کار فیزیکی مثل تمیز کردن خانه، پیاده روی یا هر کاری که انرژی عصبی شما را کاهش میدهد انجام دهید. وقتی آرام شدید از همسرتان بپرسید آیا آمادگی شروع مجدد بحث را دارد؟ اگر باز هم عصبانی بود به احساسات او احترام بگذارید و صبر کنید که او هم آرام شود.
 
6. به یکدیگر قول بدهید که در بحث حرف های زننده و کنایه دار نزنید و یکدیگر را سرزنش نکنید.
 
۷. روی حرف های خود زیاد پافشاری نکنید؛ زیرا باعث درگیری می شوید.

 

مهارت‌های برخورد با همسر

۱. یاد بگیرید واقعا به حرفهای شریک زندگی تان گوش دهید. البته اگر این حرف ها با بد و بیراه همراه باشد کار آسان نیست؛ زیرا اکثریت ما نسبت به عصبانیت و خشم سریعة واکنش منفی نشان می دهیم. به خصوص مواقعی که شوهرتان روی نقطه ضعف شما دست می گذارد؛ به طور مثال، مطرح کردن مسائل قدیمی با مقایسه شما با مادرش. در هر صورت در این گونه مواقع نفس عمیقی بکشید و بعد به حرفهایش گوش دهید.
 
٢. اگر همسر شما تأکید دارد که شما او را درک نمی کنید، او را مطمئن سازید که شما نهایت سعی خود را به کار می گیرید تا او را درک کنید. از او بخواهید مثال های آشکاری برای شما بیاورد تا موقعیت برایتان مشخص تر شود؛ به طور مثال، با گفتن سؤالاتی از قبیل اینکه «دقیقا منظورت چیست؟» باعث میشود که بحث در جهت مثبت ادامه پیدا کند.
 
٣. برای احساسات عصبی همسرتان ارزش قائل شوید. گفتن اینکه او هیچ حقی برای عصبانی شدن ندارد و یا نباید چنین حسی را داشته باشد، عصبانیت او را بیشتر می کند.
 
۴. اگر رفتار شما باعث عصبانیت همسرتان شده مسئولیت پذیر باشید. شما ممکن است ناآگاهانه عصبانیت همسرتان را برانگیزید. بنابراین، باید گامهایی در جهت تغییر رفتارتان بردارید.
 
۵. سعی کنید یک راه میانبر برای برطرف کردن یا کم کردن عصبانیت همسرتان پیدا کنید. شما می توانید یک کلمه رمز خنده دار از قبل تعیین کنید. وقتی همسرتان عصبانی میشود بگویید که بحث عوض شود؛ مثلا، با گفتن کلمه تخم مرغ به همسرتان او را به خنده بیاندازید تا خشمش کاهش یابد.
 
6. وقتی همسرتان کنترل خود را از دست می دهد یک تنفس بدهید. از صحبت کردن با او در چنین حالتی خودداری کنید، اتاق را ترک کنید و به او بگویید وقتی خشمش فروکش نمود، دوباره باهم صحبت می کنید.
 
چگونه در درگیری مهارت کنترل داشته باشیم؟
١. به خاطر بسپارید که اشکالی ندارد مواقعی هم عصبانی شوید. اگر عصبانی شدید احساس گناه نکنید. (به خصوص خانم ها با این باور بزرگ شده اند که اگر احساس منفی خود را نشان دهند، گفته میشود رفتارشان زنانه نیست. بنابراین، باید عصبانیت خود را پنهان کنند. زمان هایی وجود دارد که عصبانیت منطقی است اما باید این موقعیتها را تشخیص داد و احساس خود را صادقانه بیان کرد و راهی برای تغییر و کاهش آن پیدا نمود.
 
٢. به طرف مقابل بفهمانید که اگر چه با نظر او موافق نیستید، اما دشمن او هم نمی باشید. اینجا بحث دوست داشتن مطرح نیست، بلکه تفاوت ها مطرح هستند که ایجاد اختلاف می کنند. درگیری عادلانه این است که به یکدیگر چه به صورت فیزیکی و چه به صورت کلامی حمله نکنید؛ مثلا، اسم یکدیگر را بد خطاب نکنید، یکدیگر را سرزنش نکنید، داد و بیداد نکنید و ....
 
٣. چیزی که قبلا به شما گفته شده به عنوان سلاح یابرگ برنده در بحث استفاده نکنید. اگر این کار را انجام دادید اعتماد طرف مقابل را نسبت به خود از دست می دهید و باعث می شوید که او امنیت عاطفی خود را در ارتباط با شما از دست بدهد.
 
۴. احساسات و ادراک خود را بدون انتقاد و داوری به همسرتان نشان بدهید. داشتن احساس تنها کافی نیست، بلکه باید آن را خوب بیان کنید. در هر ازدواجی به راحتی نمی توان با طرف مقابل توافق داشت. باید سعی کنید رفتارهای دردسرساز را تغییر دهید و توجه صادقانه به تجارب عاطفی او نشان دهید.
 
۵. قبل از نتیجه گیری از بحث جلسه را ترک کرده و یا زمان دیگری را برای ادامه در نظر بگیرید.
 
۶ برای فردیت و شخصیت همسر خود ارزش قائل شوید. در نظر داشته باشید که همیشه حق با شما نیست و می توانید اشتباه بکنید. در هنگام اختلاف سعی کنید بر مشکل تکیه کرده و با وضع قوانین ثابت در زندگی خود تعادل و آرامش برقرار سازید. نیازها و احساساتتان را بدون احساس گناه بیان کنید.
 
۷. هنگامی که مورد سرزنش همسر خود قرار می گیرید سعی کنید با نگاهی عمیق به درون خود مسئله ای را که عامل سرزنش بوده مورد بررسی قرار داده و از خود سوال کنید که آیا ایجاد تغییرات خواسته شده خلاف ویژگیهای روحی و روانی شماست؟ آیا این تغییرات چیزهایی است که باعث راحتی زندگی شما می شود؟ پس چه عاملی بازدارنده است؟ سعی کنید در قضاوتهای خود صادق باشید.
 
منبع: مهارت‌های زندگی زنان خانه دار، نویسندگان: دکتر سوسن سیف، دکتر مه سیما پور شهریاری، مهر انگیز شعاع کاظمی، محبوبه قسامی، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه الزهرا علیها السلام، قم، 1384، صص 37-13