چگونه فرزندانی دور از جرایم و رفتارهای ضد اجتماعی داشته باشیم؟
مقاله حاضر برای آشنا سازی مربیان به ویژه پدران و مادران برای هدایت نسل آینده و به اختصار سعی شده گذری به مهمترین نکات مطرح در تربیت، با هدف هشیار کردن بیشتر خانواده ها، بیان اهمیت و ضرورت این مسأله و تشویق خانواده ها به مطالعه و تلاش بیشتر در این باره داشته باشیم
مقدمه
برای تربیت نسلی سالم، ناگزیر از شناخت عوامل موثر بر تربیت کودک و نوجوان هستیم. از جمله عواملی که باید مورد شناسایی قرار گیرد، چگونگی تغییر رفتارهای کودک است. اگر مربی تمایز رفتار درست از نادرست را نشناسد، اگر نداند که رفتارهای به ظاهر ساده ی امروز، چه تأثیری بر رفتارهای آتی فرد دارد، نمی تواند او را به خوبی هدایت کند. در این میان، توجه به مخاطراتی که در کمین نسل آینده نشسته است، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. آنچه می تواند کودک و نوجوان معصوم امروز را به فردی پرخاشگر، قانون شکن و مجرم بدل کند، می تواند به خوبی مدیریت شود. بی مسئولیت بار آوردن کودک، رفتارهای متضاد و پیش بینی ناپذیر از طرف مربی، برقرار نکردن رابطه ای عقلانی و کلامی، فضای نامناسب عاطفی برای پاسخ گویی به نیازهای روانی کودک و نوجوان، طرد او از خانه، نداشتن مهارت مدیریت روابط کودک و نوجوان با دوستانش، تضاد بین عناصر تربیتی، فاصله ی بین کودک و نوجوان و فعالیتهای سازنده از قبیل ادامه ی تحصیل و کارهای اشتغال ساز و ... می تواند مشکلات بسیاری را برای تربیت فراهم آورد. برای اجتناب از چنین وقایعی، مربیان به ویژه پدران و مادران ناگزیر از شناخت نقش و وظایف خویش هستند. ایفای نقش پدری و مادری، مستلزم کسب تخصص در این زمینه است. نمی توان تنها به اتکا اطلاعاتی اندک، خود را صاحب صلاحیت مربیگری دانست؛ کسب این صلاحیت مستلزم علم آموزی است که بتوان به کمک آنها، خود را در جهت کسب این توانمندی ها هدایت کرد. مقاله حاضر برای آشنا سازی مربیان به ویژه پدران و مادران در زمینه ی نقشی که لازم است برای هدایت نسل آینده ایفا کنند به رشته ی تحریر در آمده است.سخن آغاز
پژوهش پیرامون جرم، جنایت و بزهکاری در سالهای اخیر مورد توجه متخصصان رشته های مختلف به ویژه روانشناسان، جامعه شناسان، جرم شناسان، حقوقدانان و مربیان قرار گرفته است و هر یک از آنان از دریچه ی دانش خود و با نگرشی تازه به بررسی این مسأله پرداخته اند. این کوشش ها از یک سو منجر به روشن تر شدن این پدیده شده و از سوی دیگر حاکی از پیچیدگی های شناخت بزهکاری، انگیزه ها، ریشه ها و عوامل مؤثر در وقوع آن است.مقاله حاضر پیش از آن که به دنبال بررسی علمی این پدیده باشد، در پی ارائه ی راهکارهایی برای پیشگیری از معضل بزهکاری در میان تمام افراد جامعه است. اما به علت بروز و افزایش روزافزون میزان جرایم در میان کودکان و نوجوانان و نیز به دلیل آن که که فرزندان امروز ما، سازندگان فردای جامعه هستند، تمرکز ما بیشتر پیرامون مسائل تربیتی کودکان و نوجوانان است و خطاب اصلی ما با شما والدین، سرپرستان، مربیان و مسئولان جامعه می باشد که عهده دار این امر مهم هستید. اعتقاد ما بر آن است که اگر بتوانیم فرزندان خود را از ارتکاب به جرایم حفظ کنیم، گامی مفید و مهم در جهت تأمین سلامت امروز و فردای جامعه ی خود برداشته ایم. پس اگر شما نیز این گونه می اندیشید، با مطالعه ی این مقاله ما را همراهی کنید.
نگاهی کلی به آموزش های این مقاله
ما در این مقاله سعی داریم:* به ترسیم نمای کلی جرایم کودکان و نوجوانان از ابعاد حقوقی و روانشناختی بپردازیم.
* و زمینه ها و عوامل تربیتی مؤثر در حفظ فرزندانمان از خطرهای پیش رویشان را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
* با ارائه ی راهکارهایی مناسب و سودمند، خانواده، سیستم آموزشی و جامعه را در جهت رسیدن به این هدف یاری دهیم. با توجه به اهمیت دوران کودکی و نوجوانی و نقش تربیتی خانواده ها، مدارس و جامعه در پیشگیری وقوع جرایم، این راهنما میتواند برای والدین، مربیان و سرپرستان کودکان و نوجوانان هفت تا هجده ساله سودمند باشد.
این مقاله به هفت زمینه و عامل تربیتی مهمی که در ارتکاب جرایم به وسیله ی نوجوانان و جوانان نقش تعیین کننده ای دارند، اشاره می کند:
١- لزوم آگاهی و آموزش خانواده ها و فرزندان.
٢- کیفیت روابط خانواده و جامعه.
٣- لزوم قانونمندی و الگوسازی در خانواده و جامعه.
4- آشوب های خانوادگی.
5- دسترسی به امکانات فرهنگی، آموزشی و تفریحی مناسب.
۶- سلامت و پاکسازی جامعه و خانواده.
۷- روابط متقابل خانواده، مدرسه و اجتماع.
سپس می کوشیم مانند یک راهنما پیشنهاداتی برای اجرای بهتر هر یک از این موارد در زمینه های مختلف به شما ارائه دهیم. سعی کنید این نکات را مورد توجه قرارداده، آن ها را بر سبک زندگی و روابط خود اعمال کنید. تحقیقات نشان میدهد کسانی که در طول زندگی خود از راهنمایی ها و آموزش های والدین و مربیان و توجه سازنده ی آنها سود برده اند، نه تنها در کودکی و نوجوانی بلکه در بزرگسالی هم، از درصد ایمنی بالاتری در مقابل جرایم و اعمال بزهکارانه برخوردارند. شما هم می توانید خود، خانواده و فرزندانتان را از این خطرات احتمالی حفظ کنید.
جرم و جنایت در دنیای امروز و چالش های پیش روی والدین، مربیان و مسئولین
کودکان در فرآیند رشد خود مرحله ای را پشت سر می گذراند که روانشناسان آن را دورهی «بی تعادلی در رفتار کودک» می نامند. از آنجا که در این دوران کنترل و تغییر رفتار کودک بسیار دشوار است، ما در این برهه بیش از مراحل دیگر شاهد بروز رفتارهای نامطلوب در اعمال او هستیم. بر اساس برخی مطالعات، زمان اوج این گونه رفتارها کمی قبل از دوران بلوغ، بین سنین ۱۴ تا ۱۶ سالگی است. درست هنگامی که فرزند، مرحله ی انتقال از سلطه ی والدین به استقلال و همراهی با همسالان را تجربه می کند. به این دلیل فرزندان ما در این سنین به شدت در معرض بزهکاری و اعمال ضد اجتماعی هستند. از طرف دیگر، نباید از نظر دور داشت که طی مراحل رشد، دوره های حساس و مهمی وجود دارند که شخصیت و اعمال فرزندان ما را در آینده شکل می دهند. چه بسا ممکن است بروز مسائل و مشکلات در این دوران، کودک را به بزرگسالی مجرم و گاه جنایتکار تبدیل کند. لذا توجه به دوران رشد و آموزش مسائلی از قبیل مفهوم خوب و بد، قانون، روابط اجتماعی، دوستی ها، شیوه ی رویارویی با مسائل مختلف، عادات خوب و ... ضروری است. آموزش این گونه موارد به کودکان و نوجوانان وظیفه ی خطیری است که والدین، مربیان و مسئولین جامعه عهده دار آن هستند.در سال های اخیر، وضعیت بحرانی جرم و جنایت و آمار رو به افزایش آن، چه در حوزه ی بزهکاری کودکان و نوجوانان و چه در رابطه با جرایم بزرگسالان نشان میدهد که این معضل به آسانی و با سرعت بسیار بالایی رو به گسترش است و تمام جوامع و خانواده ها را- بله! حتی شما و فرزندتان را هم تهدید می کند.
قرن گذشته، قرن پیشرفت سریع علم و صنعت و ارتباطات، تحولات عمیقی را در زندگی تمام انسان ها ایجاد کرده است؛ تحولاتی که در کنار جنبه های مثبت خود، عواقب منفی و هولناکی را برای جوامع به همراه آورده و زندگی ها را با مسائل پیچیده ی نوینی مواجه کرده است. افزایش «جرم و جنایت» نمونه ای از این عوارض منفی و بحرانهای تهدید کننده است. پدیده ی افزایش جرایم در جوامع صنعتی، یکی از مهم ترین معضلات اجتماعی در نیمه ی دوم قرن بیستم است. پیچیدگی زندگی بشری، دشواری ها و مشکلات خاصی را سبب شده که فرزندان ما نیز از آن در امان نیستند. گوناگونی جامعه از یکسو و ویژگی های سن جوانی، تغییرات هورمونی و جسمانی، مشکلات هویت، بحران نقش، ابهام درباره ی آینده و تضاد در ارزش ها و عقاید مذهبی و... از سوی دیگر موجب ایجاد نوسانات خلقی و رفتاری در فرزندان ما شده است. در این میان ناآگاهی اطرافیان و برخوردهای نامناسب، رفتارهای انحرافی و مبتذل، بزه و جرایم مختلف را بیش از پیش در جوامع رایج کرده است. تحقیقات نشان میدهد بیست تا سی درصد بزهکاران خردسال، اغلب جرم خود را تکرار می کنند. وقوع جرم نه تنها به فرد، بلکه به خانواده، دوستان و اطرافیان وی نیز ضربه هایی سخت و حتی گاه جبران ناپذیر وارد می سازد و جامعه را گرفتار عواقب سوء خود می کند.
اما از نگاهی دیگر، تحولات قرن اخیر، جرایم متفاوتی را نیز در پی داشته است. افزایش جرایم بزرگ، جرایم سازمان یافته و جرم های زنجیره ای، آمارهای هولناک تبهکاری و تجاوز و بسیاری از موارد دیگر مؤید این و مسأله است. جامعه ی ما نیز از این گونه جرمها و آثار آن در امان نبوده و نیست. پیدایش جنایتکارانی مانند بیجه، خفاش شب و دیگر تبهکارانی که زندگی مردم را با خطرات بزرگی مواجه کرده اند، جدیت این تهدید ها را بیش از پیش برای جامعه ی ایرانی خاطر نشان می سازد.
گرچه ممکن است جرایم کودکان و نوجوانان بخش کوچکی از آمار جرایم را تشکیل دهد، اما پژوهشگران دریافته اند بیشتر جرایم افراد در بزرگسالی، ریشه در مسائل تربیتی، آموزشی و خانوادگی آنان در کودکی و نوجوانی دارد. نقش تربیت چنان مهم است که یکی از روانشناسان نامدار ادعا می کند اگر چند کودک در اختیار او قرار داده شود، می تواند از آنها جنایتکارانی خطرناک یا حقوقدانانی بزرگ، پزشک، مهندس، هنرمند یا هر نوع شخصیت دیگری بسازد؛ این ادعا گویای نقش مهمی است که تربیت و یادگیری در رفتار و شخصیت بزرگسالی فرد، ایفا می کند. محققان معتقدند برای مقابله با بزهکاری و جرم و جنایت، اقدامی بهتر از پیشگیری وجود ندارد. وقوع جرم گاه چنان عواقب جبران ناپذیر و خطرناکی برای فرد و جامعه در پی دارد که پیشگیری از وقوع جرایم، مؤثرترین گام در جهت حفظ سلامت جامعه و افراد آن است. از آنجایی که دوره ی کودکی و نوجوانی بهترین سنین جهت برخورد ریشه ای و عمیق در برابر این مسأله است، معمولا بر نقش مسائل تربیتی در این دوران تاکید فراوانی می شود. پس با این اوصاف:
جرم: تعاریف و تقسیم بندی ها
کجروی را از نگاه جامعه شناسی، می توان ناهمنوایی با هنجار یا مجموعه هنجارهای معینی که توسط تعداد قابل ملاحظه ای از افراد جامعه پذیرفته شده است، تعریف کرد. اما جرم و بزهکاری از نظر حقوقی عملی است که قانون برای آن مجازات تعیین کرده باشد. از این دیدگاه جرایم مختلف تعاریف معین و مشخصی دارند و لازم است برای این که عملی جرم تلقی شود، توسط قانون صریحا برای آن مجازات تعیین شده باشد. براساس اصول حقوق جزا و حقوق بشر، هیچ کس را نمی توان برای عملی که در قانون صریحا جرم محسوب نشده، مجازات کرد. به این اصل در اصطلاح حقوقی «اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها» گویند. مجازات در واقع نمادی از عکس العمل جامعه در برابر عمل مخالف نظم عمومی و هنجارهای اجتماعی است.
مقررات و قوانین جامعه
به عبارت دیگر، در هر جامعه، اقدام به عملی که برخلاف مقررات و قوانین آن جامعه صورت گرفته باشد، «بزهکاری» یا «جرم» تلقی می شود و کسانی که مرتکب چنین اعمال خلافی شوند، «مجرم» یا «بزهکار» نام دارند. البته همه ی هنجارها و ارزش های جامعه در قالب قانون جای نمی گیرند. این هنجارها و ارزش ها محدوده ی وسیع تری از قانون را شامل میشوند که به آن «اخلاق اجتماعی» می گویند. اخلاق اجتماعی و حقوق، رابطه ی نزدیک و تنگاتنگی با هم دارند و هر یک از دیگری تأثیر می پذیرند. و برای مطالعه ی چگونگی ارتکاب به جرایم می توان مجرمین را یا از لحاظ خصوصیات جنسی مورد مطالعه قرارداد و یا بزهکاران را از لحاظ سنی بررسی کرد. همچنین بزهکاری را می توان براساس موضوعی که علیه آن تعرض می شود به چهار دسته تقسیم کرد:١- بزهکاری علیه اشخاص؛ مثل قتل، صدمه ی بدنی، تهدید، توهین، افترا و تجاوز.
۲- بزهکاری علیه دارایی و مالکیت دیگران؛ مثل سرقت اموال و جعل سند.
٣- بزهکاری علیه نظم عمومی و سلامت افراد جامعه؛ مانند فحشا که باعث آسیب به نظام خانواده میشود، قماربازی که حقوق دیگران را به مخاطره می اندازد و یا استعمال مواد مخدر و الکل که منجر به نابودی نیروی انسانی می شود.
۴- بزهکاری علیه امنیت داخلی و خارجی کشور؛ مانند تروریسم، جاسوسی و جرایم سیاسی هریک از این دسته ها معمولا از اصول و قواعد مشترکی پیروی می کنند؛ لذا می توان مجرمین را نیز براساس آنها طبقه بندی نمود. در پایان، به بیان چند واقعیت دربارهی جرم و بزهکاری در جوامع مختلف می پردازیم:
۱- قوانینی که بزهکاری را تعریف می کنند گرچه از اصول مشترکی پیروی می نمایند، اما در برخی دولتها و جوامع متفاوتند. این تفاوت ممکن است به لحاظ تفاوت هنجاری، مذهبی و فرهنگی یا سیاست جنایی دولت ها باشد. همین طور شدت و چگونگی برخورد با جرایم نه تنها برحسب دولتها و قوانین آنها، بلکه براساس قضات هم تا حدی متفاوت است.
۲- از نظر قانونی، وظیفه ای که پلیس در برابر اجرای قوانین بر عهده دارد و نیز شدت و ضعف برخورد با متخلفین، با نگاه روانشناسان به بزهکاری نوجوانان متفاوت است. پلیس در برابر رفتارهای خلاف افراد، از جمله کودکان و نوجوانان بر مبنای قانون عمل می کند؛ اما شیوه ای که روانشناسی در برابر جرایم کودکان و نوجوانان در پیش می گیرد، با این برخورد قانونی و انعطاف ناپذیر پلیس فرق دارد. البته نباید از نظر دور داشت که خصوصا در چند دهه ی اخیر، حقوق جزا و جرم شناسی سعی داشته از دیدگاه های روانشناسی نیز در نحوه ی برخورد با بزهکاران کودک و نوجوان استفاده نماید. نظام دادرسی اختصاصی ویژه ی کودکان و نوجوانان، حضور مشاور روانشناسی در جلسای دادگاه، استفاده از قضات زن، به کارگیری مجازاتهای متفاوت، از جمله تدابیری است که قانون گذار برای رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان در نظر گرفته است. اجرای این تدابیر ویژه برای توجه به بعد روانشناسی در رسیدگی به جرایم به این دلیل است که نه تنها گروه بزهکاران از نظر روانی همسان نیستند، بلکه وجه تمایز بزهکار و غیربزهکار به ویژه وقتی بحث پیرامون کودکان و نوجوانان است، با تغییرات شدید و نوسان همراه است.
بزهکاری کودکان و نوجوانان و عوامل زمینه ساز آن در آینده از جنبه های مختلف و متنوعی برخوردار است که توجه بسیاری از صاحبنظران، دست اندرکاران تعلیم و تربیت و روانشناسان را به خود جلب کرده است. این معضل از زوایای علوم متعددی مانند علوم اجتماعی، جزائی، جرم شناسی، حقوقی و خصوصا از نظر روانشناسی به دقت موشکافی شده است. ما در این مقاله از یک سو سعی داریم نشان دهیم این مساله چگونه می تواند در تعلیم و تربیت و آموزش فرزندان در خانواده، مدرسه و جامعه مؤثر باشد و از سوی دیگر برآنیم عوامل زمینه ساز جرم و بزهکاری را شناسایی کنیم.
نگاهی به دو بعد «حقوقی» و «روانشناختی» جرایم کودکان و نوجوانان
دیگر برآنیم عوامل زمینه ساز جرم و بزهکاری را شناسایی کنیم. نگاهی به دو بعد «حقوقی» و «روانشناختی» جرایم کودکان و نوجوانان، بررسی و شناخت جرایم کودکان و نوجوانان از دو بعد اساسی را امکان پذیر می کند: نخست از بعد حقوقی و قانونی و سپس از بعد روانشناختی البته توجه داشته باشید که در بحث روانشناختی پیرامون اعمال خلاف و نابهنجار در حوزهی رفتاری کودکان و نوجوانان، معمولا از اصطلاح «بزهکاری» استفاده می شود. اما در اینجا لازم است با برخی از اطلاعات اولیه ی حقوقی در رابطه با بزهکاری کودکان و نوجوانان آشنا شوید:* بر اساس نظام حقوقی کشور ما، در حقوق خصوصی، منظور از «طفل»، کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد. به چنین فردی اصطلاحا «صغیر» گفته می شود و برای حمایت از این فرد، قانونگذار، او را از تصرف در اموالش منع کرده است. در اصطلاح حقوقی چنین فردی «محجور» است. دخل و تصرف در اموال محجور از طریق ولی یاقیم او انجام می شود؛ اما در حقوق جزا» و براساس تحولات اخیر حقوقی در کشور ما، عملا افرادی که کمتر از ۱۸ سال سن داشته باشند، فرآیند دادرسی جداگانه ای داشته و کودک محسوب می شوند. مجازات ها و محدودهی مسئولیت کیفری کودکان با افراد بزرگسال متفاوت است. بنابراین «جرایم اطفال»، آن دسته از اعمال خلاف قانون و رفتارهای نابهنجاری را شامل میشوند که توسط کودکان زیر سن ۱۸ سال رخ دهند.
* رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان براساس قوانین، تابع تشریفات خاصی است و در شعبه های ویژه و تخصصی دادگستری انجام میشود.
* در هنگام رسیدگی به جرایم اطفال، دادگاه موظف است با اطلاع و حضور ولی یا سرپرست قانونی طفل وارد عمل شود.
* در فرآیند رسیدگی به جرایم اطفال، باید ابتدا پیرامون سلامت روحی و روانی طفل اطمینان حاصل شود.
* در صورتی که دادرس بر اساس قانون، حمایت و بازپروری طفل را توسط دولت مصلحت بداند، می تواند با توجه به شرایط سنی طفل، مکان مناسبی مانند کانون اصلاح و تربیت یا محل مورد تأیید دیگری برای نگهداری او تعیین کند.
* جلسه های رسیدگی به جرایم اطفال علنی نیست و تنها والدین، سرپرست یا وکیل طفل اجازه دارند در دادگاه حضور یابند.
شایع ترین بزهکاری هایی که در حوزهی جرایم اطفال مشاهده میشود عبارتند از: سرقت، نزاع، خشونت و آسیب های جسمانی ناشی از آن، حمل و خرید و فروش مواد مخدر (که در بین کودکان و نوجوانان) شیوع بالایی دارد و گاه حتى قتل! بله، بارها در جامعه شاهد جنایتهایی بوده ایم که عاملان اصلی آن یک یا چند نوجوان بوده اند.
چنانچه رفتارهای کودکان و نوجوانان در دوره ی تحصیل مورد توجه قرارنگیرد، ممکن است به جایی برسیم که پرخاشگری و خشونت، «قانون طلایی» زندگی فرزندان ما شود. امروزه عواملی نظیر افزایش جمعیت و جوان بودن آن، مشکلات اقتصادی، شیوع اعتیاد و بسیاری موارد دیگر دست به دست هم داده و به افزایش پرخاشگری در فرزندان و خانواده ها منجر شده اند. به اعتقاد روانشناسان، دروغگویی، پرخاشگری، بینظمی، وقت نشناسی، بی توجهی به مقررات، توهین، عدم وفاداری به عهد، فحاشی و درگیری های بدنی از جمله رفتارهای نابهنجاری هستند که ممکن است مقدمه ی ارتکاب به رفتارهای بزهکارانه باشند؛ اما از آنجا که این موارد در جایی به ثبت نمی رسند، درباره ی میزان دقیق نابهنجاریها و بزهکاری کودکان آمار درستی در دست نیست.
روانشناسان، حوزهی جرایم اطفال را شامل اعمال، رفتارها و واکنش های نابهنجاری میدانند که کودک یا نوجوان در مقابله با موقعیت ها از خود بروز میدهد. بر این اساس کودک و نوجوان بزهکار به فردی اطلاق می شود که در سنین پیش از تکامل و رشد فکری کامل به سر می برد و هنوز قادر به تمییز درست خوبی و بدی، ارزش و ضد ارزش نیست و یا با وجود این توانایی، هنوز به چنان رشد رفتاری مطلوبی نرسیده است که بتواند در برابر بحران ها و شرایط آسیب زا، واکنش مناسبی داشته باشد. روانشناسان طی پژوهشهای خود دریافته اند که اکثر افراد مجرم و بزهکار معمولا مانند اشخاص عادی و سالم عمل می کنند؛ اما گاه در مواقع بحرانی، تحت تأثیر فشار روانی و نابهنجاری تربیت و رشد خود، رفتار نادرستی را در پیش می گیرند. به همین دلیل است که در قوانین جزایی، به بررسی وضعیت روحی و روانی طفل یاحتی سرپرست قانونی او، محیط خانوادگی و معاشرت طفلی تأکید شده است. روانشناسان فعال در حوزه بزهکاری های اطفال، معتقدند گاه رفتارهای نادرست و بزهکاری های اطفال، ناشی از تمایل آنان به شباهت داشتن رفتاری، خلقی و همسانی با همسالان است. بنابراین از بعد روانشناختی، جرایم کودکان همواره به انگیزه های مادی، خصومت و ویرانگری محدود نمی شود، بلکه عوامل روانشناختی نیز در بزهکاریها تأثیر بسزایی دارند و در صدور هر حکمی باید در نظر گرفته شوند.
زمینه ها و عوامل تربیتی مؤثر در حفظ فرزندان از ارتکاب به جرایم
مهم ترین هدف ما از تلاش برای بررسی و تبیین عوامل بزهکاری، جلوگیری از «بزهکاری بزرگسالان» است. ما می خواهیم با اقدام پیشگیرانه ی خود در برابر این خطر بزرگ، واکسینه شویم و اجازه ندهیم تا در جامعه افرادی رشد یابند که در بزرگسالی، به دیگران آسیب بزنند. در راستای رسیدن به این هدف، نخست باید تمام تلاش خود را برای حفظ س لامت و صیانت خانواده و فرزندان به کار بندیم؛ چرا که همه میدانیم خانواده ی سالم، سازنده ی جامعه ای سالم است. یعنی کودکان و نوجوانان سالم امروز، بزرگسالان موفق فردا خواهند بود. پس فراموش نکنید پیشگیری بهتر از درمان است و هر گامی که امروز برای سلامت خانواده بردارید، نتیجه ی مثبت آن را فردا خواهید دید. متخصصین، این گونه اقدامات پیشگیرانه را از سه زاویه قابل بررسی میدانند:زاویه ی اول: سعی کنیم با شناخت شرایط و عوامل زمینه ساز بروز رفتارهای مجرمانه یا نحوه ی تربیت افراد مجرم و بزهکار، از همان ابتدا، با قطع ریشه ی هرگونه شرایط و عواملی که خبر از وقوع رفتار نابهنجار و بزهکاری در آینده می دهد و با پیاده کردن شرایط و موقعیت های ایده آل، پایهی تربیتی سالم و محکمی در خانواده ایجاد کنیم.
زاویه ی دوم: با بالا بردن توانایی خود در ش ناخت بزهکاران بالقوه و با انجام اقدامات لازم پیش از ارتکاب آن ها به اعمال بزهکارانه، آنان را با روشی صحیح از خطری که پیش رویشان قرار دارد آگاه و از وقوع جرایم و پیشگیری کنیم.
زاویه ی سوم: پیشگیری را در سطح تکرار جرم اعمال کنیم و بکوشیم کسانی که یک بار به بزهکاری دست زده اند، برای بار دوم مرتکب آن جرم نشوند. آنچه مورد نظر ماست و برای ما بیشتر اهمیت دارد، «زاویه ی اول» است؛ یعنی تأکید بر مسائل تربیتی که در پیشگیری از وقوع جرایم در آینده (نوجوانان امروز و بزرگسالان فردا) حائز اهمیت است. به همین منظور به طرح و بررسی هفت مورد کلیدی پرداخته ایم و از شما دعوت می کنیم تا با پیاده کردن این هفت نکتهی به ظاهر ساده اما اساسی در زندگی خود، از مزایای آنها بهره مند شوید. این نکات برای والدین، مربیان و تمام کسانی که در امر خطیر پرورش و تربیت کودکان و نوجوانان سهیم هستند، راهنمای سودمندی است.
هفت نکته ی کلیدی برای پیشگیری از ایجاد زمینه های بزهکاری فرزندان
١- سطح آگاهی و آموزش خانواده ی خود را بالا ببرید!
ارائه ی آموزش های لازم به افراد، اولین گام برای پیشگیری و حفظ سلامت جامعه است. خانواده و مدرسه در پیشگیری از جرایم فرزندان ما مهم ترین نقش را ایفا می کنند. از آنجا که کودکان و نوجوانان از طریق همین دو نهاد مهم (خانه و مدرسه)، مسیر تربیتی را طی کرده و وارد جامعه می شوند، لذا لزوم افزایش آگاهی و کیفیت آموزش در این دو نهاد کاملا مشخص است:الف) خانواده
از آنجا که خانواده، اولین و مهم ترین نظام اجتماعی و تربیتی است که فرد دوره های اولیه و مهم زندگی خود را در آن می گذراند، لازم است با بالا بردن آگاهی و سطح آموزش در خانواده، برای تربیت درست فرزندان و پیشگیری از آسیب و بزهکاری اعضای آن کوشید.به این منظور شما والدین می توانید
* مطالعه ی خود را پیرامون مسائل مختلف جسمی، روانی و تربیتی فرزندان گسترش دهید. کتاب ها، مجله ها و روزنامه های معتبر منابع خوبی در این زمینه هستند.* از متخصصان، مشاوران، معلمان و مربیان کاردان، کمک فکری بگیرید. همان طور که خانواده ی شما به پزشک خانوادگی نیاز دارد، وجود یک روانشناس و مشاور خانوادگی هم برای حفظ سلامت روحی و روانی شما و خانواده ضروری است. دریافت کمک و راهنمایی از یک مشاور متبحر و قابل اعتماد را دست کم نگیرید و از آن غافل نشوید.
* در برنامه ها و جلسات آموزشی مرتبط شرکت کنید.
* با شناخت درست مراحل مختلف رشد و ویژگی های هر مرحله، در برخورد با فرزند خود موفق تر عمل کنید. شرایط و شیوهی برخورد صحیح با دوره های مختلف رشد، مثل کودکی، نوجوانی و جوانی را بشناسید و بدانید همزمان با تغییرات زیستی نوجوان، بایستی نقش والدین هم تغییر کند. می توانید با برخی از اقتضائات دوره های مختلف رشد فرزندتان در سایر جلدهای این مجموعه آگاهی هایی پیدا کنید.
* سعی کنید شناخت و آگاهی خود را از مسائل مربوط به جرم و بزهکاری و وضعیت اجتماعی جامعه ی خود بالا ببرید. با پیگیری اخبار جامعه و فراگیری آموزش های تربیتی نوین، گام های خود را محکم تر بردارید.
* علاوه بر کسب شناخت مسائل تربیتی، ویژگی های شخصیتی فرزند خود را خوب بشناسید تا بتوانید با او برخورد درستی داشته باشید. به سلیقه ها، خواسته ها و خصوصیات رفتاری فرزند خود توجه کنید. اگر شناخت شما از فرزندتان، کمتر از شناخت دوست فرزندتان از او باشد، باید نگران شد!
* در کنار افزایش سطح آگاهی خود، با انتقال آموزش های مناسب به فرزندتان، دانش و آگاهی لازم را در او ایجاد کنید. صحبت و گفتگو و تشویق او به مطالعه و کسب مهارت های بیشتر، ابزارهایی هستند که ما را در ایجاد این آگاهی یاری می دهند. با او پیرامون مسائل و مشکلاتش صحبت کنید و در جریان دغدغه های خاص او قرار گیرید. می توانید از صمیمیت و دوستی ای که بین خود و فرزندتان ایجاد می کنید، برای انتقال اطلاعات به او بهره ببرید.
* ارتباط خود را با مدرسه ی فرزندتان حفظ کنید. به مدرسه ی او سر بزنید و از نمرات، وضعیت تحصیلی، تربیتی، رفتاری و روابطش در مدرسه مطلع شوید. علاوه بر شرکت در جلسه های مدرسه، مربیان را برای برگزاری هر چه بهتر برنامه ها و مراسم مختلف یاری دهید.
* در آموزش مسائل عاطفی و اجتماعی به فرزندان، دو نکته ی مهم زیر را سرلوحه ی کار خود قرار دهید:
اول: آموزش های نظری را با روش های عملی همراه و تکمیل کنید و ضرورت حضور آن دو را با هم جدی بگیرید.
دوم: فرزند خود را با تحولات عاطفی، جسمانی و روانی دوره های مختلف رشد و مراحل گوناگون زندگی اش آشنا کنید. برای این کار بهتر است اول خودتان به «آگاهی کافی» برسید، سپس به او راهنمایی و مشاوره دهید. ما برخی آگاهی های کلیدی و مهم را به شما والدین خیراندیش معرفی می کنیم و جهت کسب اطلاعات مفصل و دقیق تر، شما را به مطالعه ی سایر جلدها راهنمایی مینمائیم.
* روانشناسان بهترین و مناسب ترین دوره برای آموزش و تربیت اخلاقی و رفتاری انسان را، سنین ابتدایی زندگی و سالهای قبل از بلوغ میدانند. این سنین دوره ی اطاعت و پندپذیری فرزندان از والدین است. پس این فرصت طلایی تربیت را به آسانی از دست ندهید.
* در دوران بلوغ شرایطی عکس دورهی کودکی حاکم است. شما احیانا به جای اطاعت، شاهد سرکشی فرزند خود هستید. تغییرات جسمانی و روانی این دوره را جدی بگیرید، آنها را بشناسید و به جای پند و نصیحت، با رفتار و عمل خود، فرزندتان را راهنمایی و تربیت کنید. دوره های بعد از کودکی، دوران استقلال طلبی فرزند شما است. در عین حال که برای استقلال او ارزش قائل می ش وید، او را به حال خود رها نکنید و همواره پیگیر اعمال و کارهایش باشید.
* به فرزندتان کمک کنید؛ شرایط و تغییرات خاص سنی اش را درک کرده تا متناسب با آن، بتواند رفتارها و روابط اجتماعی درست را کسب کند. چگونگی برخورد با بزرگترها، سلام و احوال پرسی، استفاده ی به جا از تعارفات، داشتن مکالمه و محاورهی خوب با دیگران، عقب نکشیدن و گوشه گیری نکردن از جمع و ... از جمله ی این آموزش های ساده است. البته این آموزش ها اگر به طور عملی و فاقد حالت نصیحت و دارای لحنی سرزنش آمیز باشد، بی تردید تأثیر بیشتری خواهد داشت. کار بسیار ساده ای است. مثلا شما می توانید با بردن فرزند خود به میهمانی و جمع های خانوادگی ای که کودکان هم سن و سال او در آن ها حضور دارند و همراهی کردن او در جمع های دوستانه اش، او را در گزینش دوستان خوب یاری دهید و یا زمانی که برای خرید از منزل خارج می شوید، او را همراه خود ببرید تا با مشاهده ی برخورد شما با دوستان و آشنایانی که ملاقات می کنید، به طور عملی روش درست برقراری ارتباط، سلام و احوال پرسی و تعامل با افراد مختلف و قشرهای متفاوت جامعه (از دوستان گرفته تا مغازه دار و راننده و ...) را به او آموزش دهید. فرزند خود را در کنج خانه محبوس نکنید. به او فرصت تعامل با اجتماع را بدهید.
* مشکلات خود را با زبانی متناسب با سن فرزندتان، برای او شرح دهید و از او مشورت بخواهید. در آخر هم او را در جریان چگونگی حل مشکل خود قرار دهید تا مهارت مقابله با بحران و حل مساله را در او تقویت کنید. به فراخور سن فرزندتان و نیازهای خاص او، موقعیت هایی از مشکلات فرضی را طرح کنید. از درس و مشق گرفته تا رابطه با دوستان، کار، ازدواج و ... سپس برای حل آن مشکل، با هم به تبادل نظر و ارائه ی راه حل بپردازید.
* به نیازهای فرزند خود توجه کنید و در جهت برآورده کردن درست آن ها کوشا باشید. متناسب با سن فرزند خود، با نیازهای وی، به طور منطقی و با شناخت برخورد کنید. از بروز مشکلاتی نظیر ارضای بیش از حد نیازها یا عدم ارضا و محرومیت شدید جلوگیری کنید. جز در طفولیت، براورده کردن تمام خواسته های فرزندان کار درستی نیست. چه بسا برخی از این خواسته ها به صلاح وی نباشد. فرزندانی که در کودکی خود با وسواس شدید والدین برای ارضای کامل نیازهایشان مواجه هستند، در آینده افرادی ضعیف، لوس و وابسته خواهند بود که در مقابل کوچک ترین شرایط نامساعد و بروز هرگونه مسأله ای که بر وفق مرادشان نباشد، فورا از کوره در می روند و در برابر دشواری های زندگی کم می آورند. چنین کودکانی بسیار پرتوقع بار می آیند و جز برآورده کردن نیازهای خود به چیزی فکر نمی کنند و کاری به عقلانی یا غیرعقلانی بودن آنها ندارند. از سوی دیگر والدینی که نسبت به نیازهای فرزندشان در کودکی، کاملا بی توجه بوده و یا سهل انگاری کرده اند، فرزندانی عقدهای، افسرده، پرخاشگر و متخاصم پرورش می دهند. چنین افرادی به محیط و اطرافیان خود اعتماد ندارند و پیوسته در حالتی از دشمنی و کینه نسبت به محیط خود به سر می برند. هر دوی این حالات، نامتعادل و آسیب زا هستند. پس، در بررسی و برآوردن نیازهای فرزند خود حد میانه را رعایت کنید و جانب عقل و منطق را بگیرید. در عین اینکه به براورده کردن نیازها و خواسته های معقول و ضروری فرزندتان توجه دارید، خواسته های غیرمنطقی اش را به وی متذکر شده و دلیل عدم برآورده شدن آن ها را برای او توضیح دهید.
* فرزند خود را در حد لازم با آسیب های اجتماعی و احتمال خطراتی از قبیل افت تحصیلی، اعتیاد، فساد و بزهکاری آشنا سازید.
* مهارت «خود کنترلی» را در فرزند خود بپرورانید و به او بیاموزید در مواقع خاص به ویژه آن جا که میل او چیزی می خواهد و عقلش حکم دیگری می کند، چه طور می تواند مهار خود را به دست گیرد. جملات و خودگویی هایی مثل «دل من این را می خواهد، اما عقل من می گوید ..»، «منطقی و درست این است که ...» یا «مصلحت من در این است که ....» و عباراتی نظیر این ها را به فرزندتان آموزش دهید. به او بیاموزید که چه طور می تواند در مواجهه با تضادها و تعارضها از این عبارات کمک بگیرد و در ذهن خود آن ها را تکرار نماید و در مواجهه با موقعیت هایی که احتمال بروز رفتاری نادرست و خلاف وجود دارد، بر وسوسه های ذهنی خود غلبه کند. در این شرایط، بهترین کمک، استفاده از فرآیندهای شناختی و عقلانی است. مثلا به او آموزش دهید تا بر روی یک کاغذ سفید، دو ستون درست کند. در یک ستون مزایای یک عمل و در ستون دیگر معایب آن را یادداشت کند. سپس آنها را با هم مقایسه کرده و جانب هر ستونی را که ارزشمندتر و قوی تر است، بگیرد. به این ترتیب فرزند شما علاوه بر یادگیری فرآیند مقایسه ی عواقب کارها، قادر است با تمرین بیشتر به انجام ذهنی آن هم نایل شود. بنابراین راحت تر می تواند در موقعیت های بحرانی بر وسوسه ها و افکار منفی خود غلبه کرده و خودکنترلی داشته باشد. در انجام این کار او را همراهی کنید و به او بیاموزید زیر پا گذاشتن برخی لذت های نادرست و زودگذر، چه عواقب خوب، طولانی مدت و شیرینی به دنبال دارد و گاه یک لحظه وسوسه، یک عمر پشیمانی به بار می آورد.
* اعتقادات دینی و اسلامی و ارزش های عرفی و اخلاقی، از مهم ترین عوامل حفظ افراد در برابر آسیب و انحراف هستند. با نهادینه کردن این موارد در خانواده ی خود، فضای خانه را از هرگونه آلودگی ذهنی و الغزش، پاک و مبرا سازید. پیرامون مسائل اخلاقی و اعتقادی با فرزند خود به بحث و تبادل نظر بپردازید. به همراه فرزند خود در مراسمهای مذهبی شرکت کنید و آگاهی خود و فرزندتان را در این زمینه افزایش دهید. فرزند خود را با شیرینی و لذت عبادت و سخن گفتن با خدا و رعایت اصول اخلاقی آشنا کنید. گاهی می توان بزرگترین ارزش های اخلاقی یا حتی معارف دینی را در ساده ترین شکل به دیگران انتقال داد. می توانید مفاهیمی مانند امید به خدا و کمک خواستن از او، درددل کردن با خدا، راستگویی، مهربانی و نوع دوستی را به زبانی ساده برای او شرح دهید؛ اما هرگز به او سخت نگیرید و او را به پذیرش عقاید خود مجبور نکنید. سخت گیری زیاد و حتی عکس آن سهل گیری بیش از حد، باعث گریز فرزند شما از ارزش ها میشود. در آموزش این مسائل همواره حد میانه و تعدیل را در پیش گیرید.
ب) مدرسه
علاوه بر نقش مهم خانواده، مهم ترین ارگان های تربیتی هر جامعه ای، نظام آموزشی آن جامعه است. نظامی که محور اصلی آن «انسان و تعلیم و تربیت وی» می باشد. امروزه میلیونها کودک، نوجوان، جوان و حتی بزرگسال، بهترین دوران عمر خود را در فضای مدرسه و دانشگاه به یادگیری و یاددهی می گذرانند. عمده ی تلاش آموزش و پرورش در عصر ما، دستیابی به اهداف اعتقادی، اخلاقی، علمی، آموزشی، فرهنگی، هنری، اجتماعی، زیستی و حتی اهداف اقتصادی - سیاسی می باشد. چنانچه مدارس توانایی انتقال صحیح و در عین حال عمیق مسائل اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزش به فرزندان را دارا باشند، می توان امیدوار بود گامی اساسی در جهت پیشگیری از وقوع و گسترش جرایم در جامعه برداشته شده است و دانش آموزانی که اکنون پس از گذراندن سال هایی از عمر خود در این مراکز، وارد جامعه می شوند، افرادی سالم و مفید هستند. برای رسیدن به این اهداف لازم است:* نظام آموزشی، مسائل اخلاقی و اعتقادی را نه در حد نظری بلکه در عمل و با آموزش های عمقی برای فرزندان ما درون سازی کند.
* معلمان، مربیان و مسئولین نظام آموزشی، خود باید الگویی درست برای فرزندان ما باشند.
* نظام آموزشی باید با آموزش مهارت های مناسب ارتباطی، شغلی و اجتماعی به فرزندان، آنان را برای ورود به جامعه، تعامل های اجتماعی و حتی بازار کار و اشتغال آماده سازد.
* نظام آموزشی موظف است تازہ ترین اطلاعات، مهارت ها و مسائل مربوط به تربیت فرزندان را که با شرایط جامعه هم متناسب باشند، به خانواده ها انتقال دهد.
* نظام آموزشی باید در گزینش و اجرای برنامه های آموزشی مناسب، از ایده های بکر و خلاقیت متخصصین تعلیم و تربیت و رهنمودهای روانشناسان نهایت استفاده را ببرد.
* نظام آموزشی باید تا حد ممکن از ایجاد هر گونه تعارض و تضاد میان ارزش های خانواده، مدرسه و اجتماع جلوگیری کند.
* نظام آموزشی باید از طریق برگزاری منظم و مفید جلسات مشترک بین خانواده و مدرسه، ارائه ی آموزش های لازم در ابعاد مختلف تربیتی به خانواده ها و حتی مراجعه ی مستقیم به محیط خانواده و تعامل با والدین و کسب آگاهی از شرایط خانوادگی دانش آموزان، در جهت جذب والدین و خانواده ها و برقراری ارتباط قوی و مؤثر با آنان تلاش کند.
۲- روابطی سالم و سازنده، در درون و بیرون از خانواده برقرار کنید
در زمینه ی پیشگیری از جرایم فرزندان، توجه به عامل ارتباطات از اهمیت فراوانی برخوردار است. البته بحث روابط تنها محدود به فرزندان نمی شود، بلکه باید آن را در بعدی وسیع تر و در حیطه ی تمام اعضا و به طور کلی نظام خانواده ی خود در نظر گرفت. بر این اساس می توان مسألهی روابط خانواده را از دو بعد بررسی کرد: الف) روابط درون خانوادگی. ب) روابط برون خانوادگی.الف) روابط درون خانوادگی
منظور از روابط درون خانوادگی، کلیدی مناسبات و تعاملات رفتاری، اخلاقی، عاطفی و روانی است که بین تمام اعضای خانواده برقرار میشود.برای داشتن خانواده ای سالم، در درجه اول باید رابطهی متقابل میان افراد خانواده محکم و بر پایه ی دوستی و مسالمت شکل گیرد. آمارهای به دست آمده از تحقیقات، بیانگر این است که اغلب بزهکاران از روابط درون خانوادگی ناسالم و نابسامانی رنج می برند. از این رو ابتدا باید روابط بین کلیه ی اعضای خانواده سالم باشد. به ویژه رابطه ی میان شما به عنوان پدر و مادر تأثیر مستقیمی در تربیت و سلامت روانی، فکری و رفتاری فرزندان دارد. پس:
* سعی کنید روابط خود با همسرتان را به درستی شکل دهید. به گونه ای که الگویی سازنده برای فرزند خود بوده و بتوانید حس امنیت و سلامت را در وجودش جای دهید. در بحث و مشاجره های خانوادگی، تا حد ممکن آرامش خود را حفظ کنید و به جای داد و بیداد و دعوا، شیوه ی گفتگو و نشست دوستانه را جایگزین کنید. از به کارگیری الفاظ و عبارات رکیک و غیراخلاقی در جمع خانواده خودداری کنید. در مباحث خانوادگی، عادل و منطقی باشید. در مورد مسائل خانواده ی خود به گفتگو بنشینید. چنانچه اشتباهی داشته اید آن را بپذیرید و در صدد رفع آن برآیید. در صورت مشاهده ی خطای سایر اعضای خانواده، بدون درگیری و با نرمی، آن اشتباه را به فرد خاطی متذکر شوید و خاطر نشان کنید که تنها هدف شما کمک به رفع مشکلات خانوادگی و ایجاد فضایی سالم و روابطی سازنده در درون خانه می باشد. به این ترتیب اجازه ندهید مسائل و مشکلات خصوصی شما و همسرتان، جو خانه را متشنج کند و آرامش خانواده را سلب نماید.
* در حل بحران های مختلف به ویژه در مورد فرزندان، با همسر خود مشورت کنید.
* رعایت احترام و ادب متقابل را در روابط با یکدیگر در نظر داشته باشید.
* به جای رابطه ای خشک و رسمی، با فرزند خود دوست باشید و روابط دوستانه ای با او برقرار کنید. بدانید رابطه ی شما با فرزندتان زمینه ی بسیاری از روابط و رفتارهای آینده ی او را فراهم می سازد. پس از سلامت و درستی این رابطه اطمینان حاصل کنید.
* هرگز از ابراز احساسات نسبت به خانواده ی خود دریغ نکنید. اعضای خانواده باید احساسات شما را مستقیما از سوی خود شما دریافت کنند. رعایت ادب و احترام در مقابل ابراز خالصانه ی احساسات به کسانی که دوستشان داریم و احساسات ما حق آن هاست، هیچ گونه تعارض و تناقضی ندارد. احساس، طرز فکر و عقیده ی خود را دربارهی اعضای خانواده تان، به آن ها منتقل کنید. این کار هزینه ی چندانی نمی خواهد و برای عملی کردن آن لزومی به صرف مخارج هنگفت نیست. حتی با یک جمله ساده می توانید اوج احساس خود را ابراز کنید. مطمئن باشید با صرف این هزینه های عاطفی، حس رضایت و آرامش را به خانوادهی خود ارمغان خواهید داد.
* ساعاتی از وقت خود را به گفتگو و صحبت دسته جمعی، با حضور تمامی اعضای خانواده اختصاص دهید. شما می توانید با تشکیل جلسه های هفتگی در خانه ی خود به هر یک از اعضا فرصت دهید پیرامون عقاید، افکار و مشکلات خود به بحث و تبادل نظر بپردازند. به این ترتیب هم اعضا از مسائل یکدیگر آگاهی یافته و در جهت رفع آن برمی آیند و هم زمینهی مساعدی جهت برقراری و تقویت رابطه میان آن ها فراهم خواهد شد.
* زمانی را برای گفتگو و درد دل با فرزند خود اختصاص دهید. پای صحبت های او بنشینید و مانند یک دوست به حرف های او گوش دهید. او را راهنمایی کنید. برای درددل ها و حرف های او، شنونده ی خوبی ما باشید و در برابر سخنان او موضعی تند و شدید اتخاذ نکنید. صبر کنید، اول صحبت های او تمام شود، بعدا شما به اندازه ی کافی فرصت خواهید داشت تا با آرامش، ادب و منطق، برای او سخن بگویید. گاهی بد نیست خودتان هم برای فرزندتان درددل کنید. درباره مسائل خود با او مشورت کرده و از او کمک و راهنمایی بخواهید و یا برخی از حرفها و مشکلات بستگان و آشنایان را برایش عنوان کنید، البته با در نظر گرفتن شرایط سنی و موقعیت فرزند خود!
* در روابط خود با فرزندتان، او را همان گونه که هست بپذیرید و به عزت نفس او لطمه نزنید. نگرش های پذیرنده و آزادانهی والدین، امکان رشد را در فرزندان به حداکثر می رساند. در حالی که فرزندان این والدین رشد ذهنی، ابتکار و امنیت عاطفی بالایی را از خود بروز میدهند، والدین طردکننده و سلطه جو، فرزندانی متزلزل، سرکش و پرخاشگر به بار می آورند. نکته ی مهم در تفاوت این دو نوع، در «ادراک کودکان از ارزیابی های والدین» نهفته است. اگر کودکان احساس کنند این ارزیابی ها مثبت است، نسبت به خود و وجودشان احساس غرور خواهند کرد و اگر حس کنند این ارزیابی ها منفی است، به ارزیابی منفی نسبت به خود و فقدان امنیت می رسند. ارزیابی کودکان از خودشان از کسانی گرفته میشود که برایشان مهم هستند. به یاد داشته باشید که رفتار و گفتار شما در این زمینه تأثیر عمده ای بر فرزند شما دارد.
* در خلال گفتگو با فرزندتان، به او بگویید که: «من تو را همین طورکه هستی دوست دارم»، «من توانایی ها و قابلیت های تو را می شناسم و را میدانم که میتوانی» ، «هرکس نقاط ضعف و قوتی دارد و ممکن است دچار اشتباه شود، اما می توان این نقاط ضعف را از بین برد و اشتباهات را جبران نمود. من معتقدم تو می توانی اشتباهات خود را جبران کنی و توانایی های مثبت خود را بیشتر از این که هست نشان بدهی». چنین عباراتی در افزایش حس اعتماد به نفس، خودشناسی و درک مثبت فرزند شما از خود، تأثیر بسزایی دارد.
* هرگز فرزندتان را با دیگران، به ویژه دوستان، همسالان و آشنایان مقایسه نکنید. به او بقبولانید که هر فردی ویژگی های منحصر به فرد، توانایی ها و قابلیت های خاص خودش را دارد. خودتان هم به این امر باور داشته باشید و فرزند خود را تنها با خودش، پیشرفت ها و احیانا پس رفت هایش بسنجید نه با دیگران!
* در عمل هم سعی کنید عزت نفس و باورهای مثبت فرزندتان را افزایش دهید. حتی اگر ممکن باشد با سپردن مسئولیت هایی کوچک به وی، به تناسب سن و توانایی هایش.
* فرزندتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نکنید و هرگز به خاطر یک اشتباه، تمام شخصیتش را زیر سؤال نبرده و محبت خود را در نظر او مورد تردید قرار ندهید. هرگز نگویید «من تو را دوست ندارم. چون این کار اشتباه را انجام دادی!» بلکه به جای این گونه عبارات کلی، به فرزندتان بگویید: «من تو را دوست دارم و می دانم خوبی های زیادی داری، اما دوست ندارم چنین کارهای بدی از تو سر بزند.»
* به فرزندتان کمک کنید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد و در جهت افزایش نقاط قوت و رفع ضعف های خود گام بردارد. از او بخواهید تا محاسن و معایبی را که در خود می بیند، روی برگ های بنویسد و ببیند خوبی هایش بیشتر است یا نقاط ضعفش؟! به او بیاموزید تا نظر خود را با عباراتی مانند: «من آدم...» و یا «من این خوبی را دارم که...» و «من این عیب را دارم که...) بیان کند. سپس خود شما در مقابل معایبی که فرزندتان نگاشته است، بنویسید: «در عوض...»، «در مقابل...» و «سعی می کنم برای جبران این عیب» و دوباره از او بخواهید این عبارات را کامل کند. به این ترتیب فرزند شما با نقاط قوت و ضعف خود آشنا میشود و به نوعی متعهد می گردد در جهت رفع معایب خود گام بردارد. شما والدین هم می توانید از این شیوه در جهت شناخت خود استفاده کنید.
اهمیت عزت نفس کودک
برخی نگرش ها و رفتارهای والدین در شکل گیری عزت نفس کودک اهمیت ویژه ای دارند، مواردی مانند:* پذیرش کامل یا تقریبا کامل فرزندان همان طور که هستند.
* ابراز علاقه و دلگرمی به فرزندان.
* احترام به آزادی و استقلال در اعمال فردی آنان.
* داشتن خواسته های روشن و مشخص از فرزندان.
* مشخص کردن دقیق محدوده ی اعمال، بایدها و نبایدها.
* به کارگیری پاداش و تنبیه به موقع.
* ایجاد محیط امن ارتباطی.
مهارت های ارتباطی را یاد بگیرید و به فرزندان خود هم آموزش دهید. برای تربیت صحیح اجتماعی باید کودک خود را با ابزارهای مهم ارتباطی آشناسازید و او را در استفاده از این ابزارها یاری کنید. ابزارهای ارتباطی به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:
۱- زبان (ابزار ارتباطی کلامی)
۲- رفتارها و حالات چهره (ابزار ارتباطی غیر کلامی)
کودک را برای استفاده از این ابزارها به شکل نظری و عملی آموزش دهید. کسانی که بتوانند از این ابزارها به خوبی استفاده کنند، قادر به برقراری ارتباط اجتماعی مؤثر خواهند بود. بهترین و سودمندترین راه برای فراگیری مهارت های ارتباطی، «برقراری ارتباط سالم با دیگران» است. روابط خانواده و فرزندان خود را به محیط خانه محدود نکنید. با دوستان، آشنایان، اقوام و کسانی که آن ها را می شناسید و به سلامتشان اطمینان دارید، معاشرت و رفت و آمد داشته باشید.
در برقراری روابط با دیگران، از عبارات و جملات مؤدبانه و حالات و رفتارهای توأم با احترام و محبت غافل نباشید. به خواسته ها و ارزش های دیگران احترام بگذارید و با عمل و گفتار خود، این نکات را به فرزندان خود هم آموزش دهید.
ب) روابط برون خانوادگی
روابطی که هرکس با محیط و افراد بیرون از خانواده ی خود برقرار می کند، نقش بسیار مهمی در تربیت، گرایش به رفتارهای نابه هنجار و شکل گیری آسیب های اجتماعی یا رفتارهای به هنجار سالم دارد. لذا لازم است علاوه بر کنترل درستی روابط درون خانواده، روابط خارج از با خانواده هم از نظر سلامت کنترل شود. به این منظور:* از برقراری روابط خانوادگی با گروه ها، خانواده ها و افراد ناسالم اجتناب کنید. نشست و برخاست با این گروه ها و یا خانواده های ناسالم و بزهکار، به طور مستقیم یا غیرمستقیم به خانواده ی شما آسیب می رساند.
* روابط فرزندتان را کنترل کنید، البته به شکلی مسالمت آمیز و بدون آزار و اجبار آنها. دوستان او و خانوادهی آنها را بشناسید. حتی اگر لازم باشد با دعوت کردن آن ها به خانه ی خود، با خصوصیات آنان بیشتر آشنا شوید.
* به فرزند و سایر اعضای خانواده ی خود کمک کنید تا در برقراری روابط با سایرین و انتخاب دوستان دقت لازم را اعمال کنند.
* با اطمینان از سلامت و داشتن روابط خانوادگی سالم، بر ادامه ی این روابط اصرار ورزید و تا حد ممکن از محدود کردن و یا حذف روابط خود و فرزندان با افراد و محیط های بیرون از خانواده اجتناب کنید. زیرا وسعت و گستردگی روابط، کسب تجربه های مفید بیشتری را به همراه دارد و افزایش تجارب نقش مهمی را در پیشگیری از جرم و بزهکاری ایفا میکند. البته از کیفیت صحیح این روابط هم نباید غافل شد.
٣- الگوسازی و قانونمندی را در خانواده جدی بگیرید!
یکی از عوامل وقوع یا عدم وقوع جرایم در جامعه، چگونگی قوانین و الگوهای حاکم بر آن است. چنانچه فرد در جامعه ای قانون مدار زندگی کند که در آن الگوهایی مثبت و سازنده در زمینه های مختلف برای او فراهم باشد، شرایط وقوع جرم در آن جامعه کاهش می یابد. لذا قانون مداری در جامعه، در کنار هر گونه فعالیت پیشگیری از جرایم، لازم و ضروری است. جامعه ی بدون قانون، راه هرج و مرج را در پیش می گیرد که ثمره ی آن پرورش افرادی بزهکار و وقوع آسیبهای اجتماعی و جرایم بیشتر در جامعه خواهد بود.علاوه بر جامعه، خانواده هم با توجه به نقش اساسی و تعیین کننده اش در تربیت افراد، به حاکمیت قوانینی سازنده و الگوهایی سالم نیاز دارد. لازم است خانواده هم در درون سیستم خود یک سری قوانین را در ابعاد مختلف به اجرا گذارد. در کنار آزادی ها و روابط صمیمانه ای که در خانواده اعمال می شود، باید مناسبات را در چارچوب از پیش تعیین شده و قانونمندی قرارداد و از تشویق و تنبیه مناسب و به جا در حق اعضای خانواده سود برد.
نوجوانان ضمن این که از دو قطب «خانواده و دوستان» تأثیر می پذیرند، تحت تأثیر سایر شخصیت های اجتماعی و خانوادگی به عنوان الگوهای رفتاری و تربیتی قرار می گیرند. شخصیت های مذهبی یکی از این الگوها هستند که معمولا از تأثیر و نفوذ بیشتری بر روی نوجوان برخوردارند. زیرا از یک سو شخصیت نوجوانان را می پذیرند و از سوی دیگر بر حرمت پدر و مادر و خانواده تأکید دارند و بر روابط دوستانه ی بین افراد جامعه اصرار می ورزند. این شیوه ی برخورد با گروه های اجتماعی، موجب می شود نوجوان در درون خود با آشفتگی کمتری مواجه شود و احساس کند دین، او را در رهایی از تعارض های اجتماعی و ایجاد آرامش و وحدت میان مسائل مختلف یاری می دهد. به این گرایشهای فرزند خود توجه کنید و پذیرای آن باشید. فرزند خود را در انتخاب درست این الگوها راهنمایی کنید. خانواده هایی که خود پذیرای گرایش فرزند نوجوانشان به سوی مسائل و شخصیت های مذهبی هستند، او را برای سازگاری اجتماعی بهتر و بیشتر یاری می کنند. از طرفی والدین هم می توانند الگوی دینی فرزند خود باشند، همچنان که الگوی اخلاقی و اعتقادی او هستند. در حضور فرزندتان، اعمال و وظایف دینی خود را به جا آورید و او را هم تشویق کنید تا با شما همراه شود. هرگز به فرزندتان دروغ نگویید و در حضور او از دیگران بدگویی نکنید.
نوجوان علاوه بر شخصیت های مذهبی، به سمت افراد دیگر مانند شخصیت های اجتماعی، علمی، هنری، سیاسی و .... هم گرایش می یابد و از آنان الگو می گیرد. گاه این گرایش ها بدون وجود رابطه ای مستقیم است و نوجوان تنها از طریق اطلاعاتی که به او می رسد، تحت تأثیر آن فرد قرار می گیرد. سعی کنید فرزند خود را هدایت کرده و شناختی درست و نگاهی واقع بینانه از این شخصیت ها و الگوهای مورد توجه اش برای وی ایجاد کنید. او را راهنمایی کنید تا از میان انبوه الگوهای شخصیتی، آن هایی را که با شرایط تربیتی خودش تناسب بیشتری دارند و الگوهایی شایسته برای او به شمار می آیند، انتخاب کند.
بحران هویت در فرزندان
یکی از نکاتی که توجه به آن برای ساختن یک زندگی سالم ضروری است، مسأله ی بحران هویت در فرزندان و نقش قانون مندی ها و الگوسازی های و والدین در حل این بحران است. مشکل بزرگ نسل حاضر که در قالب مفاهیمی چون پوچ گرایی، غربزدگی و تهاجم فرهنگی همچون آفتی بر پیکر جامعه افتاده، ناشی از بیهویتی نسلی است که تصویر روشنی از جایگاه خود در گسترهی حیات فردی و اجتماعی اش به دست نیاورده است. نتایج منفی روانی، اجتماعی و تربیتی این بیهویتی، زیانهای جبران ناپذیری به خانواده ها وارد می کند. هرچه ارزشهای حاکم بر خانواده، مدرسه، جامعه و همسالان از هماهنگی کمتری برخوردار باشد، نوجوان دچار سردرگمی، تعارض و بحران بیشتری خواهد شد. نوجوان اگر نتواند بر بحران هویت خود غلبه کند، هویت منفی در وجود او ریشه خواهد دواند و زمینه ی بروز رفتارهای ضد اجتماعی، ناسازگارانه و انحرافی در او قوت می گیرد. نوع تغییرات اقتصادی، اجتماعی، چند ارزشی شدن جامعه، پیشرفت ارتباطات و فناوری، بر شخصیت افراد به خصوص نوجوانان تأثیرات عمیقی به جای می گذارد. بررسی الگوهای رفتاری نوجوانان می تواند خواسته های واقعی این قشر را مشخص کرده و به درک و فهم این نسل از نظر فردی و اجتماعی کمک کند. هر نوع اجبار و اعمال خشونت در تعلیم، تربیت و هدایت این نسل، می تواند در برگیرندهی عواقب دردناک و جبران ناپذیری باشد.معمولا «والدین» نوجوان، اولین الگویی هستند که نوجوان برای خود برمی گزیند. منشأ اصلی این تمایل در پیوندهای عاطفی پدر و مادر و فرزند نهفته است. پس از والدین، دوستان و همسالان، دومین الگوی همانندسازی نوجوان محسوب می شوند. با رشد نوجوان کم کم از نفوذ خانواده کاسته شده و نفوذ گروه های اجتماعی دیگر بر او افزایش می یابد. نوجوان با عضو شدن در این گروه ها در احساس و فکر واحدی شریک می شود. الگوبرداری و تقلید کورکورانه از ورزشکاران محبوب و هنرپیشگان معروف داخل و خارج از کشور و به تبع آن فرهنگ متعلق به آن ها و تنفر از فرهنگ خود، در او رشد می یابد.
خوشبختانه الگوهای درون خانوادگی نقش سازنده ای بر روی فرزندان دارند. بنابراین پیش از هر اقدامی سعی کنید خود شما الگوی خوب و قابل قبولی برای فرزندان باشید. بدانید تمام رفتارها، اخلاق و افکار شما زیر ذره بین حساس نگاه فرزند شما به دقت مورد موشکافی قرار می گیرد و شخصیت آینده ی او انعکاس این رفتارها، افکار و منش امروز شما خواهد بود.
قوانینی درست، منطقی و سازنده پیرامون مسائل مختلف زندگی در خانه ی خود وضع کنید. این قوانین می تواند شامل ساده ترین و در عین حال مهم ترین مسائل خانوادگی و ارتباطی باشد و با توجه به ساختار هر خانواده ای تدوین شود. مثلا قانون خانه ی ما این است که:
* هیچ کس حق ندارد دیرتر از ساعت معینی از شب را بیرون از منزل بگذراند.
* هیچ کس حق ندارد با افراد خلاف کار، مجرم و معتاد رفت و آمد کند.
* هیچ کس حق ندارد در این خانه به دیگری بی احترامی کند.
* قانون و اصل حاکم در روابط بین اعضای این خانه، صداقت و احترام متقابل است.
* تمام اعضای خانواده وظیفه دارند تا در حد توان خود، در حل مشکلات و راه انداختن کارها به یکدیگر کمک کنند.
هم خود و هم سایر اعضای خانواده را به اجرای این قوانین موظف سازید. خود شما به عنوان والدین و بزرگترهای خانواده باید در رأس عمل کنندگان به این قوانین باشید. قانون مداری و عادت به رعایت قوانین، پشتوانهای قوی برای فرزندان شما در پیشگیری از وقوع جرایم است. در صورت اجرای قوانین و یا سهل انگاری در انجام آن ها توسط هر یک از اعضای خانواده، تشویق ها و تنبیه هایی مشخص و آن ها را عملی کنید. قوانین خانوادگی خود را با صراحت کامل و در قالب جملاتی ساده، قابل فهم و روشن برای تمام افراد خانواده اعلام کنید. البته این کار را طی جلسات خانوادگی خود انجام دهید. این قوانین، می توانند درباره ی مسائل اساسی خانواده، کار، روابط، رفت و آمدها و معاشرتها، آزار و اذیت یکدیگر، تفریح و اوقات فراغت، مطالعه و درس خواندن، رعایت مسائل اخلاقی، رفتاری و... باشد.
اگر می خواهید قوانینی که برای خانواده ی خود وضع می کنید، نتیجه بخش، قابل اجرا و موفقیت آمیز باشد، این چند نکته ی کلیدی را از ذهن خود دور نکنید:
* قوانین باید روشن، منطقی و قابل اجرا باشد. از به کارگیری واژه های مبهم و نامفهوم خودداری کنید.
* قوانین باید تمام اعضای خانواده را شامل شود؛ هر یک از اعضا حقوقی دارند و وظایفی هم بر عهده شان است.
* قوانین باید متناسب با شرایط و موقعیت خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی شما باشد.
* قوانین خانوادگی باید با حضور و همفکری همه ی اعضا تعیین شود نه توسط یک نفر!
* در تدوین قوانین، سخت گیری زیاد با سهل گیری بیش از حد به خرج ندهید.
* تشویق و تنبیه را پشتوانه ی اجرای قوانین قراردهید.
* در تنظیم و تدوین قوانین، از متخصصان امور تربیتی و مشاوران خانواده کمک و راهنمایی بگیرید.
4- از وقوع هر گونه نابسامانی در خانواده جلوگیری کنید!
منظور از نابسامانی، اشفتگی، هرج و مرج و بی قانونی، دعوا و بحث و مشاجره و به طور کلی هرگونه عامل مزاحمی است که آرامش و نظم خانواده را برهم زده و روند زندگی خانوادگی را از حالت عادی، طبیعی و سالم خود خارج کند. نابسامانی می تواند به بحث و مشاجره تا طلاق و جدایی والدین یا فاصله ی زیاد میان اعضا منجر شود.خانواده حریم امن و آسایش است و هرگونه کمبود، نارسایی و نابسامانی در فضای آن ممکن است موجب گرایش اعضا به نابهنجاری شود. برای حفظ فرزندانتان از انحراف، بایستی عوامل و شرایط مطلوبی را در خانوادهی خود ایجاد کرده، اوضاع را تحت کنترل خود داشته باشید!
کمبود و نارسایی در محبت، تبعیض در خانواده، زیاد بودن تعداد فرزندان یا تک فرزندی، بی بندوباری والدین، محل سکونت نامناسب، مهاجرت، ازدواج مجدد، زندگی با نامادری یا ناپدری و ... موارد تنش زایی هستند که می توانند زمینه ی بروز بزهکاری را در فرزندان فراهم کنند. افراط در محبت، رفتارهای نامناسبی چون پرتوقعی، عصیان بر ضد والدین و ناسازگاری با جامعه را برای فرزند شما در پی خواهد داشت. در مقابل، شخصیت کودکی که مورد بی اعتنایی، خشونت یا تبعیض های جنسیتی قرار می گیرد، آسیب های جدی خواهد دید. نارسایی محبت موجب کاهش رشد جسمانی، روانی و عاطفی و به خصوص اجتماعی فرزندان می شود.
تعارض و تضادهای درون خانواده، اغلب جوانانی با مشکلات فردی و اجتماعی بسیار را تحویل جامعه میدهد. تحقیقات نشان میدهد درصد بالایی از بزهکاران جامعه ی ما، یا در خانواده های نابسامان زندگی می کنند و یا قبلا در چنین خانواده ای می زیسته اند. خانواده ی نابسامان، به زودی به خانواده ای بزه پرور تبدیل می شود که قربانیان خود را دارد. خانواده ی نابسامان خانواده ای است که به دلایل گوناگون از تعادل خارج می شود. نابسامانی در چنین خانوادهای تحت تأثیر عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکل می گیرد و ناخودآگاه، مستقیم یا غیرمستقیم زمینه ی لازم برای وقوع بزهکاری در آن فراهم میشود.
عوامل خانوادگی نابسامانی
کمبود مهرورزی، افراط در محبت، بی تفاوتی و کم توجه ی، سردی روابط بین افراد، غیبت یکی از افراد خانواده، بیماری، مشکلات و نابسامانیهای جنسی، سردی روابط و اختلافات زناشویی، غفلت والدین و به طور کلی بی نظمی های حاکم بر خانواده و ...عوامل فردی نابسامانی
رعایت نکردن موازین اخلاقی و روی آوردن به بی بندوباری های فردی، مشکلات ناشی از تربیت نادرست، خشونت نابه جا و تندمزاجی و ...عوامل اجتماعی نابسامانی
مهاجرت، مسکن نامناسب و محل استقرار آن، کمبود نیازهای زیستی مانند شغل و امنیت اجتماعی، محرومیت از تفریح سالم، پایین آمدن سطح اجتماعی خانواده، جامعه پذیری ضعیف، نابرابریها، تضادها و شکاف طبقاتی و ...عوامل فرهنگی نابسامانی
نظام ارزشی، اخلاقی و دینی خانواده، فقدان اعتقادات محکم دینی و پایبند نبودن به اصول مذهبی، وجود موازین غیراخلاقی و بی بندوباری، زیستن در بستر فرهنگی نامناسب و منطقه ی زندگی با فرهنگ ضعیف و در واقع فقر فرهنگی و ...عوامل اقتصادی نابسامانی
فقر و نابرابری اجتماعی و محرومیت و و نارضایتی همراه آن، پایین آمدن سطح اقتصادی خانواده و عواقب سوء آن و...طرح این عوامل در اینجا فقط برای آشنایی شما با عوامل زمینه ساز نابسامانی در خانواده است؛ اما شما میتوانید برای پیشگیری از بروز نابسامانی در خانواده ی خود، از راهکارهای بسیار ساده ای که در زیر آمده است، استفاده کنید:
* در ابراز محبت به خانواده ی خود راه میانه را در پیش گیرید؛ زیرا کمبود محبت یا محبت بیش از حد، هر دو آسیب رسان می باشند.
* برای آشنایی با نحوه ی ایجاد و حفظ یک محیط خانوادگی آرام و به دور از مشکل و نابسامانی، مطالب این مقاله را به دقت مطالعه و آن ها را عملی کنید. البته نه در این حد؛ بلکه آگاهی و دانش خود را در این زمینه ها به کمک کتاب، فیلم و کلاس های آموزشی افزایش دهید.
* نسبت به مشکلات، شکست ها و حتی پیشرفت های اطرافیان خود بی تفاوت نباشید و برای آنها اهمیت قائل شوید.
یکی از عواقب نابسامانی خانواده ها «فرار فرزندان از خانه» است. این مسأله یکی از بزرگترین عوامل زمینه ساز بزهکاری و افزایش جرایم در جامعه می باشد. فرار از خانه و ترک خانواده بدون اجازهی والدین یا سرپرست قانونی آن، اغلب نوعی اعتراض نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و تغییرناپذیر است. این عمل با هدف کاهش ناخوشایندی، فرار از عوامل آزاردهنده و دستیابی به آرزوهای دور و دراز و خواسته های نهفته ی فرزندان صورت می گیرد. انگیزه هایی نظیر اثبات وجود، جلب توجه اطرافیان و اجبار آن ها برای اجرای تمایلات و خواسته های خویش، رهایی از خشونت و آزار در خانواده، کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی، لجاجت، سلب آرامش و ایجاد دردسر و مشکل برای خانواده و تحت فشار قراردادن دیگران برای تحقق خواسته های خود در خصوص زندگی آینده و موقعیت بهتر اقتصادی از دلایل عمدهی فرار فرزندان از خانه محسوب می شوند.
با فرار فرزندان از خانه، اولین گام در راه ارتکاب به انواع جرایم و تن دادن به انحراف ها برداشته میشود. آنها بعد از فرار به علت معاشرت با دوستان نایاب و برای همراهی با آن ها، جبران و رفع افسردگی و سرخوردگی ها و گریز از عقده ها و حقارت های خود، به سوی بزهکاری و انحراف کشیده می شوند. به تدریج قبح و زشتی اعمال نادرست در نظر آنان از بین می رود و روز به روز به دامنه ی کجروی و انحرافشان افزوده میشود.
شما پدر و مادر آگاه و مربی کارآزموده که می خواهید برای همیشه از داشتن خانواده ای نابسامان و فرزندانی مجرم و منحرف مصون باشید باید:
* در هر موقعیتی که هستید سلامت نهاد خانواده را حفظ کنید. مانع ورود عوامل زمینه ساز نابسامانی و آشوب های خانوادگی به خانه ی گرم خود شوید. اختلافات خانوادگی، بزهکاری و نابهنجاری افراد خانواده، طلاق و جدایی، فقر و محرومیت، شلوغی و پرجمعیت بودن خانواده، سردی روابط و از این قبیل شرایط را در محیط خانواده ی خود کنترل کرده و تا حد ممکن از بروز آنها جلوگیری کنید.
* بهترین شیوه برای حل اختلافات و مشکلات زناشویی در خانواده، مراجعه به مشاورین و متخصصین این امر می باشد. با کمک گرفتن از آن ها، مانع ریشه دواندن نابسامانی در محیط خانه ی خود شوید.
* با وجود تلاش هایی که والدین اعمال می نمایند، گاه ممکن است شاهد رفتاری نابهنجار و غیراخلاقی از س وی فرزند یا فرزندان خود باشید. مانند رفتارهایی از قبیل، دعوا، و پرخاشگری های زیاد توسط فرزندتان، درگیری های متعدد با دوستان، زد و خورد با اعضای خانواده، و بدون اجازه وسایل دیگران را برداشتن، یا حتی برداشتن پول بدون اجازه از کیف والدین و ...
بهترین واکنش هایی که شما والدین می توانید در این شرایط از خود نشان دهید عبارتند از:
- قبل از هر چیز آرامش خود و محیط خانه را حفظ کرده، از جارو جنجال دوری نمایید.
- فرزند خود را کنار خود بنشانید و در خلوت و آرامش با او صحبت کنید. سعی کنید از انگیزه های این گونه اعمال او مطلع شوید. گاه ممکن است این اعمال فقط برای جلب توجه والدین یا جبران کمبودها باشد. در این شرایط راحت می توانید مسئله را از ریشه حل کنید. فقط کافی است کیفیت روابط خود را با فرزندتان بهبود بخشید و نیازهای عاطفی، روحی، مادی و ارتباطی او را ارضا کنید.
- ارائه ی تنبیه در مقابل رفتارهای نابهنجار غیر حاد فرزندان، می تواند راهبرد مفیدی برای رفع آن باشد.
- متعهد کردن فرزندان، به وسیله ی قول و تضمین، برای تکرار نکردن رفتارهای ناشایست.
- اما گاه انگیزه ی فرزند ش ما در قالب کینه توزی، انتقام و دشمنی و ویرانگری است. گاه حتی این رفتارها، در حالت شدید و تکرار شونده، نشانه ای از نابسامانی های رفتاری فرزندان است. در این شرایط، اگر با راهبردهای ارتباطی و کلامی و عملی بین خود و فرزندتان نتوانستید کاری از پیش بردارید، از متخصصان و مشاوران رشد کودک کمک بگیرید.
5- امکانات فرهنگی، تفریحی و آموزشی مناسب برای خانواده و فرزندان خود فراهم کنید!
بی تردید افراد هر جامعه برای پیشرفت و دستیابی به اهداف خود، به یک س ری لوازم و امکانات اولیه نیازمندند. این امکانات شامل امکانات تفریحی، علمی، فرهنگی، شغلی و تمام مواردی است که در بهتر شدن کیفیت زندگی تأثیر دارد. یکی از عوامل مهم و مؤثر در بروز آسیب های اجتماعی و جرایم در جامعه، «فقر کمی و کیفی امکانات» است؛ امکانات هم سلامت و عملکرد فرزندان را تضمین می کند و هم مسیر رشد و پیشرفت آنان را در زمینه های مختلف هموار می سازد.در راستای تأمین بهترین امکانات برای رشد و تعالی فرزند خود به نکات زیر دقت کنید:
* لازم نیست تمام امکانات آن هم به صورت آرمانی و ایده آل فراهم باشد تا فرزند شما بتواند بدرخشد و پیشرفت کند! مهم این است که شما به عنوان والدین، تمام تلاش خود را برای فراهم کردن حداکثر امکانات مورد نیاز خانواده به کار گیرید.
* در زمینه ی امکانات، کیفیت حرف اول را می زند نه کمیت و مقدار آن. امکانات کم اما سالم، سازنده و مفید، در پیشرفت فرزند شما تأثیری به مراتب بیشتر و بهتر از امکانات فراوان و سرشار اما نامتناسب و غیرضروری دارد.
* با حداقل هزینه و منابع موجود، می توان بهترین امکانات (هر چند کم ولی با کیفیت و سودمند) را فراهم کرد و بزرگترین گامها را در مسیر پیشرفت برداشت. به عنوان مثال مطالعه ی چند کتاب پربار و و مفید بسیار سودمندتر از داشتن کتابخانه ای پر از کتاب های بی فایده و خوانده نشده است! فقر و عدم دسترسی به امکانات را می توان به دو دسته تقسیم کرد: فقر اقتصادی و فقر فرهنگی. هر دوی این ها از عوامل بزهکاری به ش مار می روند. همان طور که میدانید اغلب بزهکاران از طبقه های پایین و فقیر جامعه هستند که بنا به نیازهایشان مجبور به تبهکاری و جرم شده اند. البته این بدان معنا نیست که همه ی مجرمان، فقیر و از طبقه ی پایین جامعه اند یا تمام افراد طبقات پایین جامعه قطعا مجرم می شوند. تاریخ جوامع مختلف، مجرمان بسیاری را از طبقات مرفه به خاطر دارد. پس نمی توان فقر اقتصادی را تنها عامل ارتکاب به جرایم دانست.
گاه فقر اقتصادی نه تنها به طور مستقیم از عوامل زمینه ساز جرم و بزه می باشد، بلکه به صورت غیرمستقیم و به علت فقر فرهنگی ای که ایجاد می کند، بزهکاری را در جامعه افزایش می دهد. عدم آموزشهای لازم پیرامون ارزش ها، مسائل اعتقادی و عرفی، روابط اجتماعی صحیح و پایین بودن سطح آگاهی از توابع فقر فرهنگی است که قبلا دربارهی عواقب و جلوگیری از تکرار آن پیشنهاداتی طرح و بیان کردیم؛ ولی باز هم توصیه می کنیم که:
* تا جایی که میتوانید از فراهم کردن امکانات مورد نیاز برای رشد و تعالی فرزندتان غفلت نکنید. امکانات تفریحی، آموزشی و ارتباطی مناسب و سالمی برای فرزندان خود مهیا کنید. البته از عواقب رفاه بیش از حد و پرتوقع بار آوردن آنها نیز غافل نباشید، چرا که این عامل نیز رفتار بزهکارانه را در افراد پرورش می دهد. در فراهم کردن امکانات برای فرزند خود از افراط و تفریط بپرهیزید.
* به اوقات فراغت فرزندتان اهمیت دهید و برای پر کردن آنها با همراهی خود او برنامه ریزی کنید. نمیدانید کارهای ساده و پیش پا افتاده ای مانند تعمیر یکی از لوازم خانگی که مدتها بلااستفاده مانده، یا حتی رسیدگی به گل و گیاه باغچه، وقتی با همراهی شما باشد، چه قدر برای فرزندتان لذت بخش و آموزنده خواهد بود! و لازم نیست برای دستیابی به امکانات مورد نیاز خود، هزینه های خاص و آنچنانی به خانواده تحمیل کنید؛ گاهی به ساده ترین شکل می توانید امکاناتی عالی برای فرزند خود فراهم کنید. به طور مثال با هم برنامه ریزی کنید تا هر چند وقت یک بار برای دیدار از یک موزه، تماشای یک فیلم خوب، گردش در یک پارک، رفتن به کوه، حتی مطالعه ی یک کتاب مناسب، وقت بگذارید.
* ورزش و تفریح سالم از مهم ترین و در عین حال ساده ترین امکانات برای گذراندن اوقات فراغت است و به س لامت روحی و جسمی شما کمک می کند. فرهنگ ورزش و ورزشکاری را در خانواده ی خود ایجاد کنید؛ حتی اگر به یک پیاده روی ساده، هواخوری و توپ بازی معمولی محدود شود.
* وسایل ارتباطی و آموزشی مناسب را در حد توان برای فرزند خود فراهم کنید. این وسایل از کتاب و روزنامه و مجله و نوار گرفته تا تلویزیون و کامپیوتر را شامل می شود. اما قبل از هر چیز از سلامت آنها مطمئن شوید و به فرزندتان هم استفاده ی درست از این ابزارها را بیاموزید.
در سال های اخیر، نقش مهم وسایل ارتباط جمعی در سلامت یا آسیب های اجتماعی کاملا به اثبات رسیده است. امروزه اطلاعات و آنچه رسانه های همگانی در زمینه های مختلف اجتماعی و سیاسی عرضه می دارند، از گرانبهاترین و پرنفوذترین مسائل در جوامع انسانی می باشند. نمی توان منکر اثرات عصر حاضر که عصر اطلاعات و تکنولوژی و ارتباطات است، در زندگی بشری شد. البته چه این تأثیرات مفید یا مضر باشد. امروزه رسانه های جمعی از جمله پیچیده ترین عناصر مطرح در انحرافات اجتماعی محسوب می شوند. وسایل ارتباط جمعی در ذهن و فکر مردم، عقاید و ارزش ها و هنجارهای خاصی را توسعه داده و تثبیت می کنند.
معتاد شدن به وسایل ارتباط جمعی به معنای عام از جمله اثرات منفی رسانه هاست که به عنوان مثال در این مورد، برای کودک چنان به برنامه های مورد علاقه اش گرایش می یابد که ضروری ترین امور زندگی و تعامل های روزمره اش را از یاد می برد. از آنجا که ذهن کودک هنوز قادر به تحلیل و سنجش عقاید و سپس پذیرش یا طرد منطقی آنها نیست، در برابر وسایل ارتباط جمعی به شدت تأثیرپذیر و متأسفانه آسیب پذیر است! پس به خاطر داشته باشید:
برای نحوه و میزان استفاده ی فرزندتان از این وسایل، برنامه ریزی کنید. ساعت مشخصی از روز را برای تماشای تلویزیون تعیین کنید و هرگز اجازه ندهید فرزندتان تا انتهای شب روبه روی تلویزیون میخکوب شود و به تماشای برنامه های نامناسب، خشن و پرخاشگرانه بنشیند.
در کنار این وسایل ارتباطی هرگز از نقش آموزش های فردی و مستقیم و تعامل های خود با فرزندتان غافل نشوید. حتی در تماشای برنامه های تلویزیونی با فرزندتان همراهی کنید.
رسانه ها به شیوه های مختلفی با جرم ارتباط دارند. در میان رسانه ها، «فیلم» در انحراف و بزهکاری جوانان سابقه ی قدیمی تری دارد. نمایش اعمال خشونت بار، کشتار، جنایت و صحنه های هیجان انگیز در افزایش اعمال انحرافی و بزه اثر بسزایی دارد. تحقیقات نشان میدهد بسیاری از بزهکاران در مقایسه با افراد عادی، به دیدن فیلم های خشن و جنایی تمایل بیشتری از خود نشان میدهند. گاه رسانه ها به عنوان ابزاری برای فرار از واقعیت به خدمت گرفته می شوند، به ویژه دربارهی کودکان با آن قدرت فوق العاده ی تخیلشان!
متخصصان معتقدند نمی توان منکر نقش آموزشی و حتی درمان روانی- اجتماعی رسانه ها شد. رسانه های جمعی هم مانند بسیاری از ساخته های بشری می توانند مفید یا مضر باشند. پس این افراد هستند که کاربرد این ابزار را به خوبی یا بدی رقم زده و مفاهیم نیکی و بدی را به محتوای آنها نسبت می دهند. بنابراین لازم است این محتواها را با شرایط خانوادگی، فرهنگی و ارزشی خود انطباق دهید و پیرامون استفاده ی خانواده و فرزندان از این برنامه ها و تنظیم چگونگی انتقال درست مفاهیم به اعضای خانواده به ویژه فرزندان، دقت لازم را داشته باشید.
اما نکته ی مهم و قابل توجه دیگر در حیطه ی امکانات و ایجاد لوازم و تجهیزات لازم برای پیشرفت افراد و پیشگیری از جرایم، «فراهم کردن امکان اشتغال و فعالیت» برای فرزندان و اعضای خانواده است. کار و اشتغال زمینه ای برای فراهم آمدن سایر امکانات و عاملی برای پیشگیری از بروز جرایم در افراد است. جوان با کار و اشتغال، شأن اجتماعی خود را یافته و به عنوان عضوی مفید و اثرگذار در جامعه، به حسی از رضایت فردی دست می یابد. علاوه بر این، شرایط استقلال مادی و رضایت مالی نیز در فرد شکل می گیرد. سعی کنید زمینه های لازم جهت فعالیت و اشتغال فرزندتان را فراهم کرده و جوانان کوشا و فعال در فضاهای علمی، فرهنگی، هنری و ... را تشویق کنید.
خوب است حتی از همان ابتدای نوجوانی نه به عنوان شغل و کاری ثابت، بلکه تنها جهت درگیر کردن فرزندتان در کار و تلاش و فعالیت و آماده سازی او جهت ورود به جامعه، وظایفی ساده اما آموزنده و سازنده به وی واگذار کنید. چه بسا این امر حس اعتماد به نفس و ارزشمندی را در فرزند شما تقویت کند. برای مثال:
* کار رسیدگی و آبیاری باغچه و مرتب کردن خانه را به فرزند خود واگذار کنید و حتی در مقابل این کار، تسهیلات و امکاناتی را از پاداش مالی گرفته تا تشویق های معنوی و فراهم کردن چیزهای مورد علاقه ی او برای وی قائل شوید.
* وظیفه ی مرتب کردن اتاق و وسایل شخصی فرزندتان را به خودش محول کنید.
* از فرزندتان در انجام و گذران امور منزل کمک بگیرید.
* به تحصیلات و آموزش فرزند خود اهمیت دهید.
از مهم ترین وظایف والدین در دنیای امروز فراهم کردن حداکثر امکانات مورد نیاز برای تحصیل و طی مراتب علمی برای فرزندان می باشد. چنان که ثابت شده است پایین بودن سطح تحصیلات می تواند از عوامل مؤثر در بروز رفتار نابهنجار و بزهکارانه در افراد باشد.
در تلاش برای فراهم کردن هر گونه امکانات برای فرزندتان حتما، تأکید می کنیم به علایق و نیازهای فرزندتان و استعدادها و قابلیت های جسمی و آمادگی روانی و فکری او توجه داشته باشید. استعدادها و علایق او را بشناسید و سپس در صدد فراهم آوردن امکانات برای شکوفاسازی آنها برآیید. این امر کاملا به مهارت ارتباطی و شناختی شما بستگی دارد. از همان ابتدای کودکی، فرزند خود را خوب بشناسید و سعی کنید با توجه به اعمال، گفتار و افکار او، گرایش ها و علایق و حتی شخصیت و استعدادهایش را خوب بشناسید. با وی به گفتگو نشسته و با همفکری او، امکانات مورد نیاز وی را فراهم کنید. مثلا با او مشورت کنید و با تشویق او، برنامه ای برای شرکت فرزندتان در کلاس ها و برنامه های تفریحی و هنری مورد علاقه اش مهیا کنید.
6- محیطی سالم برای زندگی خود و فرزندتان فراهم کنید!
بدیهی است هیچ فردی نمی تواند خود را از تأثیرات محیطی مجزا سازد. همان طور که تمام اهالی تهران تحت تأثیر آلودگی هوای شهر قرار می گیرند و هیچ کس نمی تواند مدعی باشد با وجود زندگی در تهران خود را از هوای مسموم و الوده به دور داشته است، درباره ی مسأله ی جرم و جنایت هم باید توجه داشت که محیط آلوده برای تمام افراد خطرناک است. در محیطی که حضور آزادانه ی مجرمان، بزهکاران و خلافکاران به راحتی نادیده گرفته می شود، نمی توان انتظار داشت فرزندان ما و افراد جامعه، افرادی کاملا سالم و به دور از هرگونه انحراف باشند. حتی اگر سایر عوامل و شرایط مساعد باشد، برخورد و تماس مستقیم و تعامل با بزهکاران و جامعه ای آلوده به آن، خواه ناخواه بر روی افراد، تأثیرات منفی خواهد گذاشت.به این منظور باید راهکار پاکسازی محیط را از خانواده تا مدرسه، گروه ها و به ویژه جامعه به اجرا گذاشت. البته بخشی از این مسئولیت، علاوه بر والدین، بر دوش مسئولین جامعه نیز می باشد. در درجه ی اول باید سطح جامعه را از حضور مجرمان و بزهکاران پاک کرد و برای اصلاح و بازگشت دوباره ی آنها به جامعه، به شکل نیروی انسانی سالم و مفید کوشید. کانون های اصلاح و تربیت، ندامتگاه ها و امکاناتی از این قبیل می توانند گامهای مؤثری در این جهت بردارند و از وقوع مکرر مشکلات و پیچیده تر شدن آنها جلوگیری کنند. البته آن هم به مدد عنایت اندیشمندان، متخصصین و مشاورین امور اصلاح و تربیت و روانشناسان باتجربه ی حاضر در این گونه مراکز.
بازپروری و اصلاح مجرمان و بازگشت و پذیرش مجدد آنها در سطح جامعه با هدف استفاده ی مفید از نیروی انسانی، می تواند گامی مفید برای پاکسازی جامعه باشد. (البته درباره ی مجرمان و بزهکاران جرایم خفیف و کوچک و نه جرایم کلان و جنایت های بزرگ)
* در صورت بروز بزهکاری و یا قانون شکنی و احتمالا جرم از سوی یکی از اعضای خانواده، از طرد و راندن جسمی و عاطفی او از محیط خانواده پرهیز کنید. فراموش نکنید که جلوی ضرر را از هر کجا که بگیرید منفعت است. پس بهتر است در صدد اصلاح یا حتی تنبیه او البته زیر نظر متخصصین این امر برآیید. به متخصصین مسائل حقوقی و مددکاران اجتماعی و روانشناسان متبحر مراجعه کنید و پیرامون چگونگی مواجهه با چنین موقعیتی از ایده های تخصصی آنها استفاده کنید. امروزه مراکز مشاوره و مددکاری اجتماعی، چه به صورت کلینیک های تخصصی و چه در مراکز حقوقی و قضایی به وفور یافت میشود.
* فراتر از این، حتی اگر خود شما قبلا دچار خلاف یا بزه و جرمی شده اید، مطمئن باشید با جبران و اصلاح گذشته می توانید از هم اکنون الگویی سالم و درست برای فرزند خود باشید. با او صحبت کنید و پشیمانی خود را ابراز نمایید و با بیان تلاش هایی که برای جبران و اصلاح آن اشتباه انجام داده اید، خطر وقوع چنین مسائلی را به وی گوشزد کنید.
۷- روابط متقابل میان خانواده، مدرسه و اجتماع را حفظ کنید!
امر تربیت نیازمند همکاری مشترک بین مدرسه و خانواده است؛ یعنی به شرطی عملی خواهد شد که همه ی عناصر و مؤلفه های تعلیم و تربیت با هم هماهنگی و همدلی داشته باشند و تمام نهادهای تربیتی از انتظارات، فعالیت ها و اهداف هماهنگ و همسویی برخوردار باشند. از جمله مهمترین آنها همسویی خانواده، اجتماع و مدرسه در امر تربیت است. اگر مدرسه از فرزندان ما انتظاراتی متفاوت از انتظارات والدین داشته باشد، نه تنها یادگیری میسر نمی شود، بلکه حتی مشکلی بر مشکلات آن ها می افزاید. همین طور اگر بین اهداف والدین و خانواده و آموزش های مدرسه با وقایع اجتماعی هماهنگی نباشد و هر یک از این نهادهای تربیتی به شیوه ی متفاوتی عمل کنند و بی توجه به دیگری راه خود را بروند، مخاطبان آنها دچار تعارض خواهند شد. همین تعارض زمینه ساز بروز مشکلات شخصیتی و رفتاری در فرزندان می شود و خطر وقوع جرم و بزهکاری را در آنها بالا می برد. برای تربیت صحیح باید بین اهداف، محتوا و روش های تربیت در خانواده، مدرسه و جامعه هماهنگی وجود داشته باشد. این هماهنگی از طریق ارتباط این نهادها تحقق می یابد.شما به عنوان والدین، رسالت برقراری و حفظ ارتباط خانواده و جامعه را برعهده دارید. این مهم در درجه ی اول از طریق آموزش راه های برقراری ارتباط و شیوه های درست تعامل با سایر افراد به فرزندتان بدست می آید. لذا روش های صحیح تربیت اجتماعی فرزندان و نحوه ی اجتماعی شدن آن ها را فرا بگیرید تا بتوانید فرزندتان را در مسیر برقراری ارتباط با ها سایرین و ورود به اجتماع به درستی راهنمایی کنید. برخی راهکارهای مفید در این زمینه عبارتند از:
* در کنار این تدابیرخانوادگی، به قوانین جامعه احترام بگذارید و این رعایت و احترام به حقوق سایر افراد جامعه و قوانین اجتماعی را به فرزند خود هم آموزش دهید. این آموزش ها حتی مسائل جزئی مانند رعایت چراغ راهنمایی و رانندگی در هنگام عبور از خیابان، ریختن زباله ها در سطل و ایجاد نکردن آلودگی صوتی در جامعه را در برمی گیرد. رعایت همین موارد کوچک می تواند زمینه ساز شکل گیری عادت خوب احترام به قوانین در شما و فرزند یا فرزندانتان شود.
* در فعالیت ها و امور اجتماعی جامعه ی خود حضور فعال داشته باشید و فرزندان خود را نیز به این امر تشویق کنید و خود الگوی عملی مناسبی برای آن ها باشید.
ارتباط خانه و مدرسه زمانی مفید خواهد بود که مسئولان این دو نهاد از وضع آموزشی و تربیتی دانش آموزان اطلاعات کافی و درستی داشته باشند. در غیر این صورت، ارتباط خانه و مدرسه مختل می شود و برای اصلاح رفتار فرزندان کاری از دست آنها برنمی اید. خانواده ها پیوسته باید از وضعیت تحصیلی فرزند خود آگاه باشند.
* کمک گرفتن از مشاوران و متخصصان در این زمینه باعث سهولت برقراری ارتباط و ایجاد فضایی آرام و صمیمی میشود.
* حضور والدین در مدرسه نباید با انتظارات غیرآموزشی و تربیتی همراه باشد. هر یک از والدین بایستی تنها به عنوان ولی دانش آموز و بدون توجه به پایگاه و پست و مقام خود، در برنامه های ارتباط دهنده ی مدرسه و خانواده شرکت داشته باشند.
* باید ارتباطی مستمر و مداوم میان خانواده و مدرسه برقرار باشد تا در مواقع ضروری، به محض وقوع پیشامدی که نیاز به همکاری خانه و مدرسه احساس می شود، امکان برقراری این ارتباط فراهم شود.
* در برقراری ارتباط میان خانواده و مدرسه می توان از وجود نوجوان و ایده های خلاقانه ی او نیز بهره ی کافی را برد. به این ترتیب خود نوجوان نیز در مسائل تربیتی و آموزشی مربوط به خود، دخالت و درگیری بیشتری پیدا می کند.
* برقراری ارتباط مدرسه و خانواده، نباید موجب ایجاد حساسیت و حس عدم اعتماد در فرزندان شود. چون فرزند شما در این سن نیاز به مقبولیت اجتماعی داشته و دوست ندارد به رفتار او با شک و تردید نگاه شود. از این رو ممکن است گاهی به ارتباط والدین خود با مدیر و معلمان مدرسه مشکوک شده و تصور کند دربارهی رفتار او شک و تردیدی هست. بنابراین با مطلع کردن نوجوان از کیفیت و اهداف این ارتباط و حتی در مواردی با درگیر کردن خود او در این رابطه، می توان از بروز این مشکلات پیشگیری کرد.
سخن آخر
آنچه در این کوتاه سخن، تحت عنوان مقاله ی راهنما برای حفاظت فرزندان از ارتکاب به جرایم عرضه شد، تنها خلاصه ای است از اقدامات فراوانی که می توان در این مقوله انجام داد و نه همه ی آن ها.در این مقاله به اختصار سعی شده گذری به مهمترین نکات مطرح در این حیطه ی تربیتی، با هدف هشیار کردن بیشتر خانواده ها، بیان اهمیت و ضرورت این مسأله و تشویق خانواده ها به مطالعه و تلاش بیشتر در این باره داشته باشیم. بنابراین اگر توانسته باشد حتی به اندازه ی تلنگری شما را به اندیشه ی بیشتر را دارد، و میل و رغبت شما را به حرکت برای مطالعه ی هدفمند افزایش دهد، بی تردید ما را به نتیجه ی دلخواه و مورنظر رسانده است.
از آن جا که مواردی از قبیل اعتیاد و سوء مصرف مواد هم در کنار جرم و بزهکاری، در حیطه ی نابهنجاری ها و آسیب های اجتماعی قرار می گیرند و در زمینه ی پیشگیری این پدیده ها، رگه هایی از مسائل تربیتی نقش دارند، برخی راهکارها و توصیه های مطرح شده در این مقاله می تواند برای پیشگیری تمامی این مسائل مفید و کارآمد باشند.
این راهبردها شما را قادر می سازد با درک درست فرزندان خود ها و شرایط مختلف سنی آنان، شناخت عوامل مؤثر در ایجاد آسیب های اجتماعی و نیز فراگیری شیوه های درست برخورد با این گونه موارد، فرزند خود را در برابر ناهنجاری های اجتماعی واکسینه کنید و به تبع آن جامعه ای سالم تر داشته باشید.
منابع:
1- آنسل، مارک. (۱۳۷۰). دفاع اجتماعی. ترجمه آشوری، نجفی ایرندآبادی. تهران: دانشگاه تهران.
2- آیزنک، هانس یورگن. (۱۳۷۵). جرم و شخصیت. ترجمه پاشا شریفی، نجفی زند. تهران: نشر سخن.
3- احمدی، احمد. (۱۳۶۸). روان شناسی نوجوانان و جوانان: شخصیتی، رفتاری، تحصیلی، شغلی، بزهکاری. اصفهان: نشر مشعل.
4- احمدی، علی اصغر. (۱۳۷۶). مدرسه ی نامرئی. تهران: انتشارات مدرسه.
5- احمدی، علی اصغر. (۱۳۸۵). من نوجوانی هستم. تهران: انتشارات مدرسه.
6- اساتید طرح جامع آموزش خانواده. (۱۳۷۶). آموزش خانواده. تهران: انجمن اولیاء و مربیان.
7- بازرگان، زهرا. (۱۳۷۶). مدرسه ای دیگر. تهران: انجمن اولیاء و مربیان.
8- بهرامی، فرج الله. (۱۳۵۲). بازی های ورزشی برای کودکان و نوجوانان در مدارس تهران: مدرسه ی عالی ورزش.
9- خدایاری فرد، محمد. (۱۳۸۲). مسائل دوران کودکی و نوجوانی. تهران: انتشارات یسطرون.
10- دانش، تاج زمان. (۱۳۷۲). اطفال و جوانان بزهکار. تهران: مؤسسه تهران تایمز.
11- زرب، جانت. (۱۳۸۱). روش های ارزیابی و درمان شناختی.
12- رفتاری و نوجوانان. ترجمه افروز. تهران: انتشارات دانشگاه.
13- ستیر، ویرجیینا. (۱۳۷۳). ادم سازی. ترجمه بیرشک. تهران: نشر اندیشمند.
14- شامبیاتی، هوشنگ. (۱۳۷۱). بزهکاری اطفال و نوجوانان. تهران: نشر پاژنگ.
15- فرجاد، محمدحسین. (۱۳۷۱). روانشناسی و جامعه شناسی جنایی. تهران: نشر همراه.
منبع: جرایم و فرزندان ما، نویسندگان: دکتر فاطمه دهقانی آرانی و احمد اختیاری، چاپ ششم، انتشارات مهرسا، تهران، 1395ش، صص 63-4.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}