نویسنده: خاطرات قرآنی آزاده جانباز قدرت الله محرابی
 

بسمه تعالی
 

مقدمه:
 

درک کرامات معنوی قرآن:
انس با قرآن (تلاوت و حفظ قرآن) در دوران اسارت و درمیان اسرا از جایگاهی خاص و از منزلتی ویژه برخوردار بود. اولین مسئله ای که حائز اهمیت بود موضوع یادگیری قرآن و تلاوت صحیح آن بود ضرورت این یادگیری و تلاوت با توجه به تأثیرات قرآن دو چندان بود چرا که تلاوت قرآن به قلبها آرامش و به دلها صفا می بخشید و وقتی در فضای غمبار اسارت قرآن تلاوت می گردید احساس قوت، روحانیت و معنویت خاصی برای بچه ها پدیدار می شد. دراوایل اسارت که قرآن در میان ما نبود احساس کمبود می کردیم تا اینکه کم کم آیات قرآن روی کاغذها نوشته می شد و به طور مخفی در اختیار بچه ها قرار می گرفت و بچه ها با برنامه ای دقیق به حفظ آیات می پرداختند و پس از حفظ آن را به دیگران می دادند و با همین روش فرهنگ انس با قرآن و تلاوت و حفظ آن در بین اسرا ترویج گردید و بسیار از اسرا بدین شکل حافظ و قاری قرآن شدند و در این نهضت قرآن آموزی و انس با قرآن کریم، عزیزان طلبه و روحانی که به صورت مخفیانه انجام وظیفه می کردند نقش تبلیغی مهمی را ایفا نمودند. نتیجه انس با قرآن و برگزاری کلاسهای قرآن، یادگیری قرائت و حفظ قرآن بود و با توجه به گرایش و رغبت خوب بچه ها بسیاری از شاگردان کلاس ها به مرور استاد تمام عیار در زمینه تلاوت و حفظ قرآن کریم و مباحث تفسیری شدند موج گرایش به قرآن آن قدر قوی بود که حتی بیسوادان خیلی زود با سواد شدند. ماههای اول اسارت به همین شکل گذشت تا از مأموران صلیب سرخ درخواست قرآن کریم و آن ها به هر خوابگاه یک جلد کلام الله مجید دادند که برای هر شصت و هفت نفر که مأنوس با قرآن و مشتاق به تلاوت قرآن بودند کافی نبود لذا نوبت بندی کردیم و برای فرا رسیدن نوبتمان لحظه شماری می کردیم حتی اکثر شب ها بچه ها نمی خوابیدند تا بیشتر با قرآن مأنوس باشند و از کرامات معنوی قرآن لذت ببرند با اصرار بچه ها و پیگیری مسئولین اردوگاه یک جلد به پنج جلد افزایش یافت و از آن تاریخ بود که برگزاری کلاسهای آموزشی قرآن در تمامی سطوح مختلف کلید خورد و بچه ها با حرص و ولع خاصی در کلاس های شرکت می کردند و عراقی ها هم زیاد حساسیت به خرج نمی دادند چون معتقد بودند قرآن از خودشان است و می گفتند قرآن بین ما
عربها نازل شده و از این که پارس ها و عجم ها به آن روی خوش نشان می دادند فخر فروشی می کردند.

کلاس های آموزش قرآن:
 

در اردوگاه موصل (2) وقتی به صورت ده نفری که بیشتر از این رقم را مجاز نبودیم برای آموزش تلاوت قرآن جمع می شدیم (ضابط خلیل) مأمور عراقی که شیعه هم بود می آمد کنار جلسه می ایستاد و به قرائت های ما گوش می داد می خواست بداند که ما چطور قرآن می خوانیم حتی یک روز خیلی عادی آمد و در جمع ما نشست می خواست از ما ایراد بگیرد اما آن قدر بچه ها ماهرانه با رعایت نکات تجویدی به قرائت قرآن پرداختند که تعجب، تمام وجودش را گرفته بود و این خود زمینه ای شد تا ما پا را فراتر گذاشته و از فرمانده اردوگاه خواستیم که در سه نوبت از بلندگوهای اردوگاه قرآن پخش کنند.
چون مدعی بودند که قرآن از ماست و ما بهترین قاریان را داریم در برابر درخواست ما مقاومت نکرده و در دو نوبت ظهر و مغرب قرآن را به صورتی نامناسب پخش می کردند که موجب زدگی بچه ها از قرآن شود آن ها این روش خصمانه را پیش گرفتند تا به نوعی رفع تکلیف از خود کرده و به نوعی موجب بیزاری بچه ها از قرآن و تلاوت قرآن گردند. ولی چون در هر آسایشگاه قاری و حافظ داشتیم بلافاصله در مواقع سه گانه تلاوت قرآن و اذان داشتیم و حتی در تمامی مجالس و محافلی که مخفیانه برگزار می شد به تلاوت قرآن می پرداختیم و روح و قلبمان را قوت و نشاط می بخشیدیم.

آثار کلاس های قرآن:
 

نتیجه انس با قرآن و برگزاری کلاسهای قرآن، یادگیری قرائت و حفظ قرآن بود و با توجه به گرایش و رغبت خوب بچه ها بسیاری از شاگردان کلاس ها به مرور استاد تمام عیار در زمینه تلاوت و حفظ قرآن کریم و مباحث تفسیری شدند موج گرایش به قرآن آن قدر قوی بود که حتی بیسوادان خیلی زود با سواد شدند و شروع کردند به یادگیری قرآن و حافظ قرآن شدند در اوج سختی ها و شکنجه های گروهی به قرآن و ائمه اطهار متوسل می شدیم و گروهی آیات قرآن را زمزمه می کردیم و تبدیل آه و ناله و ضجه به تلاوت آهنگین قرآن که از سر صدق و اخلاص و سوز و گداز بود واقعاً آرامش خاص و مقاومتی ستودنی بر جمع ها حاکم می ساخت و دشمن را ذلیل و رسوا می ساخت.

برنامه ختم قرآن کریم:
 

از جمله برنامه های معنوی طرح تلاوت و ختم قرآن کریم به نیت سلامتی امام زمان (عج) بود اجزاء قرآن بین بچه ها هر شب تقسیم می شد و هر شب یک جزء قرآن می خواندیم و این برنامه تا سال های متمادی معمول بود و هر آسایش گاهی در کنار برنامه ختم قرآن به مناسبت ایّام الله برنامه های دیگری هم داشتند وقتی مأموران عراقی وارد می شدند چون می دیدند بچه ها سر جلسه قرآن و تلاوت آن نشسته اند چیزی نمی گفتند و مانع نمی شدند مدتی گذشت تا این که از مأموران صلیب سرخ قرآن با ترجمه فارسی درخواست کردیم و بالاخره آن ها قرآن با ترجمه فارسی آورند روزها صبح تا ظهر روی قصص قرآن کار می کردیم و موضوعات مختلف مطرح شده در قصص را مورد بحث و بررسی قرار می دادیم و این برنامه هم روز به روز موجب گسترش و نفوذ فرهنگ و معارف قرآنی در میان اسرا شد.

کلاس های تخصصی قرآن:
 

رشد اطلاعات قرآنی بچه ها به قدری زیاد شد که کلاس های تخصصی قرآن در زمینه های تجوید، صورت لحن، حفظ، ترجمه و تفسیر و قصص قرآن کریم دائر شد. گرایش به قرآن و تلاوت آن و فراگیری علوم و معارف آن قدر زیاد شد که در عرض چند سال خیلی از بچه ها حافظ کل قرآن یا از قاریان مسلط شدند و با مدرس علوم و معارف قرآن گردیدند بعضی هم که طبع شعری داشتند موضوعات قرآنی را به لسان شعر بیان می نمودند. و بعضی با هم در مکالمات و گفتگوها آیات قرآن را رد و بدل می کردند و قرآنی صحبت می نمودند.  

بی تو تنهایم:
 

این سخن امام زین العابدین (ع) که فرموده اگر همه عالم مرا تنها بگذراند ولی من با قرآن باشم احساس وحشت و تنهایی نمی کنم در دوران اسارت برای ما روشن شد.
برگزاری برنامه ها و کلاس های قرآنی در هر ماه با سخت گیریها و مشکلاتی روبه رو بود مأموران عراقی به بهانه های مختلف به آسایشگاه ها هجوم می آوردند و همه وسائل و امکانات ما را غارت می کردند و در این غارتگریها قرآنها هم برده می شد. در این سخت گیریها و شدائد و غارت بچه ها با کمبود آب و غذا می ساختند اما با نبود قرآن زندگی ما کاملاّ فلج می شد نمی گفتیم چرا غذا نمی دهید یا چرا غذا کم است یا چرا آب نیست بلکه درخواست ما بعد از هر غارتگری این بود که قرآن هائی را که از ما بردید به ما برگردانید و با پیگیری زیاد می توانستیم یک قرآن یا چند قرآن پس بگیریم و این حالت میزان انس و عشق بچه ها نسبت به قرآن کریم را می رساند. ما بدون قرآن احساس غربت، وحشت و تنهایی می کردیم.

تبعیت از روش رسول الله (ص) در آموزش قرآن کریم:
 

شیوه رسول الله (ص) در آموزش قرآن این بود که چند نفر صاحب استعداد را آموزش می دادند و آن ها هم موظف به آموزش سایرین می شدند. شیوه کار ما در اردوگاه به همین منوال بود ابتدا طلّاب و روحانیون و سایر افراد مستعد با فراخوانی آموزه های قرآنی در ذهن خود آنها را با همدیگر مباحثه می کردند و آیات را بر روی کاغذ می نوشتند و به گونه ای کاتب آیات قرآن بودند و سپس کار آموزش را آغاز می نمودند و بدین شکل نهضت قرآن آموزی در بین اسرا توسعه و گسترش یافت و به برکت قرآن خیلی از گرفتاریهای اسرا برطرف گردید. یکی از نکاتی که تمام اساتید قرآنی در آموزش های خود بر روی آن تأکید داشتند این بود که ملاک انس با قرآن صرفاً خواندن، نوشتن و حفظ کردن آیات و معارف نیست بلکه عمل به آیات و معارف است و این تذکر قرآنی موجب شده بود که اسرای مأنوس با قرآن اهلیت قرآنی داشتند و خلق و رفتار آن ها هم قرآنی بود.
صبر، شکیبائی و مقاومت در برابر مصائب و سختی ها، توکل بر خدا، روحیه توسل، ورع و پرهیزکاری، سکونت عاقلانه، اصلاح گری و طهارت قلب گوشه ای از خلق و خوی قرآنی آزادگان بود.
منبع: فصلنامه قرآنی کوثر / شماره 33