اي ترک حور زاده، ز تندي و کودکي

شاعر : اوحدي مراغه اي

خون دل شکسته‌ي ما را چه مي‌مکي؟اي ترک حور زاده، ز تندي و کودکي
از بند زلف دل‌شکن خويش درشکيبگشاي زلف و غارت دلها ببين، اگر
اندام روشن تو ز خوبي و نازکيمانند گل ز جامه پديدار ميشود
روزت خجسته باد! که ماهي مبارکيهر کس که ديد روي ترا نيک روز شد
گر تيغ بر سرم شکني، تاج تارکيترک تو چون کنم؟ که ز ترکي هزار بار
گر بشنود دگر که تو با اوحدي يکيگويي حسود چاره سگالم چها کند؟