بپرسيدند از محمود غازي:

شاعر : اوحدي مراغه اي

چرا چندين گرفتار ايازي؟بپرسيدند از محمود غازي:
ازين پس ما غلاميم، او اميرستبگفتا: چون که از وي ناگزيرست
به سختي پخته ديگر خام گرددبه نرمي طبع تندان رام گردد
چو در بيني تو خود معشوق باشياگر در عاشقي صد جان به پاشي
که ايشان سال و مه عشوه فروشندبر خوبان برعنايي نکوشند
چو بر خوبان جمال خود فروشيقباي وصل گل رويان نپوشي
به کرمان زيره بردن باشد اينهاخطا باشد چنانها با چنين‌ها